• : تعریف: within the limits of a state, esp. in the United States.
جمله های نمونه
1. For products moving only in intrastate commerce, inspection equal to federal inspection is mandatory.
[ترجمه گوگل]برای محصولاتی که فقط در تجارت بین ایالتی حرکت می کنند، بازرسی برابر با بازرسی فدرال اجباری است [ترجمه ترگمان]برای محصولاتی که فقط در تجارت intrastate حرکت می کنند، بازرسی برابر با بازرسی فدرال اجباری است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. What compels the players is equal portions of intrastate rivalry and animosity.
[ترجمه گوگل]چیزی که بازیکنان را وادار می کند سهم برابری از رقابت و خصومت درون دولتی است [ترجمه ترگمان]آنچه که بازیگران را وادار به رقابت و دشمنی intrastate می کند چیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Any activity, even if purely intrastate, can be regulated by the federal government if it substantially affects interstate commerce.
[ترجمه گوگل]هر فعالیتی، حتی اگر صرفاً درون ایالتی باشد، در صورتی که بر تجارت بین ایالتی تأثیر اساسی بگذارد، می تواند توسط دولت فدرال تنظیم شود [ترجمه ترگمان]هر گونه فعالیت، حتی اگر صرفا intrastate باشد، می تواند توسط دولت فدرال تنظیم شود اگر اساسا بر تجارت بین ایالتی تاثیر بگذارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. How do economic factors affect interstate and intrastate relations?
[ترجمه زینب سرآمد] چگونه عوامل اقتصادی بر روی روابط بین ایالت ها و درون ایالت ها تاثیر میگذارد؟
|
[ترجمه گوگل]عوامل اقتصادی چگونه بر روابط بین دولتی و بین دولتی تأثیر می گذارد؟ [ترجمه ترگمان]چگونه عوامل اقتصادی بر روابط بین ایالتی و intrastate تاثیر می گذارند؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. When the operations of these banks are entirely intrastate, they are under no control and their equipment, supplies, and procedures are not standardized.
[ترجمه گوگل]زمانی که عملیات این بانکها کاملاً دروندولتی باشد، تحت کنترل نیستند و تجهیزات، لوازم و رویههای آنها استاندارد نیست [ترجمه ترگمان]هنگامی که عملیات این بانک ها به طور کامل مورد استفاده قرار می گیرد، تحت هیچ کنترل و تجهیزات، تدارکات، و رونده ای آن ها استاندارد نشده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. From intrastate rival Iowa State was Scott Coleman.
[ترجمه گوگل]از رقیب درون دولتی ایالت آیووا، اسکات کلمن بود [ترجمه ترگمان]از intrastate رقیب ایالت آیووا، اسکات کلمن بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Inspection for wholesomeness of meat and poultry in interstate and intrastate commerce is mandatory; inspection of imported meat is mandatory.
[ترجمه گوگل]بازرسی از نظر سالم بودن گوشت و مرغ در تجارت بین ایالتی و درون دولتی الزامی است بازرسی گوشت وارداتی الزامی است [ترجمه ترگمان]بازرسی از wholesomeness گوشت و ماکیان در ایالات بین ایالتی و intrastate اجباری است؛ بازرسی از گوشت وارداتی اجباری است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The data is also used within states for drawing intrastate political districts.
[ترجمه گوگل]این داده ها همچنین در داخل ایالت ها برای ترسیم مناطق سیاسی درون دولتی استفاده می شود [ترجمه ترگمان]این داده ها در ایالات برای ترسیم مناطق سیاسی intrastate مورد استفاده قرار می گیرند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Today they remain in force to suppress violations of securities regulations that are not regulated by the federal securities laws and that are intrastate in nature.
[ترجمه گوگل]امروز آنها برای سرکوب نقض مقررات اوراق بهادار که توسط قوانین اوراق بهادار فدرال تنظیم نشده اند و ماهیت درون دولتی دارند، به قوت خود باقی مانده اند [ترجمه ترگمان]امروزه آن ها برای سرکوب تخطی از مقررات اوراق بهادار که توسط قوانین مربوط به اوراق بهادار فدرال تنظیم نشده اند، در نظر گرفته می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The federal dollars will go to projects in 10 intrastate regions such as these, connecting cities that are between 100 and 600 miles apart.
[ترجمه گوگل]دلارهای فدرال به پروژه هایی در 10 منطقه بین ایالتی مانند اینها اختصاص خواهد یافت که شهرهایی را که بین 100 تا 600 مایل از هم فاصله دارند، به هم متصل می کند [ترجمه ترگمان]دلارهای فدرال به پروژه هایی در ۱۰ منطقه intrastate مانند این، شهرهایی متصل می شوند که بین ۱۰۰ تا ۶۰۰ مایل از هم فاصله دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Erick Dampier had 20 rebounds to help the Mavericks beat Houston for the 13th time in the last 17 meetings between the intrastate rivals.
[ترجمه گوگل]اریک دامپیر 20 ریباند داشت تا به ماوریکس کمک کند تا هیوستون را برای سیزدهمین بار در 17 دیدار اخیر بین رقبای داخلی شکست دهد [ترجمه ترگمان]Erick Dampier ۲۰ ریباند داشت و برای سیزدهمین بار در ۱۷ مسابقه آخر بین رقبای intrastate تیم دالاس را برای سیزدهمین بار شکست داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Subject to federal review, states are required to establish water-quality standards for intrastate waters.
[ترجمه گوگل]با توجه به بررسی فدرال، ایالت ها ملزم به ایجاد استانداردهای کیفیت آب برای آب های درون ایالتی هستند [ترجمه ترگمان]با توجه به بازبینی فدرال ایالات برای تعیین استانداردهای کیفیت آب برای آب های intrastate مورد نیاز هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Intrastate milk competes with interstate milk, and thus the price of intrastate milk has an impact on the price of the interstate milk, thereby affecting interstate commerce.
[ترجمه گوگل]شیر بین دولتی با شیر بین ایالتی رقابت می کند و بنابراین قیمت شیر بین دولتی بر قیمت شیر بین ایالتی تأثیر می گذارد و در نتیجه بر تجارت بین ایالتی تأثیر می گذارد [ترجمه ترگمان]شیر intrastate با شیر بین ایالتی رقابت می کند و در نتیجه قیمت شیر intrastate تاثیری بر قیمت شیر بین ایالتی دارد در نتیجه بر تجارت بین ایالتی تاثیر می گذارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Because the waste was classified by county, and thus inter- and intrastate waste were treated the same way, the lower court found no problem with the law.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که زبالهها بر اساس شهرستان طبقهبندی میشدند، و بنابراین با زبالههای بیندولتی و بیندولتی به یک شکل رفتار میشد، دادگاه بدوی هیچ مشکلی با قانون پیدا نکرد [ترجمه ترگمان]از آنجا که ضایعات به وسیله شهرستان طبقه بندی شدند و بنابراین ضایعات درون و intrastate به همان شکل مورد بررسی قرار گرفتند، دادگاه بدوی بدون هیچ مشکلی با این قانون مواجه شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید