اسم ( noun )
عبارات: at issue
عبارات: at issue
• (1) تعریف: the act or process of sending or coming from a particular source.
• مترادف: discharge, effusion, emanation, emission, flow, outflow, outpouring, stream
• مشابه: egress, eruption, gush, leak, outburst
• مترادف: discharge, effusion, emanation, emission, flow, outflow, outpouring, stream
• مشابه: egress, eruption, gush, leak, outburst
- They were able to stop the issue of fluid from the wound.
[ترجمه مریم] انها توانستند تراوش مایع از زخم را متوقف کنند|
[ترجمه محسن] آن ها توانستند بیرون آمدن مایع از زخم را متوقف کنند|
[ترجمه علی اصغر] آنها توانستند مشکل بیرون آمدن مایع از زخم را متوقف کنند.|
[ترجمه زلیخا] آنها قادر بودند بیرون آمدن مایع از زخم را متوقف کنند.|
[ترجمه گوگل] آنها توانستند جلوی خروج مایع از زخم را بگیرند[ترجمه ترگمان] آن ها قادر بودند که مساله مایع را از زخم رها کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The issue of pollutants from the factory into the stream has caused the death of most of the fish.
[ترجمه ل اسحاقی] تخلیه آلاینده ها از کارخانه به داخل نهر آب سبب مرگ بیشتر ماهیها شده است.|
[ترجمه گوگل] موضوع ورود آلاینده ها از کارخانه به رودخانه باعث مرگ بیشتر ماهی ها شده است[ترجمه ترگمان] مساله آلاینده های این کارخانه در جریان آب باعث مرگ بیشتر ماهی ها شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: that which is sent out, published, or produced.
• مترادف: installment, publication
• مشابه: journal, magazine, newspaper, periodical, serial
• مترادف: installment, publication
• مشابه: journal, magazine, newspaper, periodical, serial
- The April issue of the magazine had an article about planting bulbs.
[ترجمه گوگل] شماره آوریل مجله مقاله ای در مورد کاشت پیاز داشت
[ترجمه ترگمان] شماره ماه آوریل این مجله مقاله ای در مورد کاشت پیاز داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] شماره ماه آوریل این مجله مقاله ای در مورد کاشت پیاز داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: a point or matter that is of concern, in question, or under discussion.
• مترادف: concern, matter, point, question
• مشابه: bit, business, consideration, focus, subject, topic, upshot
• مترادف: concern, matter, point, question
• مشابه: bit, business, consideration, focus, subject, topic, upshot
- The citizens discussed various issues at the town meeting.
[ترجمه گوگل] شهروندان در این نشست پیرامون مسائل مختلف بحث و تبادل نظر کردند
[ترجمه ترگمان] شهروندان در نشست شهر درباره مسائل مختلف بحث و تبادل نظر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] شهروندان در نشست شهر درباره مسائل مختلف بحث و تبادل نظر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The issue of whether or not to build a new stadium was hotly debated.
[ترجمه محسن شاهمرادی] موضوع اینکه استادیوم ساخته شود یا خیر مورد بحث قرار گرفت|
[ترجمه گوگل] بحث ساخت یا عدم ساخت استادیوم جدید بسیار داغ بود[ترجمه ترگمان] مساله این که آیا احداث یک استادیوم جدید به شدت مورد بحث قرار گرفته است یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: the outcome or result of a proceeding.
• مترادف: consequence, end, outcome, result
• مشابه: aftermath, conclusion, effect, offspring, progeny, upshot
• مترادف: consequence, end, outcome, result
• مشابه: aftermath, conclusion, effect, offspring, progeny, upshot
- Do we know the issue of the contest yet?
[ترجمه ستایش زاهدی] ما هنوز نتیجه ی مسابقه رو میدونیم؟|
[ترجمه گوگل] آیا هنوز موضوع مسابقه را می دانیم؟[ترجمه ترگمان] هنوز مشکل مسابقه رو میدونیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (5) تعریف: offspring; children.
• مترادف: children, descendants, offspring, progeny, scions
• مشابه: child, descendant, heirs, offshoot, posterity
• مترادف: children, descendants, offspring, progeny, scions
• مشابه: child, descendant, heirs, offshoot, posterity
- The crown prince and his wife had been married for four years without issue.
[ترجمه محسن شاهمرادی] شاهزاده و همسرش با گذشت چهار سال از ازدواجشان فرزندی ندارند|
[ترجمه ستایش زاهدی] شاهزاده و همسرش برای چهار سال بدون نتیجه ازدواج کردند|
[ترجمه گوگل] ولیعهد و همسرش چهار سال بدون مشکل ازدواج کرده بودند[ترجمه ترگمان] ولیعهد و همسرش به مدت چهار سال بدون قید و شرط با هم ازدواج کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: issues, issuing, issued
حالات: issues, issuing, issued
• (1) تعریف: to cause to flow, move, or go out.
• مترادف: discharge, dispense, emanate, emit, exude, hurl, propel, send out, shoot, sling, throw
• مشابه: distribute, furnish, give, move, provide, stream, supply
• مترادف: discharge, dispense, emanate, emit, exude, hurl, propel, send out, shoot, sling, throw
• مشابه: distribute, furnish, give, move, provide, stream, supply
- The factory issued its waste into the river.
[ترجمه گوگل] کارخانه زباله های خود را به رودخانه می فرستاد
[ترجمه ترگمان] کارخانه مواد زائد خود را در رودخانه صادر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] کارخانه مواد زائد خود را در رودخانه صادر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Rockets were issued into the skies.
[ترجمه گوگل] موشک به آسمان پرتاب شد
[ترجمه ترگمان] موشک ها به آسمان فرستاده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] موشک ها به آسمان فرستاده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to give out, publish, circulate, or produce.
• مترادف: circulate, manufacture, produce, publish
• مشابه: disseminate, distribute, print, run
• مترادف: circulate, manufacture, produce, publish
• مشابه: disseminate, distribute, print, run
- A new edition of the book was issued by the publishers in August.
[ترجمه گوگل] چاپ جدید این کتاب در مرداد ماه توسط ناشران منتشر شد
[ترجمه ترگمان] نسخه جدیدی از این کتاب توسط ناشران در ماه اوت منتشر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] نسخه جدیدی از این کتاب توسط ناشران در ماه اوت منتشر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The city will begin issuing parking permits for the new lot next week.
[ترجمه گوگل] شهر صدور مجوز پارکینگ برای محوطه جدید را از هفته آینده آغاز خواهد کرد
[ترجمه ترگمان] این شهر شروع به صدور مجوز پارک برای هفته آینده خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این شهر شروع به صدور مجوز پارک برای هفته آینده خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The government issued new five-dollar bills.
[ترجمه اسحاقی] دولت اسکناسهای پنج دلاری تازه ای چاپ کرده است.|
[ترجمه گوگل] دولت اسکناس های پنج دلاری جدید صادر کرد[ترجمه ترگمان] دولت اسکناس های پنج دلاری جدید صادر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The prime minister will issue a statement later today.
[ترجمه محسن شاهمرادیر] بیانیه نخست وزیر امروز متعاقبا صادر خواهد شد|
[ترجمه گوگل] نخست وزیر بعداً امروز بیانیه ای صادر خواهد کرد[ترجمه ترگمان] نخست وزیر در آینده بیانیه ای صادر خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The police officer issued the young driver a ticket.
[ترجمه محسن] افسر پلیس برای راننده جوان قبض جریمه صادر کرد.|
[ترجمه گوگل] افسر پلیس برای راننده جوان بلیت صادر کرد[ترجمه ترگمان] افسر پلیس یک بلیط برای راننده جوان فرستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: to distribute (food or supplies) to military personnel.
• مترادف: dispense
• مشابه: distribute, furnish, provide, ration, supply
• مترادف: dispense
• مشابه: distribute, furnish, provide, ration, supply
- Each soldier was issued a weapon.
[ترجمه محسن شاهمرادی] به هر سرباز یک اسلحه داده شد .|
[ترجمه گوگل] برای هر سرباز یک اسلحه صادر شد[ترجمه ترگمان] هر سرباز یک اسلحه بیرون می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: issuer (n.)
مشتقات: issuer (n.)
• (1) تعریف: to flow or go out.
• مترادف: emanate, exude, flow, ooze, pour
• مشابه: bleed, discharge, erupt, escape, gush, spout
• مترادف: emanate, exude, flow, ooze, pour
• مشابه: bleed, discharge, erupt, escape, gush, spout
- Blood issued from the wounds.
[ترجمه محسن شاهمرادی] خون از زخمها بیرون زد.|
[ترجمه گوگل] خون از زخم ها خارج شد[ترجمه ترگمان] خون از زخم ها بیرون می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to come out or circulate.
• مترادف: circulate, come out, publish
• مشابه: arrive, emanate
• مترادف: circulate, come out, publish
• مشابه: arrive, emanate
- A rumor issued that another attack was likely.
[ترجمه گوگل] شایعه ای مبنی بر احتمال حمله دیگری منتشر شد
[ترجمه ترگمان] شایعه ای منتشر شد مبنی بر این که حمله دیگری محتمل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] شایعه ای منتشر شد مبنی بر این که حمله دیگری محتمل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید