اسم ( noun )
• (1) تعریف: a sly hint or suggestion, esp. a derogatory or malicious one.
• مشابه: hint
• مشابه: hint
- He resented her insinuation that he hadn't done the work himself.
[ترجمه اشکان فضل اله] او از اشاره ی ان دختر اضهار رنجش کرد که او این کار را خودش انجام نداده|
[ترجمه گوگل] او از تلقین او مبنی بر اینکه خودش این کار را انجام نداده بود ناراحت شد[ترجمه ترگمان] او از این که خود کار را انجام نداده بود رنجیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: the act of insinuating oneself into another's favor or affections; ingratiation.