intransitive

/ɪnˈtrænsətɪv//ɪnˈtrænsətɪv/

معنی: فعل لازم، لازم
معانی دیگر: (دستور زبان) لازم

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: in grammar, indicating a verb that does not take a direct object, such as "sit".
اسم ( noun )
مشتقات: intransitively (adv.), intransitiveness (n.)
• : تعریف: an intransitive verb.

جمله های نمونه

1. The noun is followed by an intransitive verb.
[ترجمه fatima#] اسم آن توسط یک فعل لازم بیان شد
|
[ترجمه Aydin Jz] اسم با یک فعل ناگذر دنبال شد
|
[ترجمه موسی ذبیحی] اسم پس از یک فعل لازم ( =ناگذر ) آمده است.
|
[ترجمه گوگل]پس از اسم یک فعل مجهول آمده است
[ترجمه ترگمان]اسم آن توسط یک intransitive intransitive خوانده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Verbs that do not take object are called intransitive verbs.
[ترجمه سید رسول قاضوی] افعالی که مفعول نمی پذیرند، افعال لازم نامیده می شوند
|
[ترجمه گوگل]افعالی که مفعول نمی گیرند، افعال ناگذر نامیده می شوند
[ترجمه ترگمان]Verbs که اعتراضی ندارند افعال intransitive نامیده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The verbs were subdivided into transitive and intransitive categories.
[ترجمه غ ع مسجدی] افعال به دو گروه متعدی و لازم تقسیم شده اند
|
[ترجمه گوگل]افعال به دو دسته متعدی و ناگذر تقسیم شدند
[ترجمه ترگمان]افعال به متعدی و intransitive تقسیم شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In this dictionary the mark'vi'shows an intransitive verb.
[ترجمه گوگل]در این فرهنگ لغت mark'vi یک فعل غیر گذرا را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]در این فرهنگ، علامت vi، intransitive verb را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Similarly, transitive verbs contrast directly with intransitive verbs, but only indirectly with adjectives.
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، افعال متعدی مستقیماً با افعال غیر گذرا تضاد دارند، اما فقط به طور غیر مستقیم با صفت ها
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه متعدی، افعال را مستقیما با افعال intransitive مقایسه می کنند، بلکه تنها به طور غیر مستقیم با صفات مشتق می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Note the difference between the intransitive verb lie, meaning'be in a resting position'
[ترجمه گوگل]به تفاوت بین فعل ناگذر lie، به معنای "در حالت استراحت بودن" توجه کنید
[ترجمه ترگمان]تفاوت بین فعل و انفعال فعل و انفعال درونی را یادداشت کنید، به این معنی که در وضعیت استراحت قرار دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Intransitive verbs do not have an object.
[ترجمه گوگل]افعال مجهول مفعول ندارند
[ترجمه ترگمان]افعال intransitive دارای یک شی نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Is this a transitive or an intransitive verb?
[ترجمه گوگل]آیا این فعل متعدی است یا ناگذر؟
[ترجمه ترگمان]این رابطه رابطه مجازی یا یک فعل بدون رابطه است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. For example, transitive verbs need an object, intransitive verbs don't.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، افعال متعدی به یک مفعول نیاز دارند، افعال ناگذر نیازی ندارند
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، افعال متعدی به یک هدف نیاز دارند، افعال intransitive (intransitive verbs)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. An intransitive verb does not take any object.
[ترجمه گوگل]فعل مجزا هیچ مفعولی نمی گیرد
[ترجمه ترگمان]فعل intransitive هیچ اعتراضی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In this dictionary the mark shows intransitive verb.
[ترجمه گوگل]در این فرهنگ لغت علامت فعل ناگذر را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]در این فرهنگ لغت، علامت intransitive verb را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Verbs that do not take object intransitive verbs.
[ترجمه گوگل]افعالی که افعال مجزا مفعول نمی گیرند
[ترجمه ترگمان]Verbs که افعال intransitive را هدف نمی گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Neither active nor passive ; intransitive . Used of verbs.
[ترجمه گوگل]نه فعال و نه منفعل ; ناگذر از افعال استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]نه فعال و نه منفعل از افعال استفاده کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In this dictionary the mark shows an intransitive verb.
[ترجمه گوگل]در این فرهنگ لغت علامت یک فعل ناگذر را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]در این فرهنگ لغت، علامت intransitive verb را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Many intransitive notional verbs plus adjectives form compound predicate sentence patterns.
[ترجمه گوگل]بسیاری از افعال مفهومی غیر گذرا به اضافه صفت، الگوهای جمله محمول مرکب را تشکیل می دهند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از افعال notional notional به اضافه adjectives، الگوی حکم را شکل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فعل لازم (اسم)
intransitive, intransitive verb

لازم (صفت)
obligatory, necessary, necessitous, needful, incumbent, intransitive, irrevocable

تخصصی

[ریاضیات] ناتراگذر، نامتعدی

انگلیسی به انگلیسی

• verb having no direct object (grammar)
of a verb that does not have a direct object (grammar)
an intransitive verb does not have an object.

پیشنهاد کاربران

فعل لازم 2. لازم
مثال:
to seat is an intransitive verb.
{فعل} نشستن یک فعل لازم است.
• لازم ( فعل لازم ) ؛ غیر متعدی؛ نا متعدی
• ناگذر؛ ناگذرا؛ غیر انتقالی؛ غیر متغیر؛ نا تراگذر؛ انتقال ناپذیر
[حقوق] غیر قابل انتقال
[دستور زبان] لازم؛ فعل لازم؛ فعلی که فاقد مفعول است ( متعدی نیست ) .
...
[مشاهده متن کامل]

[ریاضیات] نامتعدی؛ ناتراگذر؛ انتقال ناپذیر
( مقایسه کنید با transitive )
( مخفف آن intr و همچنین intrans است. )

فعلی که از کنار فاعل گذر نکرده فعل لازم است اما فعلی که از کنار فاعل گذر کرده یعنی در واقع مفعول بین فعل و فاعل قرار گرفته و فعل از روی مفعول گذر کرده است فعل متعدی می باشد
The verb that dont need a direct obj , in grammar is called intransitive
فعلی که به مفعول نیاز نداره ( لازم )
intransitive ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: ناگذر
تعریف: فعلی که به مفعول بی واسطه نیاز ندارد |||متـ . لازم||| فعل ناگذر، فعل لازم intransitive verb
intransitive : فعلی که نیاز به مفعول ندارد ( لازم یا ناگذر )
transitive : فعلی که نیاز به مفعول دارد ( متعدی یا گذرا )
فعل گذرا ( علاوه بر فاعل به مفعول یا مسند نیاز دارد. )
فعلی که نیاز به مفعول ندارد ( نننننندارد ) ، فعل لازم
* فعل متعدی یا transitive نیاز به مفعول دارد

بپرس