infringement

/ˌɪnˈfrɪndʒmənt//ɪnˈfrɪndʒmənt/

معنی: تعدی، تجاوز، تخلف
معانی دیگر: تخلف، تجاوز

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a violation or breaking, as of a law, rule, or contract.
مشابه: breach, violation

- If you do work for that company, it will represent an infringement of your contract with us.
[ترجمه مهدی] د ر این شرکت حق فسخ قرارداد با شرکت خواهد بود
|
[ترجمه learner] اگر به کار در آن شرکت بپردازید این نشان دهنده نقض قرارداد شما با ما خواهد بود . Do work : پرداختن به کار
|
[ترجمه گوگل] اگر برای آن شرکت کار می کنید، این نشان دهنده نقض قرارداد شما با ما خواهد بود
[ترجمه ترگمان] اگر برای این شرکت کار کنید، نقض قرارداد شما با ما خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: an encroachment, as on a right or privilege.
مشابه: invasion

- The plagiarizer was sued by the author for copyright infringement.
[ترجمه گوگل] نویسنده سرقت ادبی به دلیل نقض حق چاپ شکایت کرد
[ترجمه ترگمان] The از سوی مولف به دلیل نقض کپی رایت مورد شکایت قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. infringement n.
قانون شکنی،(به حقوق دیگران) تجاوز،تعدی،تخطی،دست اندازی

2. Infringement of this regulation would automatically rule you out of the championship.
[ترجمه گوگل]نقض این مقررات به طور خودکار شما را از مسابقات قهرمانی محروم می کند
[ترجمه ترگمان]تنظیم این مقررات به طور خودکار شما را از رقابت ها خارج خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They see it as an infringement on their own freedom of action.
[ترجمه گوگل]آنها آن را نقض آزادی عمل خود می دانند
[ترجمه ترگمان]آن ها آن را به عنوان تخطی از آزادی عمل خود می بینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They were sued for breach / infringement of copyright.
[ترجمه گوگل]آنها به دلیل نقض / نقض حق چاپ شکایت کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها برای نقض \/ تجاوز کپی رایت مورد شکایت قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There might have been an infringement of the rules.
[ترجمه گوگل]ممکن است نقض قوانین وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]شاید قوانینی برای نقض قوانین وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Private nuisance remains fundamentally a remedy for the infringement of a proprietary interest in land.
[ترجمه گوگل]مزاحمت خصوصی اساساً یک راه حل برای نقض منافع مالکانه در زمین است
[ترجمه ترگمان]آزار و اذیت شخصی به طور اساسی یک درمان برای نقض یک منفعت اختصاصی در زمین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The First Amendment may be invoked against infringement of the protected freedoms by law or by law-making.
[ترجمه گوگل]اصلاحیه اول ممکن است در برابر نقض آزادی های حمایت شده توسط قانون یا توسط قانونگذاری مورد استناد قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]اصلاحیه اول ممکن است در برابر تجاوز به آزادی های مورد حمایت از طریق قانون یا با ایجاد قانون مورد استناد قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Remedies for infringement are as for copyright but there are no criminal penalties for secondary infringements.
[ترجمه گوگل]راه حل های جبران نقض مانند حق چاپ است، اما هیچ مجازات کیفری برای نقض ثانویه وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]داروهایی برای نقض حقوق به عنوان حق کپی رایت هستند اما هیچ مجازات کیفری برای تخلفات ثانویه وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Infringement of the hospital rules, or quitting without medical consent, carried penalties of up to two months imprisonment.
[ترجمه گوگل]تخطی از قوانین بیمارستان یا ترک خانه بدون رضایت پزشکی، مجازات هایی تا دو ماه حبس در پی داشت
[ترجمه ترگمان]Infringement از قوانین بیمارستان، یا ترک بدون رضایت پزشکی، برای دو ماه حبس محکوم شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. An interlocutory injunction, preventing further infringement, may be available before that date.
[ترجمه گوگل]یک دستور موقت، برای جلوگیری از نقض بیشتر، ممکن است قبل از آن تاریخ در دسترس باشد
[ترجمه ترگمان]برای جلوگیری از تجاوز بیشتر، ممکن است قبل از این تاریخ در دسترس باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This is a legal minefield, and infringement of the regulations can lead to severe penalties, both civil and criminal.
[ترجمه گوگل]این یک میدان مین قانونی است و نقض مقررات می تواند منجر به مجازات های سنگین اعم از مدنی و کیفری شود
[ترجمه ترگمان]این یک میدان مین قانونی است و نقض مقررات می تواند منجر به جرایم شدید، هم مدنی و هم جنایی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. An immediate potential problem presents as possible ethical infringement upon the doctor-patient relationship.
[ترجمه گوگل]یک مشکل بالقوه فوری به عنوان نقض اخلاقی احتمالی در رابطه پزشک و بیمار نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]یک مشکل بالقوه آنی، نقض اصول اخلاقی در رابطه با بیمار - بیمار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They look for potential copyright infringement and verify names, phone numbers and addresses included in scripts.
[ترجمه گوگل]آنها به دنبال نقض احتمالی حق نسخه برداری می گردند و نام، شماره تلفن و آدرس موجود در اسکریپت ها را تأیید می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها به دنبال نقض بالقوه کپی رایت و تایید اسامی، شماره های تلفن و نشانی های مندرج در متن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If the allegation of infringement proves unfounded, there will have been no breach.
[ترجمه گوگل]اگر ادعای تخلف ثابت شود، تخلفی صورت نگرفته است
[ترجمه ترگمان]اگه ادعای خسارت بی اساس رو ثابت کنه هیچ شکافی در کار نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. These three important exceptions to copyright infringement are described and examined below.
[ترجمه گوگل]این سه استثنای مهم در مورد نقض حق چاپ در زیر شرح و بررسی شده است
[ترجمه ترگمان]این سه استثنا مهم برای نقض کپی رایت در زیر توضیح داده می شوند و مورد بررسی قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تعدی (اسم)
violation, infringement, incursion, inroad, oppression

تجاوز (اسم)
violation, offense, attack, assault, belligerence, infringement, encroachment, transgression, belligerency, overrun

تخلف (اسم)
violation, delinquency, infringement, transgression, trespass, contravention, infraction

انگلیسی به انگلیسی

• violation, transgression, breach; trespass, intrusion, encroachment
an infringement of a law, rule, or agreement is the breaking of it.
if an action is an infringement on your rights, it restricts you unfairly.

پیشنهاد کاربران

۱. قانون شکنی. تخلف. تخطی ۲. تجاوز ( به حقوق )
مثال:
You committed an infringement.
شما مرتکب تخلف و قانون شکنی شدید.
/ɪnˈfrɪndʒmənt/
LAW
an action that is against a law, an agreement, etc.
قانون
اقدام و عملی که خلاف قانون، توافق و غیره باشد، تخلف، نقض
The education minister described girls and boys wearing the robes in junior high and high school as “an infringement on secularism, a foundational principle for France
...
[مشاهده متن کامل]

infringement of sth / The report argues that the penalty for online infringement of copyright should be increased
an infringement claim/lawsuit
copyright/patent/trademark infringement

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/infringement
بر خلاف مقررات قانون اساسی یک کشور
قانون عمومی را دورزدن
شلتاق کردن
نقض قانون یا حق و حقوق
Breach of law
law violation
Copyright infringement
تخطی
نقض
تعدی
نقض ( حقوق )

بپرس