معنی: منزل، کاروانسرا، خان، مسافرخانه، مهمانخانهمعانی دیگر: (در اصل) مسکن، خانه، زیستگاه، هتل، متل، مهمانسرا (به ویژه اگر در کنار جاده باشد و خوراک و نوشابه هم داشته باشد)، رستوران، میخانه، (انگلیس) خانه ی دانشجویی (رجوع شود به: inns of court)، رودخانه ی این (که از سوئیس سرچشمه می گیرد و به دانوب می ریزد)، درمسافرخانه جادادن، مسکن دادن
• (1)تعریف: a small hotel that caters especially to travelers. • مترادف: hostel, hostelry, lodge • مشابه: boardinghouse, caravansary, flophouse, hospice, hotel, khan, motel, pension, tavern
- They stayed two nights at a charming inn by the lake.
[ترجمه ب گنج جو] اون مهمونخونه ی رویایی کنار اون دریاچه همون جایی بود که اونا دو شب توش ساکن شدن.
|
[ترجمه گوگل] آنها دو شب در مسافرخانه ای جذاب در کنار دریاچه اقامت داشتند [ترجمه ترگمان] دو شب در مسافرخانه زیبا کنار دریاچه ماندند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: a bar or restaurant. • مترادف: bar, tavern • مشابه: alehouse, bistro, cabaret, caf�, coffee shop, honky-tonk, lodge, pub, restaurant, roadhouse, saloon
جمله های نمونه
1. a motor inn
مسافرخانه ی اتومبیل سواران
2. this is the inn where i dig
این مهمان سرایی است که من در آن اقامت می کنم.
3. a dingy room in an inn in the south of the city
یک اتاق کثیف در یک مسافر خانه ی جنوب شهر
4. in the precincts of the inn
در حوالی مسافرخانه
5. I shall lodge at the inn for two nights.
[ترجمه گوگل]من دو شب در مسافرخانه اقامت خواهم داشت [ترجمه ترگمان]من دو شب در مسافرخانه اقامت خواهم کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. We spent the night at the village inn.
[ترجمه گوگل]شب را در مسافرخانه روستا گذراندیم [ترجمه ترگمان]شب را در مسافرخانه دهکده سپری کردیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The car pulled up outside the inn.
[ترجمه گوگل]ماشین بیرون مسافرخانه ایستاد [ترجمه ترگمان]اتومبیل از مسافرخانه بیرون آمد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The awful food at the inn disgusted us.
[ترجمه محسن برازنده] غذای افتضاح مسافرخانه حال ما را بهم زد.
|
[ترجمه گوگل]غذای افتضاح مسافرخانه ما را منزجر کرد [ترجمه ترگمان]غذای وحشتناکی که در میهمان خانه بود ما را از هم جدا کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. We stayed in a small village inn, right off the map.
[ترجمه گوگل]ما در یک مسافرخانه روستایی کوچک، درست خارج از نقشه، ماندیم [ترجمه ترگمان]ما در یک مسافرخانه کوچک دهکده توقف کردیم، درست از روی نقشه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A shuttle bus runs frequently between the Inn and the Country Club.
[ترجمه گوگل]یک اتوبوس شاتل اغلب بین مسافرخانه و کانتری کلاب حرکت می کند [ترجمه ترگمان]یک اتوبوس شاتل به طور مکرر بین \"مسافرخانه\" و \"باشگاه کانتری\" حرکت می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Tarry awhile at this charming country inn.
[ترجمه گوگل]مدتی در این مسافرخانه زیبای کشور اقامت کنید [ترجمه ترگمان]مدتی در این مسافرخانه فریبنده کوچک درنگ کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The inn is picturesquely situated on the banks of the river.
[ترجمه گوگل]این کاروانسرا به زیبایی در کنار رودخانه واقع شده است [ترجمه ترگمان]مسافرخانه picturesquely است که در ساحل رودخانه قرار دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The Holiday Inn provided the venue for this year's conference.
[ترجمه گوگل]هتل هالیدی این مکان را برای کنفرانس امسال فراهم کرد [ترجمه ترگمان]مسافرخانه هالیدی این محل را برای کنفرانس امسال فراهم کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The inn gift shop stocks quality Indian crafts and sundries.
[ترجمه گوگل]فروشگاه هدایای مسافرخانه صنایع دستی و اقلام مختلف هندی با کیفیت را در اختیار شما قرار می دهد [ترجمه ترگمان]ویترین مغازه هدیه فروشی و صنایع دستی هندی بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. We're staying at the Holiday Inn.
[ترجمه گوگل]ما در هالیدی این اقامت داریم [ترجمه ترگمان]ما در هالیدی این هتل اقامت داریم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. The tourists will tarry at an inn.
[ترجمه گوگل]گردشگران در مسافرخانه ای اقامت خواهند داشت [ترجمه ترگمان]The در مسافرخانه اقامت می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
chamber, caravansary, inn, caravan-serai, khan, thane
مسافرخانه (اسم)
inn, hotel, motel, lodging house
مهمانخانه (اسم)
inn, public house, hotel, lodging house
انگلیسی به انگلیسی
• motel, small hotel, hostel, public house which rents rooms to travelers and others an inn is a small hotel or a pub; an old-fashioned word.
پیشنهاد کاربران
An inn is a place where travelers can rest and eat
inn ( گردشگری و جهانگردی ) واژه مصوب: مهمان سرا تعریف: نوعی واحد پذیرایی، عمدتاً در حومۀ شهر، که غذا و نوشیدنی عرضه میکند و ظرفیت محدودی نیز برای اقامت دارد
نام غیراختصاصی بین المللی International nonproprietary name
noun [count] 🔴1 : a house usually in the country where people can eat and rent a room to sleep in ■We stayed at a cozy/charming little inn in the country. — often used in the names of hotels ... [مشاهده متن کامل]
■We stayed at the Lakeside Inn. 🔴2 chiefly Brit : a pub ■an old country inn مسافرخانه - مهمانخانه جایی که مردم در آن اتاق کرایه میکنن و میتونن در اونجا غذا میخورن