intro

/ˈɪntroʊ//ˈɪntrəʊ/

مخفف: (خودمانی) معرفی، شناخت، پیشوند: به درون، درون سوی، درون [introvert]، معرفی، مقدمه، آشناسازی، شناخت مخفف: معرفی، آشناسازی مخفف: مقدماتی، آغازین

بررسی کلمه

پیشوند ( prefix )
• : تعریف: inward; into; in.

- introvert
[ترجمه گوگل] درونگرا
[ترجمه ترگمان] درونگرا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- introspection
[ترجمه گوگل] درون نگری
[ترجمه ترگمان] درون گرایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- introduce
[ترجمه گوگل] معرفی کنید
[ترجمه ترگمان] معرفی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. I'd like an intro to that girl you were talking to!
[ترجمه مریم مزدایی] من دوست دارم به آن دختری که تو با او حرف میزدی ، معرفی شوم.
|
[ترجمه گوگل]من می خواهم یک معرفی برای آن دختری که با او صحبت می کردی!
[ترجمه ترگمان]دوست دارم با اون دختری که باه اش حرف می زدی صحبت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This song has a brilliant piano intro.
[ترجمه گوگل]این آهنگ دارای یک مقدمه پیانو درخشان است
[ترجمه ترگمان] این آهنگ یه مقدمه brilliant
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There's an intro of eight bars before you come in.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه وارد شوید، یک مقدمه از هشت نوار وجود دارد
[ترجمه ترگمان]قبل از آمدن شما یک مقدمه هشت میله هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Seynes - see intro to that section.
[ترجمه گوگل]Seynes - مقدمه آن بخش را ببینید
[ترجمه ترگمان] مقدمه شو به اون بخش بگو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Kids getting out of Intro thought they were hot, anxious to get the first Kilroy, or punching knockdown.
[ترجمه گوگل]بچه‌هایی که از Intro خارج می‌شدند فکر می‌کردند که داغ هستند، مشتاق دریافت اولین Kilroy یا ضربه زدن به ضربه هستند
[ترجمه ترگمان]بچه ها از Intro بیرون می آمدند و فکر می کردند که آن ها گرم و مشتاق بودند تا اولین Kilroy یا punching را بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Over the intro Gary would always give his little speech, very quietly - almost to himself.
[ترجمه گوگل]در طول مقدمه، گری همیشه سخنرانی کوچک خود را، بسیار آرام - تقریباً برای خودش - انجام می داد
[ترجمه ترگمان]در پایان جنگ گری بک همیشه سخنرانی کوتاهی می کرد، خیلی آرام و تقریبا به خودش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I'll start off with a brief intro.
[ترجمه گوگل]من با یک مقدمه کوتاه شروع می کنم
[ترجمه ترگمان]با مقدمه کوتاهی شروع می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But, in between the intro and outro patters, something happened.
[ترجمه گوگل]اما، بین الگوهای مقدماتی و بیرونی، چیزی اتفاق افتاد
[ترجمه ترگمان]اما در میان این مقدمه و مقدمه، چیزی اتفاق افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The intro at the beginning of the game is most excellent!
[ترجمه گوگل]مقدمه ابتدای بازی بسیار عالی است!
[ترجمه ترگمان]مقدمه آغاز بازی بسیار عالی است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The next example is the catchy syncopated intro riff taken from the single Teaser.
[ترجمه گوگل]مثال بعدی ریف مقدماتی جذاب و جذاب است که از تک تیزر گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]مثال بعدی is catchy intro است که از تک teaser گرفته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It also features Ultramarine's own intro and interlinking music in between.
[ترجمه گوگل]همچنین دارای مقدمه خود Ultramarine و موسیقی به هم پیوسته در بین آن است
[ترجمه ترگمان]همچنین intro خود و لینک های لینک های بین آن ها را نیز در بر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There will then be a 30-second introduction from the general manager of the Ford division and another 30-second intro from Spielberg.
[ترجمه گوگل]سپس یک معرفی 30 ثانیه ای از سوی مدیر کل بخش فورد و معرفی 30 ثانیه ای دیگر از اسپیلبرگ ارائه خواهد شد
[ترجمه ترگمان]سپس یک مقدمه ۳۰ ثانیه ای از مدیر کل بخش فورد و یک نسخه سی ثانیه ای دیگر از Spielberg وجود خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Course is three years, get from Intro through Intermediate if yur under nine.
[ترجمه گوگل]دوره سه ساله است، اگر زیر 9 سال هستید، از Intro تا Intermediate دریافت کنید
[ترجمه ترگمان]زمین سه سال است، اگر زیر نه سال از Intro عبور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Intro 2 : Biological Side of Computational Biology ; Central Dogma ; Comparative Genomics; Models & Real World Applications.
[ترجمه گوگل]مقدمه 2 : جنبه بیولوژیکی زیست شناسی محاسباتی جزم مرکزی ; ژنومیک مقایسه ای; مدل ها و برنامه های کاربردی دنیای واقعی
[ترجمه ترگمان]Intro ۲: جنبه زیستی زیست شناسی محاسباتی، Dogma مرکزی؛ Genomics Comparative؛ مدل های & دنیای واقعی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• inwardly, within
act of introducing; act of acquainting one person with another; preface, foreword (in a book or other work); something introduced, something new; basic textbook, introductory manual

پیشنهاد کاربران

ترجمه ی تمام دوستان درست بود. Intro , همان introduction است.
اضافه میکنم در جهان کامپیوتر ها و موبایلها و ربات ها ( یعنی تکنولوژی های نوین و معرفی هر روزه ی تکنولوژی های ارتباطی جدید ) حتما از واژه intro استفاده میشود.
...
[مشاهده متن کامل]

Introduction به مقدمه ی کتاب ها گفته می شود.
Intro app نرم افزار معرفی یا نرم افزار مقدماتی.

آشنایی
( فیلم - سینما ) عنوان بندی - تیتراژ
مقدمه
معرفی، شناخت، مقدمه، آشناسازی، شناخت

بپرس