individualist

/ˌɪndɪvəˈduːələst//ˌɪndɪˈvɪdʒʊəlɪst/

معنی: تک روی، فرد گرای
معانی دیگر: تک روی، فرد گرای

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: individualistic (adj.), individualistically (adv.)
• : تعریف: a person who thinks and acts with great independence.

جمله های نمونه

1. Geoff was too much of an individualist to be team captain.
[ترجمه گوگل]جف برای اینکه کاپیتان تیم باشد بیش از حد فردگرا بود
[ترجمه ترگمان]Geoff یک individualist بود که کاپیتان تیم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She's a complete individualist in her art.
[ترجمه گوگل]او یک فردگرای کامل در هنر خود است
[ترجمه ترگمان]او یک individualist کامل در هنر اوست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Are there problems with ecological or individualist fallacies?
[ترجمه گوگل]آیا اشتباهات اکولوژیکی یا فردگرایانه مشکلاتی دارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا مشکلات زیست محیطی یا individualist fallacies وجود دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The individualist can find no solace in reflecting upon any contribution which will survive him.
[ترجمه گوگل]فردگرا نمی تواند در تأمل بر هر سهمی که از او باقی می ماند آرامشی بیابد
[ترجمه ترگمان]فردگرا نمی تواند در فکر کمک به هر کمکی که از او جان سالم به در ببرد هیچ تسلای خاطری پیدا نخواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These are the intuitions that give holist and individualist explanations their initial plausibility.
[ترجمه گوگل]اینها شهودهایی هستند که به تبیین های کل گرایانه و فردگرایانه معقولیت اولیه خود را می دهند
[ترجمه ترگمان]این ها شهودی هستند که holist و فردگرا را توجیه اولیه خود می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But the rugged individualist owners would be insulted to have their SUVs thought of as luxury vehicles.
[ترجمه گوگل]اما اگر شاسی بلندهای آنها به عنوان خودروهای لوکس در نظر گرفته شود، به مالکان فردگرای خشن توهین می شود
[ترجمه ترگمان]اما مالکان که فردگرا بودند به خاطر داشتن وسایل نقلیه لوکس خود را به عنوان وسایل نقلیه لوکس مورد اهانت قرار می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Soon one realises that a complex individualist lurks behind the conventional cover.
[ترجمه گوگل]به زودی فرد متوجه می شود که یک فردگرای پیچیده پشت پوشش معمولی کمین کرده است
[ترجمه ترگمان]به زودی کسی متوجه می شود که یک فردگرا پیچیده در پشت پوشش معمولی پنهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The central character presents the case for Mackay's individualist anarchism.
[ترجمه گوگل]شخصیت محوری موردی را برای آنارشیسم فردگرایانه مکی ارائه می کند
[ترجمه ترگمان]شخصیت مرکزی این مورد را برای آنارشیسم individualist Mackay تعریف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The twin problems of ecological and individualist fallacies occur when inferences are drawn about one level of analysis using evidence from another.
[ترجمه گوگل]مشکلات دوگانه مغالطه‌های بوم‌شناختی و فردگرایانه زمانی اتفاق می‌افتد که استنتاج‌هایی در مورد یک سطح از تحلیل با استفاده از شواهدی از سطح دیگر استخراج شود
[ترجمه ترگمان]مشکلات دوگانه fallacies اکولوژیکی و فردگرا در زمانی رخ می دهد که inferences در حدود یک سطح تحلیل با استفاده از شواهد از طرف دیگر کشیده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A bold artist and rugged individualist, Jones loves to lift the lid on the id.
[ترجمه گوگل]یک هنرمند جسور و فردگرای خشن، جونز دوست دارد درب شناسه را بلند کند
[ترجمه ترگمان]یک هنرمند برجسته و فردگرا و فردگرا، عاشق بلند کردن در نهاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. That he was an individualist and an original meant little to a lad with stirrings in the groin department.
[ترجمه گوگل]اینکه او فردی فردگرا و اصیل بود، برای پسر بچه‌ای که در ناحیه کشاله ران دست و پا می‌زد معنی کمی داشت
[ترجمه ترگمان]این که او یک individualist و یک فرد اصلی بود که با stirrings در قسمت کشاله ران حرکت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. MAO Ze - donges individualist ethical thoughts in early era are in essence the spiritual individualism.
[ترجمه گوگل]MAO Ze - افکار اخلاقی فردگرایانه در دوران اولیه در اصل فردگرایی معنوی است
[ترجمه ترگمان]MAO Ze - donges ethical فردگرا بار در اوایل عصر در اصل فردگرایی معنوی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. That Weltanschauung was humanist and individualist; it was anti-relativist and anti-utopian.
[ترجمه گوگل]که Weltanschauung اومانیست و فردگرا بود ضد نسبی گرایی و ضد اتوپیایی بود
[ترجمه ترگمان]این Weltanschauung humanist و فردگرا بود؛ آن ضد - و anti بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Each particle was a rugged individualist that it would have nothing to do with its neighbor.
[ترجمه گوگل]هر ذره یک فردگرای ناهموار بود که هیچ ربطی به همسایه خود نداشت
[ترجمه ترگمان]هر ذره یک فردگرا بود و هیچ ربطی به همسایه اش نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تک روی (اسم)
single foot, individualism, individualist

فرد گرای (اسم)
individualist

انگلیسی به انگلیسی

• one who acts or thinks independently, nonconformist; advocate of individualism
an individualist is someone who likes to do things in their own way.

پیشنهاد کاربران

تک رو ، تک خور , مستقل
In any case , I need to be who I am . I'm an individualist .
در هر صورت بایست خودم باشم . من مستقلم .
کسی که روش خودشو قبول داره و حرف بقیه رو گوش نمیکنه، حالا درست یا غلط بودن روشش دیگه پای خودشه.
توی فارسی بهش میگیم: آدم خودرای
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : individualize / individuate
✅️ اسم ( noun ) : individuality / individual / individualism / individualist / individualization
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ صفت ( adjective ) : individual / individualist / individualistic / individualized
✅️ قید ( adverb ) : individually

خود محور ، خودخواه
فردمحور
individualist ( جامعه شناسی )
واژه مصوب: فردگرا ۱
تعریف: کسی که قائل به فردگرایی است
استقلال گرا
تجردخواه

بپرس