incompleteness


ناتمامی، نقص

جمله های نمونه

1. This section speaks of the incompleteness of tongues, prophecy, faith, and sacrifice without love as motivation.
[ترجمه گوگل]این بخش از ناتمام بودن زبان ها، نبوت، ایمان و فداکاری بدون عشق به عنوان انگیزه صحبت می کند
[ترجمه ترگمان]این بخش از ناکامل بودن زبان ها، پیشگویی، ایمان و فداکاری بدون عشق به عنوان انگیزه سخن می گوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We patronize them for their incompleteness, for their tragic fate of having taking form so far below ourselves.
[ترجمه گوگل]ما از آنها به خاطر ناقص بودنشان حمایت می کنیم، به خاطر سرنوشت غم انگیزشان که شکلی بسیار پایین تر از خودمان داشتند
[ترجمه ترگمان]ما آن ها را به خاطر incompleteness از آن ها حمایت می کنیم، زیرا سرنوشت tragic آن ها این است که خیلی پایین تر از خودمان شکل بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Rather, it is in their very raggedness and incompleteness and frustratingness that they become powerfully instructive.
[ترجمه گوگل]بلکه در تندی و ناقصی و ناامیدی آنهاست که به شدت آموزنده می شوند
[ترجمه ترگمان]در عوض، آن در very و incompleteness و frustratingness است که آن ها به شدت آموزنده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Contract incompleteness directly leads the manufacturer innovative investment at the buyer - supplier relation.
[ترجمه گوگل]ناقص بودن قرارداد به طور مستقیم منجر به سرمایه گذاری نوآورانه سازنده در رابطه خریدار - تامین کننده می شود
[ترجمه ترگمان]ناقص بودن قرارداد به طور مستقیم منجر به سرمایه گذاری نوآورانه سازنده در رابطه خریدار - تولیدکننده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. That is what I imagine love to be: incompleteness is absence.
[ترجمه گوگل]این همان چیزی است که من عشق را تصور می کنم: ناقصی نبودن است
[ترجمه ترگمان]این چیزی است که من آن را دوست دارم: incompleteness غیبت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The partial correctness and incompleteness of the system are corollaries of the condition.
[ترجمه گوگل]درستی جزئی و ناقص بودن سیستم نتیجه شرایط است
[ترجمه ترگمان]درستی و نقص نسبی سیستم corollaries از شرایط هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The study was criticized for incompleteness of data but It'stimulated further research.
[ترجمه گوگل]این مطالعه به دلیل ناقص بودن داده ها مورد انتقاد قرار گرفت اما تحقیقات بیشتری را تحریک کرد
[ترجمه ترگمان]این مطالعه به خاطر ناقص بودن داده ها مورد انتقاد قرار گرفت، اما تحقیقات بیشتری را برانگیخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Transactions encounter difficulties because of contractual incompleteness.
[ترجمه گوگل]تراکنش ها به دلیل ناقص بودن قرارداد با مشکل مواجه می شوند
[ترجمه ترگمان]معاملات با مشکلات ناشی از نقص قراردادی مواجه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In editorial theory, incompleteness will occupy itself place.
[ترجمه گوگل]در نظریه ویراستاری، ناقص بودن جای خود را اشغال خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]در نظریه سرمقاله، ناکامل بودن خود را اشغال خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The insufficiencies of this dissertation are the incompleteness of data and the somewhat superficial date analysis.
[ترجمه گوگل]نارسایی های این پایان نامه ناقص بودن داده ها و تحلیل تاریخ تا حدودی سطحی است
[ترجمه ترگمان]تجزیه و تحلیل این مقاله ناقص بودن داده ها و تحلیل تاریخی تا حدی سطحی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The incompleteness of information about objects may be the greatest obstacle to performing inductive learning from examples.
[ترجمه گوگل]ناقص بودن اطلاعات در مورد اشیا ممکن است بزرگترین مانع برای انجام یادگیری استقرایی از مثال ها باشد
[ترجمه ترگمان]ناقص بودن اطلاعات درباره اشیا ممکن است بزرگ ترین مانع برای اجرای دانش استقرایی از مثال ها باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It'should be processed timely if discovered the incompleteness, page - missing, damaged pages.
[ترجمه گوگل]اگر ناقص بودن، صفحه - مفقود، صفحات آسیب دیده کشف شد، باید به موقع پردازش شود
[ترجمه ترگمان]این باید به موقع پردازش شود اگر ناقص بودن کامل بودن صفحه، صفحات آسیب دیده را کشف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Considering the incompleteness of measured structural mode shapes, the practical complete modal space theory is used to eliminate the influence of modal truncation error.
[ترجمه گوگل]با توجه به ناقص بودن اشکال مدهای ساختاری اندازه‌گیری شده، از نظریه فضای مودال کامل عملی برای حذف تأثیر خطای برش مودال استفاده می‌شود
[ترجمه ترگمان]با در نظر گرفتن نقص های شکل ساختاری اندازه گیری شده، تیوری فضای سه بعدی کامل برای حذف تاثیر خطای برش modal بکار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The implicitness and incompleteness of consumer contracts, the constraint of information costs, and market monopolies give rise to the relatively weak contracting position of consumers.
[ترجمه گوگل]ضمنی و ناقص بودن قراردادهای مصرف‌کننده، محدودیت هزینه‌های اطلاعاتی و انحصار بازار، موقعیت نسبتاً ضعیف قراردادی مصرف‌کنندگان را افزایش می‌دهد
[ترجمه ترگمان]The و incompleteness قراردادهای مشتری، محدودیت هزینه های اطلاعات، و انحصار بازار به موقعیت قراردادی نسبتا ضعیف مصرف کنندگان منجر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Success, incompleteness and resucceed, this is just as the model of science development.
[ترجمه گوگل]موفقیت، ناقصی و موفقیت دوباره، این همان الگوی توسعه علم است
[ترجمه ترگمان]موفقیت، ناکامل و resucceed، این فقط به عنوان مدل رشد علم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] ناکامل بودن

انگلیسی به انگلیسی

• state of being incomplete or unfinished; defectiveness, imperfection

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : incompleteness / incomplete
✅️ صفت ( adjective ) : incomplete
✅️ قید ( adverb ) : incompletely
ناتمامیّت، ناقصیّت
کمبود

بپرس