inept

/ˌɪˈnept//ɪˈnept/

معنی: بی معنی، چرند، نا مربوط، نادان، ناجور، بی عرضه، بی منطق
معانی دیگر: نالایق، ناکارا، بی مورد، نامناسب، به دردنخور، نا شایسته

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: ineptly (adv.), ineptitude (n.), ineptness (n.)
(1) تعریف: lacking skill or aptitude; incompetent.
مترادف: incompetent, ineffective, maladroit, unskilled
متضاد: able, adept, adroit, apt, competent, dexterous, gifted, handy, masterful, skillful
مشابه: awkward, bungling, inefficient, ungainly

- I don't like the thought of firing him, but he's truly inept at the job.
[ترجمه گوگل] من از فکر اخراج او خوشم نمی آید، اما او واقعاً در این کار ناتوان است
[ترجمه ترگمان] از فکر اخراج کردنش خوشم نمی اید، اما او واقعا در این کار نالایق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: not suitable; out of place; clumsy.
مترادف: clumsy, inappropriate
متضاد: apropos
مشابه: graceless, improper, maladroit, unseemly, unsuitable

(3) تعریف: not sensible or reasonable; silly; foolish.
مترادف: foolish, senseless, silly, stupid
مشابه: absurd, asinine, mad, pointless

جمله های نمونه

1. inept praise
تعریف بی مورد

2. an inept judge
قاضی نالایق

3. He was criticized for his inept handling of the problem.
[ترجمه مریم سالک زمانی] رفع و رجوع نامناسب مشکل، انتقاد از او را برانگیخت.
|
[ترجمه گوگل]او به دلیل برخورد نادرست با این مشکل مورد انتقاد قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]او بخاطر برخورد inept با این مشکل مورد انتقاد قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was always rather inept at sport.
[ترجمه مریم سالک زمانی] ناکارآمدیش در ورزش همیشه عیان بود.
|
[ترجمه گوگل]او همیشه در ورزش نسبتاً ناتوان بود
[ترجمه ترگمان]او همیشه در ورزش نالایق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I've never heard anyone so inept at making speeches.
[ترجمه مریم سالک زمانی] سخنرانی چنین ناشیانه نوبر است.
|
[ترجمه گوگل]من تا به حال نشنیدم کسی تا این حد در سخنرانی ناتوان باشد
[ترجمه ترگمان]تا به حال نشنیده بودم کسی این قدر احمق سخنرانی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It would be politically inept to cut these training programmes now.
[ترجمه گوگل]قطع این برنامه های آموزشی اکنون از نظر سیاسی ناکارآمد خواهد بود
[ترجمه ترگمان]از نظر سیاسی برای قطع این برنامه های آموزشی، از نظر سیاسی نالایق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Blake was intellectually able but politically inept.
[ترجمه گوگل]بلیک از نظر فکری توانا بود اما از نظر سیاسی ناتوان بود
[ترجمه ترگمان](بلیک)از لحاظ فکری قادر بود، اما از لحاظ سیاسی نالایق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was inept and lacked the intelligence to govern.
[ترجمه گوگل]او ناتوان بود و هوش و ذکاوت لازم برای حکومت کردن را نداشت
[ترجمه ترگمان]او نالایق بود و فاقد هوش بود که بر آن مسلط شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She was left feeling inept and inadequate.
[ترجمه گوگل]او احساس ناتوانی و بی کفایتی می کرد
[ترجمه ترگمان]او احساس پوچی و inadequate می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was criticized for his inept handling of the situation.
[ترجمه گوگل]او به خاطر رفتار نادرستش با این وضعیت مورد انتقاد قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]او بخاطر کنترل inept این وضعیت مورد انتقاد قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Dick was socially inept and uncomfortable in the presence of women.
[ترجمه گوگل]دیک از نظر اجتماعی ناتوان بود و در حضور زنان ناراحت بود
[ترجمه ترگمان]دیک در حضور زنان از لحاظ اجتماعی بی دست و پا و بی دست و پا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His inept handling of a minor problem turned it into a major crisis.
[ترجمه گوگل]مدیریت نادرست او از یک مشکل جزئی آن را به یک بحران بزرگ تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]حمل و نقل نالایق او با یک مشکل جزئی آن را به یک بحران بزرگ تبدیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Whan an inept remark to make on such a formal occasion.
[ترجمه گوگل]در چنین مناسبت رسمی چه اظهار نادرستی
[ترجمه ترگمان]هرگاه اظهار نظر نادرستی می کرد که چنین فرصتی را از دست بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She found them selfish and demanding and socially inept.
[ترجمه گوگل]او آنها را خودخواه و خواستار و از نظر اجتماعی ناتوان یافت
[ترجمه ترگمان]او آن ها را خودخواهانه و پر خواستن و نالایق می یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Ferry captains have no time to trifle with inept sailors blocking the channel.
[ترجمه گوگل]کاپیتان‌های کشتی زمانی ندارند که با ملوان‌های ناتوانی که کانال را مسدود کرده‌اند دست و پا بزنند
[ترجمه ترگمان]فرماندهان فری هنوز وقت ندارند که trifle را از طریق کانال رد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی معنی (صفت)
absurd, irrational, meaningless, pointless, senseless, vacuous, dumb, inept, witless, unmeaning, frothy, insensate

چرند (صفت)
absurd, ridiculous, ludicrous, corny, silly, nonsensical, windy, inept, odd, trashy, inane, unmeaning

نامربوط (صفت)
improper, absurd, irrelevant, unfitting, abusive, inept, irrelative

نادان (صفت)
silly, inept, simple, unlettered, apish, ignorant, foolish, unwise, asinine, thickheaded, witless, untaught, self-blinded

ناجور (صفت)
incompatible, dissonant, inept, foreign, incorrect, inappropriate, dissimilar, uneven, piebald, squally, sorry, cockeyed, inconvenient, disparate, inconsistent, misfit, heterogeneous, unfit, ill-sorted, inapplicable, inconsonant

بی عرضه (صفت)
inept, incapable, slouchy, stick-in-the-mud, dowdy

بی منطق (صفت)
inept

انگلیسی به انگلیسی

• incompetent, unskilled; inappropriate, out-of-place; absurd, silly
someone who is inept does something with a complete lack of skill.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Lacking skill or ability; clumsy 🤦‍♂️
🔍 مترادف: Incompetent
✅ مثال: His inept handling of the situation only made things worse
بی دست و پا
دست و پا چلفتی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : ineptitude
✅️ صفت ( adjective ) : inept
✅️ قید ( adverb ) : ineptly
ناشیانه
نا بلد
ناکارا
نامناسب
ناکارآمد
ناتوان
بی مهارت
بی عرضه، به دردنخور
فاقد صلاحیت

بپرس