1. this car burns an inordinate amount of gasoline
این اتومبیل مقدار زیادی بنزین مصرف می کند.
2. They spend an inordinate amount of time talking.
[ترجمه گوگل]آنها زمان زیادی را صرف صحبت کردن می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها زمان زیادی صرف صحبت کردن می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Testing is taking up an inordinate amount of teachers' time.
[ترجمه گوگل]آزمون زمان زیادی از معلمان را می گیرد
[ترجمه ترگمان]آزمایش مقدار بسیار زیادی از زمان معلمان را در بر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Margot has always spent an inordinate amount of time on her appearance.
[ترجمه گوگل]مارگو همیشه زمان زیادی را برای ظاهر خود صرف کرده است
[ترجمه ترگمان]مارگوت همیشه زمان زیادی رو صرف پیدا کردن اون کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The idea of this gave me inordinate pleasure.
[ترجمه گوگل]ایده این به من لذت بی اندازه ای داد
[ترجمه ترگمان]فکر این موضوع باعث خوشحالی من شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The strike has led to inordinate delays.
[ترجمه گوگل]این اعتصاب منجر به تاخیرهای بی حد و حصر شده است
[ترجمه ترگمان]این اعتصاب منجر به تاخیر بیش از حد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. They spent an inordinate amount of time and money on the production.
[ترجمه گوگل]آنها زمان و پول زیادی را صرف تولید کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها مقدار زیادی وقت و پول صرف تولید می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Under-resourcing over many years had led to inordinate delays.
[ترجمه گوگل]کمبود منابع در طول سالیان متمادی منجر به تاخیرهای بی حد و حصر شده است
[ترجمه ترگمان]تحت فشار بیش از سال ها به تاخیر فراوان منجر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. We were spending an inordinate amount of time sending people to different meetings and not knowing what was going on.
[ترجمه گوگل]ما زمان زیادی را صرف فرستادن افراد به جلسات مختلف می کردیم و نمی دانستیم چه خبر است
[ترجمه ترگمان]ما مدت زمان زیادی را صرف ارسال افراد به جلسات مختلف کردیم و نمی دانستیم که چه اتفاقی در حال رخ دادن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Scientists have been criticized for devoting an inordinate amount of time to research on animals.
[ترجمه گوگل]دانشمندان به دلیل اختصاص زمان زیادی به تحقیق روی حیوانات مورد انتقاد قرار گرفته اند
[ترجمه ترگمان]دانشمندان به خاطر اختصاص دادن مقدار فراوان وقت برای تحقیق بر روی حیوانات مورد انتقاد قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Who spends an inordinate number of work hours surfing the Internet?
[ترجمه گوگل]چه کسی ساعات کاری زیادی را صرف گشت و گذار در اینترنت می کند؟
[ترجمه ترگمان]چه کسی تعداد زیادی از ساعات کاری را در اینترنت سپری می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. We found ourselves spending an inordinate amount of time in the chariot, chasing hither and yon.
[ترجمه گوگل]متوجه شدیم که زمان زیادی را در ارابه می گذرانیم و اینجا و آنجا را تعقیب می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما خود را در حالی یافتیم که زمان زیادی را در ارابه سپری کرده و در تعقیب آن به دنبال آن بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. In the Soviet context an inordinate amount of attention has been paid to the willed aims of Bolshevik leaders.
[ترجمه گوگل]در چارچوب اتحاد جماهیر شوروی، توجه زیادی به اهداف خواسته شده رهبران بلشویک شده است
[ترجمه ترگمان]در دوران اتحاد جماهیر شوروی مقدار زیادی از توجه به اهداف willed رهبران Bolshevik معطوف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Besides he was beginning to experience that inordinate sense of relief which tells you that you have done the right thing.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، او شروع به تجربه آن احساس تسکین بی حد و حصر کرده بود که به شما می گوید کار درست را انجام داده اید
[ترجمه ترگمان]از آن گذشته، تازه داشت تجربه می کرد که احساس آسایش فراوان، که به شما می گوید کار درست را انجام داده اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید