incept

/ɪnˈsept//ɪnˈsept/

معنی: اغاز کردن، بنیاد نهادن، در خود گرفتن
معانی دیگر: (خوراک را) جذب کردن، درآشامیدن، گواریدن، (مهجور) آغازکردن، به عهده گرفتن

جمله های نمونه

1. The objective of this design is to incept and convert the object's infrared radiation distribution into video signal to be displayed in real time after being post-processed.
[ترجمه گوگل]هدف از این طراحی این است که توزیع تابش مادون قرمز جسم را به سیگنال ویدیویی تبدیل و پس از پردازش در زمان واقعی نمایش دهد
[ترجمه ترگمان]هدف این طراحی is و تبدیل توزیع اشعه مادون قرمز جسم به سیگنال ویدیویی است که در زمان واقعی بعد از پردازش پردازش نشان داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The two MX note will not infection email's incept and send out, before delete old mx note.
[ترجمه گوگل]دو یادداشت MX قبل از حذف یادداشت قدیمی mx، ایمیل را آلوده نمی کند و ارسال نمی کند
[ترجمه ترگمان]این دو پیام MX قبل از حذف mx قدیمی، incept ایمیل و ارسال را ارسال نخواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The project can incept 200 employees, and drive 500 employees in transportation and catering industries.
[ترجمه گوگل]این پروژه می تواند 200 کارمند را استخدام کند و 500 کارمند در صنایع حمل و نقل و پذیرایی را هدایت کند
[ترجمه ترگمان]این پروژه می تواند ۲۰۰ کارمند را جذب کند و ۵۰۰ کارمند را در صنایع حمل و نقل و صنایع دستی راه اندازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. As we test, this system could transmit and incept signals successfully.
[ترجمه گوگل]همانطور که ما آزمایش می کنیم، این سیستم می تواند سیگنال ها را با موفقیت ارسال و دریافت کند
[ترجمه ترگمان]همانطور که آزمایش کردیم، این سیستم می تواند سیگنال های incept و incept را با موفقیت منتقل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Policies incept from the date of of Cover which is the date of the loan extension.
[ترجمه گوگل]سیاست ها از تاریخ پوشش که تاریخ تمدید وام است شروع می شود
[ترجمه ترگمان]سیاست های مربوط به تاریخ پوشش که تاریخ تمدید وام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The real-time processing subsystem can incept, transform, compose, display and save the data transmitted from the inspection subsystem of the high-speed catenary inspection vehicle.
[ترجمه گوگل]زیرسیستم پردازش بلادرنگ می تواند داده های ارسال شده از زیرسیستم بازرسی وسیله نقلیه بازرسی سریع السیر را دریافت، تبدیل، نوشتن، نمایش و ذخیره کند
[ترجمه ترگمان]سیستم پردازش بلادرنگ می تواند incept، تغییر، ترکیب بندی، نمایش و ذخیره داده منتقل شده از زیر سیستم بازرسی خودروی بازرسی دارای سرعت بالا باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Recounting particularly the whole process from incept alarm, Emergency Command to finish the emergency, and introducing how to create dynamic Emergency Planning (the Planning of Emergency Rescue) .
[ترجمه گوگل]بازگویی به ویژه کل فرآیند از زنگ اولیه، فرماندهی اضطراری تا پایان وضعیت اضطراری، و معرفی نحوه ایجاد برنامه ریزی اضطراری پویا (برنامه ریزی نجات اضطراری)
[ترجمه ترگمان]بویژه کل فرآیند از هشدار incept، فرمان اضطراری برای پایان دادن به وضعیت اضطراری و معرفی نحوه ایجاد برنامه ریزی اضطراری دینامیک (برنامه ریزی عملیات نجات اضطراری)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In chapter The characteristic of dispersion of precipitation particles in near-infrared wave band is introduced and thereby confirm the opposite position of radiation tube and incept tube.
[ترجمه گوگل]در فصل مشخصه پراکندگی ذرات بارش در باند موج نزدیک مادون قرمز معرفی شده است و در نتیجه موقعیت مخالف لوله تابشی و لوله ورودی تایید می شود
[ترجمه ترگمان]در فصل، مشخصه پراکندگی ذرات رسوب در باند موج فروسرخ نزدیک، معرفی و در نتیجه موقعیت مخالف لوله تابش و لوله incept را تایید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This paper introduce a sort of new numeric terminal which can use DSP and FPGA to realize double functions, they are distance measure by pulse responsion and incept of dictate data.
[ترجمه گوگل]این مقاله نوعی ترمینال عددی جدید را معرفی می کند که می تواند از DSP و FPGA برای تحقق توابع دوگانه استفاده کند، آنها اندازه گیری فاصله با پاسخ پالس و در نظر گرفتن داده های دیکته هستند
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک نوع پایانه عددی جدید را معرفی می کند که می تواند از DSP و FPGA برای تشخیص عملکرد دوگانه استفاده کند، آن ها معیاری برای اندازه گیری فاصله با responsion پالس و incept داده های دیکته هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Order all Low value consumable for warehouse with purchasing department, incept and apply for payment etc.
[ترجمه گوگل]تمام مواد مصرفی کم ارزش را برای انبار با بخش خرید سفارش دهید، برای پرداخت و غیره اقدام کنید
[ترجمه ترگمان]سفارش تمام مقادیر کم مصرفی برای انبار را با بخش خرید، incept و درخواست برای پرداخت سفارش دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. DAB and DRM are compared in the aspects of development, the strongpoint, the key techniques, and the sending arid incept theories which is the keystone and can give preparation for future development.
[ترجمه گوگل]DAB و DRM در جنبه‌های توسعه، نقطه قوت، تکنیک‌های کلیدی و تئوری‌های اولیه خشک ارسال می‌شوند که سنگ اصلی است و می‌تواند برای توسعه آینده آماده شود
[ترجمه ترگمان]DAB و DRM در جنبه های توسعه، the، تکنیک های کلیدی، و فرستادن تئوری های خشک incept که سنگ تاج هستند مقایسه می شوند و می توانند برای توسعه آینده آماده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Testing system, in which DSP is the part of core and CPLD is as peripheral circuit, controls operation parts, and test or incept the digital signal, analog signals and switch signals from exterior.
[ترجمه گوگل]سیستم تست که در آن DSP بخشی از هسته و CPLD به عنوان مدار محیطی است، بخش های عملیاتی را کنترل می کند و سیگنال های دیجیتال، سیگنال های آنالوگ و سیگنال های سوئیچ را از بیرون تست یا دریافت می کند
[ترجمه ترگمان]سیستم تست، که در آن DSP بخشی از هسته است و CPLD به عنوان مدار جانبی، کنترل قطعات عملیات، و تست یا incept سیگنال دیجیتال، سیگنال های آنالوگ و سیگنال های سوییچ از خارج است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Streaming media technology supports network transmission of text stream, picture stream, audio stream, video stream, and the customer can incept the information by streaming mode.
[ترجمه گوگل]فناوری رسانه جریانی از انتقال شبکه جریان متن، جریان تصویر، جریان صوتی، جریان ویدئو پشتیبانی می کند و مشتری می تواند اطلاعات را با حالت پخش دریافت کند
[ترجمه ترگمان]این فن آوری از انتقال شبکه از جریان متن، جریان تصویر، جریان صوتی، جریان ویدیو و مشتری پشتیبانی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And the Client software is designed, which contains video incept, video decode and video play.
[ترجمه گوگل]و نرم افزار Client طراحی شده است که شامل incept ویدیو، رمزگشایی ویدیو و پخش ویدیو می باشد
[ترجمه ترگمان]و نرم افزار کلاینت طراحی شده است، که حاوی incept ویدیو، رمز گشایی ویدیو و بازی های ویدیویی می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اغاز کردن (فعل)
initial, set, tee off, begin, commence, inchoate, inaugurate, incept, initiate, sparkplug

بنیاد نهادن (فعل)
start, institute, found, inchoate, incept, initiate

در خود گرفتن (فعل)
intussuscept, incept

انگلیسی به انگلیسی

• take into the body, take in via the mouth, ingest

پیشنهاد کاربران

بپرس