incautious

/ɪnˈkɔːʃəs//ɪnˈkɔːʃəs/

معنی: بی پروا، بی احتیاط، بی ملاحظه
معانی دیگر: ناپروا، نااستوارکار، سربهوا

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: incautiously (adv.), incautiousness (n.)
• : تعریف: lacking caution; rash or imprudent.
متضاد: cautious, circumspect
مشابه: heedless, ill-advised, imprudent, rash

جمله های نمونه

1. The wine had made her incautious.
[ترجمه گوگل]شراب او را بی احتیاط کرده بود
[ترجمه ترگمان]شراب او را بی ملاحظه کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Stretching out an incautious hand he burnt a finger on one of the bars.
[ترجمه گوگل]در حالی که دستی بی احتیاط را دراز کرد، انگشتش را روی یکی از میله ها سوزاند
[ترجمه ترگمان]دستی سنگین را دراز کرد و یک انگشتش را روی یکی از میله ها سوزاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It is incautious, ill-advised, is it not?
[ترجمه گوگل]این بی احتیاط است، نادرست است، اینطور نیست؟
[ترجمه ترگمان]خیلی بی احتیاطی و گستاخانه بود، مگه نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. An incautious word, I felt, could spark off resentment.
[ترجمه گوگل]احساس می‌کردم یک کلمه بی‌احتیاطی می‌تواند باعث عصبانیت شود
[ترجمه ترگمان]یک کلمه تند و بی ملاحظه، احساس کردم که ممکن است خشم و رنجش را از بین ببرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Discretion however was overridden by an enormous but incautious curiosity.
[ترجمه گوگل]با این حال، احتیاط با کنجکاوی عظیم اما بی احتیاط مغلوب شد
[ترجمه ترگمان]با این حال، احتیاط توسط یک کنجکاوی زیاد غیر ضروری تحت الشعاع قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To do otherwise is simply scientifically incautious.
[ترجمه گوگل]انجام در غیر این صورت صرفاً از نظر علمی بی احتیاط است
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت، به سادگی از لحاظ علمی incautious است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I was merely somewhat incautious at one point.
[ترجمه گوگل]من فقط در یک نقطه تا حدودی بی احتیاط بودم
[ترجمه ترگمان]من فقط در یک لحظه خیلی بی ملاحظه بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Incautious investors may lose money.
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاران بی احتیاط ممکن است پول خود را از دست بدهند
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاران incautious ممکن است پول خود را از دست بدهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You were incautious yourself, why did you blame the others?
[ترجمه گوگل]خودت بی احتیاط بودی، چرا دیگران را مقصر دانستی؟
[ترجمه ترگمان]تو خودت خیلی بی ملاحظه بودی، چرا بقیه رو سرزنش کردی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. However, his logic is imprecise, incautious, and inattentive.
[ترجمه گوگل]با این حال، منطق او غیر دقیق، بی احتیاط و بی توجه است
[ترجمه ترگمان]با این حال، منطق او مبهم، مبهم، و بی اعتنا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Their incautious use can lead to wholly misleading results.
[ترجمه گوگل]استفاده بی احتیاطی از آنها می تواند منجر به نتایج کاملا گمراه کننده شود
[ترجمه ترگمان]استفاده مجدد آن ها می تواند منجر به نتایج کاملا گمراه کننده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Incautious remarks by the new American treasury secretary about China manipulating its currency were dismissed as ridiculous; a duly penitent Hillary Clinton was welcomed in Beijing, but as an equal.
[ترجمه گوگل]اظهارات بی احتیاطی وزیر خزانه داری جدید آمریکا در مورد دستکاری چین در ارز خود به عنوان مضحک رد شد هیلاری کلینتون توبه‌کار در پکن مورد استقبال قرار گرفت، اما به عنوان یک برابر
[ترجمه ترگمان]اظهارات incautious توسط وزیر خزانه داری آمریکا در مورد اداره کشور چین به عنوان مضحک رد شد؛ یکی از penitent هیلاری کلینتون در پکن، اما به عنوان یک مقام برابر مورد استقبال قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In case you think I was incautious, take a look at the map.
[ترجمه گوگل]اگر فکر می کنید من بی احتیاط بودم، به نقشه نگاهی بیندازید
[ترجمه ترگمان]اگه فکر می کنی خیلی بی ملاحظه بودم یه نگاهی به نقشه انداختم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. However, we must remember that incautious use and timing of interventions — particularly in elective cases — can lead to unnecessarily poorer outcomes for women and newborns.
[ترجمه گوگل]با این حال، باید به خاطر داشته باشیم که استفاده بی‌احتیاط و زمان‌بندی مداخلات - به‌ویژه در موارد انتخابی - می‌تواند منجر به نتایج غیرضروری ضعیف‌تر برای زنان و نوزادان شود
[ترجمه ترگمان]با این حال، باید به خاطر داشته باشیم که استفاده از زمان و زمان مداخلات - به خصوص در موارد انتخابی - می تواند منجر به پیامدهای غیر ضروری برای زنان و نوزادان شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Bill and Sandra haven't spoken to each other since he made an incautious remark about her husband's drinking problem.
[ترجمه گوگل]بیل و ساندرا از زمانی که او در مورد مشکل مشروب الکلی شوهرش اظهارنظر بی احتیاطی کرد، با یکدیگر صحبت نکردند
[ترجمه ترگمان]از آخرین باری که بیل و ساندرا با هم حرف نمی زدند، از زمانی که او درباره مشکل نوشیدن شوهرش اظهار نظر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی پروا (صفت)
adventurous, reckless, unscrupulous, heady, headlong, audacious, brave, bold, confident, foolhardy, fearless, dashing, rash, heedless, daredevilish, insouciant, hare-brained, inconsiderate, impetuous, incautious, irregardless, unadvised, slapdash, temerarious

بی احتیاط (صفت)
rash, imprudent, improvident, injudicious, indiscreet, incautious, unadvised

بی ملاحظه (صفت)
reckless, thoughtless, inconsiderate, indiscreet, incautious, unconsidered

انگلیسی به انگلیسی

• careless, rash, hasty, lacking caution
someone who is incautious does not take enough care over what they say or do; a formal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس