jiff

/dʒɪf//ˈdʒɪf/

معنی: یک لحظه، یک دم
معانی دیگر: jiffy یک ان

جمله های نمونه

1. I will do it in a jiff.
[ترجمه گوگل]من آن را در یک جفت انجام خواهم داد
[ترجمه ترگمان] یک ثانیه انجامش میدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I'll be there in a jiff.
[ترجمه گوگل]من در یک جفت آنجا خواهم بود
[ترجمه ترگمان]یک ثانیه دیگه میام اونجا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In a jiff, the four guys dashed towards Zhuan Zhu's pork stall. One of them yelled at Zhuan Zhu:' Hei!
[ترجمه گوگل]در یک جفت، چهار نفر به سمت غرفه گوشت خوک ژوان ژو دویدند یکی از آنها به ژوان ژو فریاد زد: هی!
[ترجمه ترگمان]در یک چشم به هم زدن، چهار نفر به طرف آخور خوک Zhu دویدند یکی از آن ها فریاد زد: hei!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There are many surprises at JIFF, such as Rock 'n Roll concerts and outdoor movies; Cinema Street is also one of them.
[ترجمه گوگل]شگفتی های زیادی در JIFF وجود دارد، مانند کنسرت های راک اند رول و فیلم های فضای باز خیابان سینما نیز یکی از آنهاست
[ترجمه ترگمان]شگفتی های زیادی در jiff وجود دارد، مانند کنسرت های راک اند رول و فیلم های خارجی؛ خیابان سینما نیز یکی از آن ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Sit down, and I will have lunch ready for you in a jiff.
[ترجمه گوگل]بنشین، و من ناهار را برایت آماده خواهم کرد
[ترجمه ترگمان]بشین، و من یه ثانیه برای تو ناهار آماده می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sit down, and I will have lunch ready FOR you in a jiff.
[ترجمه گوگل]بنشین و من ناهار را برای تو آماده خواهم کرد
[ترجمه ترگمان]بنشین و من ناهار را برای تو آماده خواهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

یک لحظه (اسم)
jiff, jiffy

یک دم (اسم)
jiff, jiffy

انگلیسی به انگلیسی

• jiffy, very short time, moment, instant, trice (slang)

پیشنهاد کاربران

بپرس