jape

/dʒeɪp//dʒeɪp/

معنی: لطیفه، طعنه، گول، شوخی، فریب دادن، مسخره کردن، دست انداختن شخص، لطیفه زدن، گمراه کردن
معانی دیگر: (نادر) مسخره کردن (کسی را)، مسخرگی، لودگی، شوخی کردن، مسخرگی کردن، بامبول زدن، دست انداختن، فریب، جماع کردن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: japes, japing, japed
• : تعریف: to say something as a joke; jest.
مشابه: joke
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to ridicule or make fun of.
مشابه: jest, joke, ridicule, wisecrack
اسم ( noun )
مشتقات: japingly (adv.), japer (n.), japery (n.)
• : تعریف: something said or done as a joke or trick.
مشابه: jest

جمله های نمونه

1. But even a schoolboy's jape is supposed to have some ascertainable point; and Blast had none.
[ترجمه گوگل]اما حتی جاپ یک بچه مدرسه ای هم باید یک نکته قابل تشخیص داشته باشد و بلاست هیچ کدام نداشت
[ترجمه ترگمان]اما حتی یک شوخی کودکانه هم باید دلیل خاصی داشته باشد؛ و Blast هم وجود نداشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Feeling a bit of a jape coming on, they went in and ordered a veggie omelette.
[ترجمه گوگل]با احساس کمی جاپ در آمدن، وارد شدند و یک املت گیاهی سفارش دادند
[ترجمه ترگمان]آن ها به داخل اتاق رفتند و یک املت سبزی سفارش دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. What a jape it would be, declared Raphaelo, to gain access to the heat sink.
[ترجمه گوگل]رافائلو اعلام کرد که دستیابی به هیت سینک چقدر سخت خواهد بود
[ترجمه ترگمان]Raphaelo اظهار داشت که برای دستیابی به گرمای سوزان، چه a خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The not unfamiliar childish jape of depositing a stink bomb in her locker caused her great anguish.
[ترجمه گوگل]جاپ ناآشنا کودکانه که یک بمب بدبو در کمدش می گذاشت، باعث ناراحتی شدید او شد
[ترجمه ترگمان]در عوض کردن یک بمب بوی بد در کمدش باعث نگرانی شدید او شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It was only a jape, ser, she thought, but she sat on one of the pillows just the same.
[ترجمه گوگل]فکر کرد این فقط یک جاپ بود، سر، اما همان طور روی یکی از بالش ها نشست
[ترجمه ترگمان]فکر کرد فقط یک فریب است، اما او روی یکی از بالش ها نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You think this is a jape?
[ترجمه گوگل]به نظر شما این یک جاپه است؟
[ترجمه ترگمان]فکر می کنی این یه گمراه کردنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The jape is on you, Abel, you and your murdering whores.
[ترجمه گوگل]جاپ بر تو است، هابیل، تو و فاحشه های قاتلت
[ترجمه ترگمان]این فریب بر تو است، ابل، تو و جنده های your
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. That jape did not please Brown Ben.
[ترجمه گوگل]آن جاپ براون بن را راضی نکرد
[ترجمه ترگمان]این فریب، لطفا بن براون را فریب نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Even a schoolboy's jape is supposed to have some ascertainable point.
[ترجمه گوگل]حتی جاپ یک بچه مدرسه ای هم قرار است نکته قابل تشخیصی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]حتی یک گمراه کردن یک مدرسه هم باید اثبات پذیر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Your experiments are aided by Jape, which can operate as both inquisitor and oracle.
[ترجمه گوگل]آزمایش های شما توسط Jape کمک می شود، که می تواند هم به عنوان تفتیش عقاید و هم به عنوان اوراکل عمل کند
[ترجمه ترگمان]آزمایش ها شما به کمک jape انجام می شود که می تواند هم به عنوان مفتش عقاید و هم غیب گوی عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He became the public jape in school, because he overreached when imitating others.
[ترجمه گوگل]او در مدرسه به جاپ عمومی تبدیل شد، زیرا هنگام تقلید از دیگران زیاده روی می کرد
[ترجمه ترگمان]او به مدرسه عمومی در مدرسه تبدیل شد، زیرا او در هنگام ادای احترام به دیگران از پا در آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Jape helps, as far as arithmetic allows.
[ترجمه گوگل]جیپ کمک می کند، تا آنجا که محاسبات اجازه می دهد
[ترجمه ترگمان]تا آنجا که حساب ریاضی اجازه می دهد، jape کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The brand might be no mark of honour at all - but a culminating cruel humiliating jape.
[ترجمه گوگل]این نام تجاری ممکن است به هیچ وجه نشان افتخار نباشد - بلکه یک جپ تحقیرآمیز بی رحمانه است
[ترجمه ترگمان]این مارک به هیچ وجه نشانه افتخار نیست - اما یک فریب زننده و تحقیر آمیز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. No explanation for the fall was ever given, though Sir Thomas believed he may have been involved in some stupid jape.
[ترجمه گوگل]هیچ توضیحی برای سقوط هرگز داده نشد، اگرچه سر توماس معتقد بود که او ممکن است در یک جپ احمقانه دست داشته باشد
[ترجمه ترگمان]سر تاماس هیچ توضیحی برای سقوط نداشت، اگر چه سر تا ماس باور داشت که او درگیر یک اشتباه احمقانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لطیفه (اسم)
quip, jape, sarcasm, joke, jest, bon mot, epigram, causticity, witty remark, witticism

طعنه (اسم)
invective, reproach, reproof, lash, quip, scoff, irony, jape, rebuke, twit, expostulation, sarcasm, jeer, jest, call-down, brush-off, taunt, satire, lashing

گول (اسم)
illusion, cheat, deception, jape, bilk, gull, cajolement, cajolery, humbug, crimp

شوخی (اسم)
sport, game, fun, spree, raillery, quiz, jink, drollery, persiflage, jape, bob, joke, prank, humor, jest, bon mot, facetiae, curvet, gig, lark, funny bone, pleasantry, jocosity, waggery, witticism, laverock

فریب دادن (فعل)
fool, cheat, deceive, defraud, jape, mump, delude, hoodwink, hum, bob, humbug, diddle, thimblerig, dissimulate, mislead, fob, short-change

مسخره کردن (فعل)
quiz, kid, befool, mock, jape, satirize

دست انداختن شخص (فعل)
jape

لطیفه زدن (فعل)
jape

گمراه کردن (فعل)
jape, seduce, mislead, misguide, misdirect, misinform

انگلیسی به انگلیسی

• joke, trick
joke, trick, tease

پیشنهاد کاربران

And once it was an acceptable jape,
یه زمان جوک قابل قبولی محسوب می شد.
jape

بپرس