معنی: حل نکردنی، حل نشدنی، نگشودنیمعانی دیگر: خلاص نکردنی (یا نشدنی)، (از گیر یا گرفتاری) رها نکردنی (یا نشدنی)، (نخ یا موی گوریده و غیره) از هم باز نکردنی (یا نشدنی)، ناگشودنی
- He was in a terrible and inextricable situation, and he knew there was no way out.
[ترجمه گوگل] او در موقعیتی وحشتناک و غیرقابل تفکیک قرار داشت و می دانست که هیچ راهی برای نجات وجود ندارد [ترجمه ترگمان] او در یک موقعیت وحشتناک و inextricable بود و می دانست که راهی برای خروج نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: unable to be loosened, undone, or disentangled.
- The twins felt an inextricable bond with each other.
[ترجمه گوگل] دوقلوها پیوندی جدا نشدنی با یکدیگر احساس کردند [ترجمه ترگمان] دوقلوها یک پیوند inextricable را با یکدیگر احساس کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- There is an inextricable link between these ideas: we cannot think of one without thinking of the other.
[ترجمه گوگل] بین این ایده ها پیوندی ناگسستنی وجود دارد: ما نمی توانیم به یکی بدون فکر کردن به دیگری فکر کنیم [ترجمه ترگمان] یک پیوند inextricable بین این ایده ها وجود دارد: ما نمی توانیم بدون فکر کردن به دیگری فکر کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3)تعریف: impossibly complicated.
جمله های نمونه
1. In the Middle Ages, philosophy and theology were inextricable.
[ترجمه مصطفی امیرجانی] در قرون وسطی فلسفه و الهیات جدائی ناپذیر بودند.
|
[ترجمه گوگل]در قرون وسطی، فلسفه و الهیات غیرقابل تفکیک بودند [ترجمه ترگمان]در قرون وسطی، فلسفه و الاهیات inextricable بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Meetings are an inextricable part of business.
[ترجمه گوگل]جلسات بخشی جدایی ناپذیر از تجارت هستند [ترجمه ترگمان]جلسات بخش inextricable از کسب وکار هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Art and history fuse in inextricable magic.
[ترجمه گوگل]هنر و تاریخ در جادوی جدا نشدنی در هم می آمیزند [ترجمه ترگمان]هنر و تاریخ در دنیای جادویی سر و کار دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Knowledge and economic power have become inextricable.
[ترجمه گوگل]دانش و قدرت اقتصادی جدایی ناپذیر شده است [ترجمه ترگمان]قدرت و قدرت اقتصادی حل و فصل شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Not until I understood the inextricable connection between mussels and crabs was I able to see both crabs and mussels at once.
[ترجمه گوگل]تا زمانی که متوجه ارتباط ناگسستنی بین صدف ها و خرچنگ ها نشدم نتوانستم هم خرچنگ و هم صدف ها را به یکباره ببینم [ترجمه ترگمان]نه تا زمانی که ارتباط inextricable بین صدف و خرچنگ های دریایی را درک کنم، قادر بودم که هر دو خرچنگ و صدف ها را فورا ببینم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Such is the inextricable link and the social cohesion brought about by a variety of classes under the same roof.
[ترجمه گوگل]این پیوند ناگسستنی و انسجام اجتماعی است که توسط طبقات مختلف زیر یک سقف ایجاد شده است [ترجمه ترگمان]این پیوند ناگسستنی و انسجام اجتماعی با انواع مختلفی از طبقات زیر همین سقف وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. They all appeared unexpectedly, visually inextricable from their settings, nothing like domestic creatures.
[ترجمه گوگل]همه آنها به طور غیرمنتظره ظاهر شدند، از نظر بصری از تنظیمات خود جدا نشدند، هیچ شباهتی به موجودات خانگی نداشتند [ترجمه ترگمان]همه آن ها به طور غیر منتظره ای ظاهر شدند، از نظر ظاهری حل و فصل شده بودند، چیزی شبیه به موجودات خانگی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. MD has solved many problems that seem inextricable for conventional distillation because of the high degree of vacuum in the operation of MD.
[ترجمه گوگل]MD بسیاری از مشکلات را حل کرده است که به دلیل خلاء زیاد در عملکرد MD برای تقطیر معمولی غیر قابل تفکیک به نظر می رسد [ترجمه ترگمان](MD)مشکلات بسیاری را حل کرده است که به دلیل درجه بالایی خلا در عملیات تقطیر، برای تقطیر معمولی حل و فصل می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The Mesopotamian view on the supernatural is an inextricable mixture of Sumerian and Akkadian origin, influenced by an unknown substrate population.
[ترجمه گوگل]دیدگاه بین النهرین در مورد ماوراء طبیعی مخلوطی است جدا نشدنی از خاستگاه سومری و اکدی، که تحت تأثیر یک جمعیت بستر ناشناخته است [ترجمه ترگمان]دیدگاه بین النهرین در مورد ماورای طبیعی یک ترکیب inextricable از origin سومری و Akkadian است که تحت تاثیر جمعیت زیر لایه ناشناخته ای قرار گرفته اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. My heart sink again on viewing the inextricable complexity of this deception.
[ترجمه گوگل]با دیدن پیچیدگی غیرقابل تفکیک این فریب، قلبم دوباره غرق می شود [ترجمه ترگمان]قلبم دوباره برای دیدن پیچیدگی حل نشدنی این فریب فرو می رود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Shall I go even further, and say in inextricable peril?
[ترجمه گوگل]آیا می توانم حتی فراتر رفته و بگویم در خطری غیرقابل تفکیک؟ [ترجمه ترگمان]آیا می توانم بیش از این بروم و در خطر inextricable بگویم؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. an inextricable connection between the past and the present.
[ترجمه گوگل]ارتباطی ناگسستنی بین گذشته و حال [ترجمه ترگمان]یک ارتباط مخفی بین گذشته و زمان حال [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Thoreau viewed man as an inextricable part of nature.
[ترجمه گوگل]ثورو انسان را جزئی جدا نشدنی از طبیعت می دانست [ترجمه ترگمان]وی مرد را به عنوان یک بخش inextricable از طبیعت نگاه کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• cannot be escaped from; cannot be untangled; unsolvable, cannot be fixed; complicated, involved, intricate you use inextricable to describe complicated things that cannot be separated or considered separately; a formal word.
پیشنهاد کاربران
ناگسستنی - گسست ناپذیر
جدانشدنی فسخ ناپذیر جدایی ناپذیر
Inextricle خلاص نکردنی ، حل نشدنی ، نگشودنی ( نخ، موی گوریده و غیره ) ازهم بازنکردنی از هم باز نشدنی