jib

/ˈdʒɪb//dʒɪb/

معنی: وقفه، حرف، ارواره، دهان، لب زیرین، بادبان سه گوش جلو کشتی، واخوردن، نوسان کردن
معانی دیگر: (در جرثقیل و غیره) بازویی، بازوی گردان، بازوی متحرک، (کشتی بادبان دار) بادبان سه گوش جلو کشتی، جهت بادبان های جلوی کشتی را عوض کردن، (بادبان را) از یک سو به سوی دیگر چرخاندن، (به ویژه در مورد اسب) یکه خوردن، رموک شدن (مثلا به خاطر دیدن چیزی)، رم کردن، بی میلی نشان دادن، خودداری کردن، پرهیزیدن، (از جای خود) جم نخوردن، باز ایستادن، جلو نرفتن، پس کشیدن، (جانور و گاهی انسان) رموک، زود رم، چموش، پس زنی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: any of various triangular sails, usu. in the foresection of a sailing vessel.
صفت ( adjective )
• : تعریف: of, concerning, or attached to a jib.
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: jibs, jibbing, jibbed
• : تعریف: to shift (a sail) from one side to the other while sailing before the wind; jibe.
اسم ( noun )
• : تعریف: the boom of a derrick or crane.

جمله های نمونه

1. cut of one's jib
(عامیانه) ظاهر شخص،طرز لباس پوشیدن

2. We set the flying jib and cracked on.
[ترجمه گوگل]بازوی پرنده را تنظیم کردیم و ترک کردیم
[ترجمه ترگمان]بادبان بزرگ را تکان دادیم و به راه افتادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A large jib used on a racing yacht.
[ترجمه گوگل]بازوی بزرگی که در یک قایق تفریحی مسابقه ای استفاده می شود
[ترجمه ترگمان] یه قایق بزرگ که روی یه قایق تفریحی استفاده میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Steel structures are jib and A-frame, slewing platform and gantry frame.
[ترجمه گوگل]سازه های فولادی عبارتند از اسکلت بازویی و A، سکوی چرخان و قاب دروازه ای
[ترجمه ترگمان]سازه های فولادی به سمت پایین قرار دارند و یک قاب (کادر)، سکوی slewing و frame از آن استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This is popularly called sailing under "jib and jigger"—the jigger being an old square-rigger term for the aft-most mast flying a triangular sail.
[ترجمه گوگل]عموماً به این قایقرانی تحت «جیب و جیگر» می گویند - جیگر یک اصطلاح قدیمی مربعی است که برای عقب ترین دکل که با بادبان مثلثی پرواز می کند
[ترجمه ترگمان]این به طور عام در حال شنا کردن تحت عنوان \"jib و jigger\" نامیده می شود - the که یک اصطلاح قدیمی مربع برای کشتی است - بیشتر دکل در حال پرواز با یک بادبان سه گوش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As the boat approached we could see its jib more clearly.
[ترجمه گوگل]با نزدیک شدن قایق، می‌توانستیم بازوی آن را واضح‌تر ببینیم
[ترجمه ترگمان]همان طور که قایق نزدیک می شد، بادبان سه گوش آن را واضح تر می دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Overbrace jib crane with adjustable hoist. Swing range can be shown.
[ترجمه گوگل]جرثقیل بازویی Overbrace با بالابر قابل تنظیم محدوده نوسان را می توان نشان داد
[ترجمه ترگمان]تیرک افقی Overbrace با سر بلند قابل تنظیم است محدوده Swing می تواند نشان داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Coleman enclosed track jib cranes are trussed booms mounted on a pivot to allow for boom rotation. The pivot location can be on a floor mounted pedestal, ceiling mounted pedestal, or a wall bracket.
[ترجمه گوگل]جرثقیل های بازوی مسیر محصور کلمن، بوم های خرپایی هستند که روی یک محور نصب شده اند تا امکان چرخش بوم را فراهم کنند محل محوری می‌تواند روی پایه‌های نصب‌شده روی زمین، پایه‌های نصب‌شده روی سقف یا براکت دیواری باشد
[ترجمه ترگمان]کلمن محوطه محصور در جرثقیل های اصلی به طور ناگهانی در یک محور نصب می شود تا به چرخش ناگهانی کمک کند مکان محور می تواند بر پایه ستون نصب، پایه نصب سقف، یا یک پایه دیوار نصب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. With structural design of the hoist jib, analysis and calculation are made in such aspects as material, type of the box type section, and the local stability of the web plate.
[ترجمه گوگل]با طراحی ساختاری بازوی بالابر، تجزیه و تحلیل و محاسبه در جنبه هایی مانند جنس، نوع بخش نوع جعبه و پایداری موضعی صفحه وب انجام می شود
[ترجمه ترگمان]با طراحی ساختاری of hoist، آنالیز و محاسبه در این ابعاد به عنوان ماده، نوع جعبه نوع جعبه و پایداری محلی صفحه وب انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. After manufacture, the sections of the mast and jib are linked by pin shafts and all have exchangeability for installation.
[ترجمه گوگل]پس از ساخت، بخش‌های دکل و بازو توسط شفت‌های پین به هم متصل می‌شوند و همگی قابلیت تعویض برای نصب دارند
[ترجمه ترگمان]پس از ساخت، بخش هایی از تیرک و تیرک افقی با میله سوزن متصل شده اند و همه آن ها برای نصب آماده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. And you want a jib in radio ? shouldn't you be at school?
[ترجمه گوگل]و شما می خواهید یک بازو در رادیو؟ نباید تو مدرسه باشی؟
[ترجمه ترگمان]و تو هم تو رادیو گوش میدی؟ تو نباید تو مدرسه باشی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I must say I didn't like the cut of his jib.
[ترجمه گوگل]باید بگم از بریدگی بازویش خوشم نیومد
[ترجمه ترگمان]باید بگویم که من از بریدن سر او خوشم نیامد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The staff don't mind the new work schedule but they would jib at taking a cut in wages.
[ترجمه گوگل]كاركنان از برنامه كاري جديد اهميت ندارند، اما با كاهش دستمزد مواجه مي شوند
[ترجمه ترگمان]کارکنان برنامه کار جدید را در نظر نمی گیرند، اما آن ها در گرفتن یک برش در دستمزدها به سمت پایین ادامه خواهند داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But possibly because he had noted how Conner had lost a protest in mirror-image circumstances, he dropped his jib.
[ترجمه گوگل]اما احتمالاً به این دلیل که متوجه شده بود که کانر چگونه اعتراضی را در شرایط آینه‌ای از دست داده است، بازوی خود را رها کرد
[ترجمه ترگمان]اما احتمالا به این دلیل که او به این نکته اشاره کرده بود که چگونه Conner در شرایط تصویر - تصویری اعتراض خود را از دست داده است، او jib را رها کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وقفه (اسم)
suspension, abeyance, break, pause, interval, hiatus, standstill, cease, paralysis, stick, gap, station, timeout, caesura, chasm, jib, deadlock, desuetude

حرف (اسم)
word, particle, speech, talk, say, aitch, letter, yap, blabbermouth, jib, grapheme

ارواره (اسم)
jaw, mandible, maxilla, chin, jib, chops

دهان (اسم)
chop, gob, throat, mouth, neb, snout, mug, gam, jib, os

لب زیرین (اسم)
jib

بادبان سه گوش جلو کشتی (اسم)
jib

واخوردن (فعل)
jib

نوسان کردن (فعل)
swing, oscillate, vacillate, fluctuate, vibrate, jib, waver

تخصصی

[سینما] بازوی جرثقیل
[عمران و معماری] بازو - بازوی متحرک جرثقیل

انگلیسی به انگلیسی

• triangular forward sail (nautical); arm of a crane; uncooperative animal
balk, refuse to move forward (as of an animal); avoid, procrastinate
if a horse or donkey jibs, it stops suddenly and refuses to continue.
if you jib at something, you are unwilling to do it or to accept a new situation; an old-fashioned expression.

پیشنهاد کاربران

A "jib" is a triangular sail that is set forward of the mast on a sailing vessel. It is used to help control the boat's direction and improve its speed. In a broader context, "jib" can also refer to a part of a crane or hoisting device.
...
[مشاهده متن کامل]

✍️ بادبان مثلثی شکلی که روی یک کشتی بادبانی جلوتر از دکل قرار می گیرد. برای کمک به کنترل جهت قایق و بهبود سرعت آن استفاده می شود. در یک زمینه گسترده تر، "jib" می تواند به بخشی از یک جرثقیل یا دستگاه بالابر نیز اشاره داشته باشد.
👇مثال؛
1. The sailor adjusted the jib to catch the wind more effectively.
2. During the race, they had to trim the jib to maintain speed.

در ادامه توضیحات پایین، در زبان هند واروپایی گیلیک اسکاتلندی به دهان عضو صورت �گوب Gob� میگویند که همریشه با �گوپGop� در زبان لری به معنی دهان است. . . یعنی تبدیل پ به ب. ایران خاستگاه زبانهای هند واروپایی
اگر همراه وازه lick بیاد هم معنی وازه dick or penis میشود البته جسارت بنده رو ببخشید.
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی �گپ gop� به معنی دهان است ( در لری بویر احمدی �کپkap� هم گفته میشودکه همریشه اند تبدیل گاف ب کاف ) . این واژه کهن واردزبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شده وبه صورتهای�جیبjib
...
[مشاهده متن کامل]
به معنی دهان وآرواره، . . . �، � گپgap به معنی دهنه ( دهانه ) ، شکاف، درز ورخنه. . . باتوجه به اینکه وقتی عمیقا فکر میکنیم دهان ( عضو صورت ) ، دهن ( عامیانه ) با دهنه، شکاف، دهانه، درز همگی باهم در ارتباط هستند. � و�گپgape به معنی دهان راخیلی بازکردن و خمیازه کشیدن، . . . است� درزبان انگلیسی به کار میرود. لازم به ذکر است که علاوه بر واژه کهن�گپgop�درلری واژگان دیگری مثل�دم، دیون، دون، دو، . . . � نیز برای دهان به کار میرود. دراینجا تبدیل حرف گاف به جیم وهمچنین تبدیل حرف پ به ب راداریم یعنی گپgop> جیبjib. گوپت شیرین= کامت شیرین

cut out of one's jib
ظاهر و رفتار فرد
Jib door
دری که در حالت بسته غیر قابل تشخیص و مخفی است

بپرس