infelicity

/ɪnfəˈlɪsɪti//ɪnfəˈlɪsɪti/

معنی: سیاه بختی، نا مناسبی، شومی
معانی دیگر: نامبارکی، نامیمونی، نحوست، بیموقعی، نابجایی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: infelicities
(1) تعریف: the quality or condition of being infelicitous.

- The infelicity of her remark at the formal dinner drew a good deal of criticism.
[ترجمه گوگل] نادرستی اظهارات او در شام رسمی انتقادهای زیادی را برانگیخت
[ترجمه ترگمان] این عدم رضایت خاطر او در ناهار رسمی مقدار زیادی از انتقاد را دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: an inappropriate act or remark; something infelicitous.

(3) تعریف: an instance of misfortune.

جمله های نمونه

1. the infelicity of that remark by mansureh
بی موقع بودن آن اظهارنظر توسط منصوره

2. She winced at their infelicities, at the clumsy way they beat about the bush.
[ترجمه گوگل]او به ناتوانی های آنها، از شیوه ناشیانه ای که آنها در مورد بوته می کوبیدند، متعجب شد
[ترجمه ترگمان]او از infelicities خود یکه خورد و به طرزی ناشیانه از کوره در رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But it is an infelicity we can work around in processing the utterance, and no further repair is required.
[ترجمه گوگل]اما این یک اشتباه است که می‌توانیم در پردازش گفته‌ها کار کنیم و نیازی به تعمیر بیشتر نیست
[ترجمه ترگمان]اما این یک infelicity است که می توانیم در پردازش این جمله کار کنیم و نیازی به تعمیر بیشتر نداریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You will be surprised there is so much infelicity in the world.
[ترجمه گوگل]تعجب خواهید کرد که این همه گناه در دنیا وجود دارد
[ترجمه ترگمان]تعجب خواهید کرد که در این دنیا چیزهای زیادی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A judgmental infelicity plagued past generations.
[ترجمه گوگل]یک خطای قضاوتی نسل های گذشته را آزار می دهد
[ترجمه ترگمان]یک infelicity قضاوتی از نسل های گذشته به ستوه آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We have an infelicity, as there was a fault in our update computation.
[ترجمه گوگل]ما یک خطا داریم، زیرا در محاسبات به روز رسانی ما خطا وجود داشت
[ترجمه ترگمان]ما یک infelicity داریم، چون در محاسبات به روز رسانی ما خطایی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There is so much infelicity in the world.
[ترجمه گوگل]در دنیا بی گناهی بسیار است
[ترجمه ترگمان]چیزهای زیادی در دنیا وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سیاه بختی (اسم)
affliction, misfortune, disaster, ill luck, infelicity

نا مناسبی (اسم)
irrelevance, infelicity, inconvenience, impolicy, inadequacy

شومی (اسم)
infelicity

انگلیسی به انگلیسی

• unhappiness; misfortune; something that is out of place; lack of suitability, inappropriateness

پیشنهاد کاربران

بپرس