1. I was infuriated by / with their constant criticism.
[ترجمه گوگل]من از / با انتقاد مداوم آنها عصبانی شدم
[ترجمه ترگمان]من از انتقاد مداوم آن ها خشمگین بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Her actions infuriated her mother.
[ترجمه گوگل]اقدامات او باعث عصبانیت مادرش شد
[ترجمه ترگمان]رفتار او مادرش را به خشم آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. It infuriates us to have to deal with this particular mayor.
[ترجمه گوگل]برخورد با این شهردار خاص ما را عصبانی می کند
[ترجمه ترگمان]این ما را دیوانه می کند که با این شهردار خاص سروکار داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The gesture infuriated him and he let out a stream of invective.
[ترجمه گوگل]این ژست او را خشمگین کرد و جریانی از کینه توزی را بیرون داد
[ترجمه ترگمان]این حرکت او را به خشم آورد و ناسزا گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She was infuriated by his presumption in making the travel arrangements without first consulting her.
[ترجمه گوگل]او از پیش فرض او در انجام مقدمات سفر بدون مشورت با او عصبانی شد
[ترجمه ترگمان]از این که می دید او بدون مشورت با دوشیزه فیرفاکس مقدمات سفر را فراهم کرده است، خشمگین شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She was infuriated by his presumption in not consulting her first.
[ترجمه گوگل]او از این تصور که او ابتدا با او مشورت نکرد خشمگین شد
[ترجمه ترگمان]از این گستاخی، از این که به او مراجعه نکرده بود خشمگین شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It infuriates me that she was not found guilty.
[ترجمه گوگل]این من را عصبانی می کند که او مجرم شناخته نشد
[ترجمه ترگمان]او مرا دیوانه می کند که او را گناهکار نیافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Jimmy's presence had infuriated Hugh.
[ترجمه گوگل]حضور جیمی هیو را عصبانی کرده بود
[ترجمه ترگمان]حضور جیمی هیو را خشمگین کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. It infuriated him that Beth was with another man.
[ترجمه گوگل]این او را عصبانی کرد که بث با مرد دیگری بود
[ترجمه ترگمان]به خشم آمد که بت با یک مرد دیگر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I was absolutely infuriated with him.
[ترجمه گوگل]من کاملا از دست او عصبانی بودم
[ترجمه ترگمان] کاملا از دست اون عصبانی بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Her silence infuriated him even more.
[ترجمه گوگل]سکوتش بیشتر عصبانیش کرد
[ترجمه ترگمان]سکوت او بیش از پیش او را به خشم آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. His sexist attitude infuriates me.
[ترجمه گوگل]رفتار جنسی او من را عصبانی می کند
[ترجمه ترگمان]رفتار sexist او مرا دیوانه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It will infuriate the Right because of Mr Heseltine's interventionist approach to industrial policy.
[ترجمه گوگل]این به دلیل رویکرد مداخله گرایانه آقای Heseltine در سیاست صنعتی، جناح راست را خشمگین خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]این امر به دلیل نزدیک شدن آقای Heseltine به سیاست صنعتی، از جناح راست خشمگین خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Lately she had made it her practice to infuriate doormen.
[ترجمه گوگل]او اخیراً خشم دربانها را تمرین کرده بود
[ترجمه ترگمان]اخیرا او این کار را برای آتشی کردن به دربان ها انجام داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. To join the Axis might infuriate Servia.
[ترجمه گوگل]پیوستن به محور ممکن است سرویا را خشمگین کند
[ترجمه ترگمان]برای ملحق شدن به شیطان، ممکن است در صربستان بجنگد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید