inextricable

/ˌɪnɪkˈstrɪkəbl̩//ˌɪnɪkˈstrɪkəbl̩/

معنی: حل نکردنی، حل نشدنی، نگشودنی
معانی دیگر: خلاص نکردنی (یا نشدنی)، (از گیر یا گرفتاری) رها نکردنی (یا نشدنی)، (نخ یا موی گوریده و غیره) از هم باز نکردنی (یا نشدنی)، ناگشودنی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: inextricably (adv.), inextricability (n.)
(1) تعریف: that one cannot free oneself from.

- He was in a terrible and inextricable situation, and he knew there was no way out.
[ترجمه گوگل] او در موقعیتی وحشتناک و غیرقابل تفکیک قرار داشت و می دانست که هیچ راهی برای نجات وجود ندارد
[ترجمه ترگمان] او در یک موقعیت وحشتناک و inextricable بود و می دانست که راهی برای خروج نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: unable to be loosened, undone, or disentangled.

- The twins felt an inextricable bond with each other.
[ترجمه گوگل] دوقلوها پیوندی جدا نشدنی با یکدیگر احساس کردند
[ترجمه ترگمان] دوقلوها یک پیوند inextricable را با یکدیگر احساس کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- There is an inextricable link between these ideas: we cannot think of one without thinking of the other.
[ترجمه گوگل] بین این ایده ها پیوندی ناگسستنی وجود دارد: ما نمی توانیم به یکی بدون فکر کردن به دیگری فکر کنیم
[ترجمه ترگمان] یک پیوند inextricable بین این ایده ها وجود دارد: ما نمی توانیم بدون فکر کردن به دیگری فکر کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: impossibly complicated.

جمله های نمونه

1. In the Middle Ages, philosophy and theology were inextricable.
[ترجمه مصطفی امیرجانی] در قرون وسطی فلسفه و الهیات جدائی ناپذیر بودند.
|
[ترجمه گوگل]در قرون وسطی، فلسفه و الهیات غیرقابل تفکیک بودند
[ترجمه ترگمان]در قرون وسطی، فلسفه و الاهیات inextricable بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Meetings are an inextricable part of business.
[ترجمه گوگل]جلسات بخشی جدایی ناپذیر از تجارت هستند
[ترجمه ترگمان]جلسات بخش inextricable از کسب وکار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Art and history fuse in inextricable magic.
[ترجمه گوگل]هنر و تاریخ در جادوی جدا نشدنی در هم می آمیزند
[ترجمه ترگمان]هنر و تاریخ در دنیای جادویی سر و کار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Knowledge and economic power have become inextricable.
[ترجمه گوگل]دانش و قدرت اقتصادی جدایی ناپذیر شده است
[ترجمه ترگمان]قدرت و قدرت اقتصادی حل و فصل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Not until I understood the inextricable connection between mussels and crabs was I able to see both crabs and mussels at once.
[ترجمه گوگل]تا زمانی که متوجه ارتباط ناگسستنی بین صدف ها و خرچنگ ها نشدم نتوانستم هم خرچنگ و هم صدف ها را به یکباره ببینم
[ترجمه ترگمان]نه تا زمانی که ارتباط inextricable بین صدف و خرچنگ های دریایی را درک کنم، قادر بودم که هر دو خرچنگ و صدف ها را فورا ببینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Such is the inextricable link and the social cohesion brought about by a variety of classes under the same roof.
[ترجمه گوگل]این پیوند ناگسستنی و انسجام اجتماعی است که توسط طبقات مختلف زیر یک سقف ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان]این پیوند ناگسستنی و انسجام اجتماعی با انواع مختلفی از طبقات زیر همین سقف وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They all appeared unexpectedly, visually inextricable from their settings, nothing like domestic creatures.
[ترجمه گوگل]همه آنها به طور غیرمنتظره ظاهر شدند، از نظر بصری از تنظیمات خود جدا نشدند، هیچ شباهتی به موجودات خانگی نداشتند
[ترجمه ترگمان]همه آن ها به طور غیر منتظره ای ظاهر شدند، از نظر ظاهری حل و فصل شده بودند، چیزی شبیه به موجودات خانگی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. MD has solved many problems that seem inextricable for conventional distillation because of the high degree of vacuum in the operation of MD.
[ترجمه گوگل]MD بسیاری از مشکلات را حل کرده است که به دلیل خلاء زیاد در عملکرد MD برای تقطیر معمولی غیر قابل تفکیک به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان](MD)مشکلات بسیاری را حل کرده است که به دلیل درجه بالایی خلا در عملیات تقطیر، برای تقطیر معمولی حل و فصل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Mesopotamian view on the supernatural is an inextricable mixture of Sumerian and Akkadian origin, influenced by an unknown substrate population.
[ترجمه گوگل]دیدگاه بین النهرین در مورد ماوراء طبیعی مخلوطی است جدا نشدنی از خاستگاه سومری و اکدی، که تحت تأثیر یک جمعیت بستر ناشناخته است
[ترجمه ترگمان]دیدگاه بین النهرین در مورد ماورای طبیعی یک ترکیب inextricable از origin سومری و Akkadian است که تحت تاثیر جمعیت زیر لایه ناشناخته ای قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. My heart sink again on viewing the inextricable complexity of this deception.
[ترجمه گوگل]با دیدن پیچیدگی غیرقابل تفکیک این فریب، قلبم دوباره غرق می شود
[ترجمه ترگمان]قلبم دوباره برای دیدن پیچیدگی حل نشدنی این فریب فرو می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Shall I go even further, and say in inextricable peril?
[ترجمه گوگل]آیا می توانم حتی فراتر رفته و بگویم در خطری غیرقابل تفکیک؟
[ترجمه ترگمان]آیا می توانم بیش از این بروم و در خطر inextricable بگویم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. an inextricable connection between the past and the present.
[ترجمه گوگل]ارتباطی ناگسستنی بین گذشته و حال
[ترجمه ترگمان]یک ارتباط مخفی بین گذشته و زمان حال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Thoreau viewed man as an inextricable part of nature.
[ترجمه گوگل]ثورو انسان را جزئی جدا نشدنی از طبیعت می دانست
[ترجمه ترگمان]وی مرد را به عنوان یک بخش inextricable از طبیعت نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Art and life are inextricable.
[ترجمه مصطفی امیرجانی] هنر و زندگی جدائی ناپذیر هستند
|
[ترجمه گوگل]هنر و زندگی جدایی ناپذیرند
[ترجمه ترگمان]هنر و زندگی نشدنی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حل نکردنی (صفت)
indecipherable, inextricable

حل نشدنی (صفت)
irresolvable, indissoluble, inextricable, insoluble, unsolved, insolvable

نگشودنی (صفت)
irresoluble, inextricable

انگلیسی به انگلیسی

• cannot be escaped from; cannot be untangled; unsolvable, cannot be fixed; complicated, involved, intricate
you use inextricable to describe complicated things that cannot be separated or considered separately; a formal word.

پیشنهاد کاربران

ناگسستنی - گسست ناپذیر
جدانشدنی
فسخ ناپذیر
جدایی ناپذیر
Inextricle
خلاص نکردنی ، حل نشدنی ، نگشودنی
( نخ، موی گوریده و غیره ) ازهم بازنکردنی
از هم باز نشدنی
غیر قابل انکار

بپرس