فعل گذرا ( transitive verb )حالات: inures, inuring, inured
• : تعریف: to accustom to something unpleasant, esp. by continuous or lengthy experience. • متضاد: sensitize
- He was inured to the lack of privacy.
[ترجمه گوگل] او به فقدان حریم خصوصی دچار شده بود [ترجمه ترگمان] او به نبود حریم خصوصی خو گرفته بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )مشتقات: inuredness (n.), inurement (n.)
• : تعریف: to come into use; become effective.
- His right to the inheritance inures on his next birthday.
[ترجمه گوگل] حق ارث او در روز تولد بعدی او است [ترجمه ترگمان] حق با او بود که روز تولدش به ارث ببرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. After living here for years I've become inured to the cold climate.
[ترجمه گوگل]پس از سال ها زندگی در اینجا، به آب و هوای سرد علاقه مند شدم [ترجمه ترگمان]بعد از سال ها زندگی کردن در اینجا، به آب و هوای سرد خو گرفته ام [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Sick pay inures from the first day of illness.
[ترجمه sara] حقوق ایام بیماری از اولین روز بیماری اعمال می شود.
|
[ترجمه گوگل]پرداخت دستمزد بیماری از روز اول بیماری [ترجمه ترگمان]بیماران از اولین روز بیماری inures را پرداخت می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Nurses soon become inured to the sight of suffering.
[ترجمه Abbas akbari] پرستاران به زودی به دیدن درد و رنج خو می گیرند ( عادت می کنند ) .
|
[ترجمه گوگل]پرستاران به زودی از دیدن درد و رنج رنج می برند [ترجمه ترگمان]پرستاران به زودی به دیدن درد و رنج عادت کرده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Your unemployment insurance will inure from the third week of your being out of work.
[ترجمه گوگل]بیمه بیکاری شما از هفته سوم بیکاری شما منعقد می شود [ترجمه ترگمان]بیمه بیکاری شما از سومین هفته کار بی کار خواهد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The prisoners quickly became inured to the harsh conditions.
[ترجمه گوگل]زندانیان به سرعت تحت شرایط سخت قرار گرفتند [ترجمه ترگمان]زندانیان به سرعت به شرایط سخت خو گرفتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. One cannot inure oneself altogether to such malicious criticism.
[ترجمه گوگل]نمی توان خود را به کلی در معرض چنین انتقادهای بدخواهانه قرار داد [ترجمه ترگمان]انسان نمی تواند خود را کام لا مجذوب چنین انتقاد malicious کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Doctors become inured to death.
[ترجمه گوگل]پزشکان تا حد مرگ بیمه می شوند [ترجمه ترگمان]پزشکان به مرگ عادت کرده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Hospital workers once alert for the sound became inured to it, like city dwellers to the sound of sirens.
[ترجمه گوگل]کارگران بیمارستان زمانی نسبت به این صدا هشدار می دادند، مانند ساکنان شهرها از صدای آژیرها [ترجمه ترگمان]کارکنان بیمارستان زمانی که به این صدا هشدار داده بودند، مانند ساکنان شهر به صدای آژیرهای خطر عادت کرده بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Failure inured him to hardships.
[ترجمه sara] شکست او را به سختی ها عادت داد.
|
[ترجمه گوگل]شکست او را به سختی کشاند [ترجمه ترگمان]عدم موفقیت او را به سختی ها و سختی ها عادت داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. BENEFIT OF INSURANCE 15 This insurance shall not inure to the benefit of the carrier or other bailee.
[ترجمه گوگل]منفعت بیمه 15 این بیمه نباید به نفع متصدی حمل و نقل یا سایر وثیقه گذاران باشد [ترجمه ترگمان]هزینه های بیمه ۱۵ این بیمه به نفع حامل یا سایر وسایل نقلیه غیر مجاز نخواهد بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. We should inure ourselves to hard life.
[ترجمه گوگل]ما باید خودمان را به زندگی سخت متمایل کنیم [ترجمه ترگمان]ما باید خودمون رو به زندگی سخت یاد بدیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. This insurance shall not inure to the benefit of the carrier or other bailee.
[ترجمه گوگل]این بیمه نباید به نفع متصدی حمل و نقل یا سایر وثیقه گذاران باشد [ترجمه ترگمان]این بیمه به سود شرکت حمل و نقل و یا شرکت های دیگر نخواهد بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The cease - fire agreement inure from next Monday.
[ترجمه گوگل]توافق آتش بس از دوشنبه آینده به اجرا در می آید [ترجمه ترگمان]قرارداد آتش بس از دوشنبه آینده به پایان رسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. This Insurance shall not inure to the benefit of the carrier or other bailee.
[ترجمه گوگل]این بیمه نامه به نفع متصدی حمل و نقل یا سایر وثیقه گذاران نخواهد بود [ترجمه ترگمان]این بیمه به نفع حامل یا سایر bailee ها بستگی نخواهد داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• accustom; strengthen; put to use; be useful if you inure yourself to something unpleasant, you experience it so often that you learn to accept it; a formal word.