infeasible

/ˌɪnˈfiːzəbəl//ˌɪnˈfiːzəbəl/

معنی: غیر عملی، نشدنی، اجراء نشدنی
معانی دیگر: نشدنی، غیر عملی، اجراء نشدنی

جمله های نمونه

1. While some basic variables remain infeasible, the rule for selection of the variable to leave the basis needs modification.
[ترجمه گوگل]در حالی که برخی از متغیرهای اساسی غیرقابل اجرا هستند، قانون انتخاب متغیر برای خروج از مبنا نیاز به اصلاح دارد
[ترجمه ترگمان]در حالی که برخی از متغیرهای اصلی غیر عملی هستند، قاعده انتخاب متغیر برای ترک پایه نیاز به اصلاح دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It is infeasible to directly deposit copper coating on carbon fiber of hydrophobic nature and inertia.
[ترجمه گوگل]رسوب مستقیم پوشش مس روی فیبر کربن با طبیعت آبگریز و اینرسی غیرممکن است
[ترجمه ترگمان]این کار به طور مستقیم پوشش مس روی فیبر کربن در طبیعت hydrophobic و سکون غیر عملی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The chairman dismissed their suggestion as infeasible.
[ترجمه گوگل]رئیس پیشنهاد آنها را غیرقابل اجرا رد کرد
[ترجمه ترگمان]رئیس این پیشنهاد را غیر عملی رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A primal - dual inexact infeasible interior - point algorithm for the second - order cone program ( SOCP ) was presented.
[ترجمه گوگل]یک الگوریتم نقطه داخلی غیرقابل تحقق اولیه - دوگانه برای برنامه مخروط مرتبه دوم (SOCP) ارائه شد
[ترجمه ترگمان]یک الگوریتم دو نقطه ای غیر عملی غیر عملی اولیه برای برنامه مخروط مرتبه دوم (SOCP)ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The negotiation drafted by your team is infeasible in operation.
[ترجمه گوگل]مذاکره ای که توسط تیم شما تهیه شده است در عمل غیرممکن است
[ترجمه ترگمان]مذاکره توسط تیم شما در عمل غیر عملی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This paper presents an improved (infeasible) simplex method for linear programming, in which some of vertex points, corresponding to the iterative process, can be out of the feasible domain of (LP).
[ترجمه گوگل]این مقاله یک روش سیمپلکس بهبودیافته (غیرقابل اجرا) را برای برنامه‌ریزی خطی ارائه می‌کند که در آن برخی از نقاط رأس، مربوط به فرآیند تکرار شونده، می‌توانند خارج از حوزه امکان‌پذیر (LP) باشند
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک روش ساده (غیر عملی)برای برنامه نویسی خطی ارائه می کند که در آن برخی از نقاط راس، متناظر با فرآیند تکراری، می توانند از دامنه امکان پذیر (LP)خارج شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This paper presents a primal-dual infeasible interior point algorithm for differentiable convex programming problem with box constraints, and prove that algorithm enjoys the global convergence.
[ترجمه گوگل]این مقاله یک الگوریتم نقطه داخلی غیرممکن اولیه-دوگانه را برای مسئله برنامه‌ریزی محدب قابل تمایز با محدودیت‌های جعبه ارائه می‌کند و ثابت می‌کند که الگوریتم از همگرایی جهانی برخوردار است
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک الگوریتم نقطه درونی دوگانه - دوگانه را برای حل مساله برنامه ریزی محدب با محدودیت های جعبه ارائه می دهد و ثابت می کند که این الگوریتم از هم گرایی جهانی برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A primal - dual inexact infeasible - interior - point algorithm is presented for solving the second - order cone programming problems.
[ترجمه گوگل]یک الگوریتم اولیه - دوگانه غیر دقیق غیرممکن - نقطه داخلی - برای حل مسائل برنامه ریزی مخروط مرتبه دوم ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]یک الگوریتم دو نقطه ای غیر عملی (غیر عملی)برای حل مسایل برنامه نویسی دو مرتبه دوم ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This algorithm use infeasible to increase search space and avoid to choose penalty factor.
[ترجمه گوگل]این الگوریتم از غیرممکن برای افزایش فضای جستجو و اجتناب از انتخاب عامل جریمه استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]این الگوریتم از غیرعملی برای افزایش فضای جستجو و اجتناب از انتخاب عامل جریمه استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Likewise, it is also infeasible for VTS center to improve the management of VTS simply by enhancing the grade of management and hardware level.
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، برای مرکز VTS نیز غیرممکن است که مدیریت VTS را صرفاً با افزایش درجه مدیریت و سطح سخت افزار بهبود بخشد
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب، برای مرکز VTS نیز غیر عملی است تا مدیریت of را به سادگی با افزایش سطح مدیریت و سطح سخت افزار، بهبود بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The plan drafted by your team is infeasible.
[ترجمه گوگل]طرحی که توسط تیم شما تهیه شده است غیر قابل اجرا است
[ترجمه ترگمان]برنامه ای که توسط تیم شما تهیه می شود غیر عملی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Your price is feasible ( infeasible ).
[ترجمه گوگل]قیمت شما امکان پذیر است (غیرقابل اجرا)
[ترجمه ترگمان]قیمت شما عملی (غیر عملی)است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Similarly, software experts are suggesting and developing approaches that may be technologically elegant but financially infeasible from a business perspective.
[ترجمه گوگل]به طور مشابه، کارشناسان نرم‌افزار رویکردهایی را پیشنهاد و توسعه می‌دهند که ممکن است از نظر فن‌آوری ظریف اما از نظر مالی غیرقابل اجرا باشند
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، متخصصان نرم افزاری پیشنهاد می کنند و در حال توسعه رویکردهایی هستند که ممکن است از نظر فن آوری بسیار ظریف باشند اما از نظر مالی غیرعملی باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. So vast an increase in the rest of the world's relative GDP is infeasible.
[ترجمه گوگل]بنابراین افزایش گسترده در تولید ناخالص داخلی نسبی بقیه جهان غیرممکن است
[ترجمه ترگمان]بنابراین افزایش گسترده در بقیه تولید ناخالص داخلی جهان غیرعملی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The improvement strategy for power distribution network reconfiguration can solve the infeasible solutions problem effectively.
[ترجمه گوگل]استراتژی بهبود برای پیکربندی مجدد شبکه توزیع برق می تواند مشکل راه حل های غیر ممکن را به طور موثر حل کند
[ترجمه ترگمان]استراتژی بهبود برای ساختاربندی مجدد شبکه توزیع قدرت، می تواند مشکلات غیر عملی را به طور موثر حل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غیر عملی (صفت)
abstract, impractical, impracticable, infeasible, impossible, inoperative, unpractical, inexecutable, irrealizable

نشدنی (صفت)
impractical, infeasible, impossible

اجراء نشدنی (صفت)
impracticable, infeasible

تخصصی

[ریاضیات] نشدنی

انگلیسی به انگلیسی

• not practicable, cannot be done

پیشنهاد کاربران

بپرس