inauguration

/ˌɪˌnɒɡjəˈreɪʃn̩//ɪˌnɔːɡjʊˈreɪʃn̩/

معنی: گشایش، افتتاح
معانی دیگر: افتتاح، گشایش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a formal beginning or start.

- We celebrated the inauguration of her new job as a writer.
[ترجمه محمد حسین قسمتی] ما جشنی ترتیب دادیم از اغاز شدن کار جدیدش به عنوان نویسنده.
|
[ترجمه نیما چوبین] شروع کار جدیدش به عنوان نویسنده را جشن گرفتیم.
|
[ترجمه گوگل] مراسم افتتاحیه شغل جدید او به عنوان نویسنده را جشن گرفتیم
[ترجمه ترگمان] ما افتتاح کار جدیدش را به عنوان یک نویسنده جشن گرفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the inauguration of the new president
مراسم آغاز به کار رئیس جمهور جدید

2. Three celebrated tenors sang at the president's inauguration.
[ترجمه گوگل]سه تنور مشهور در مراسم تحلیف رئیس جمهور آواز خواندند
[ترجمه ترگمان]سه بازیگر مشهور در مراسم تحلیف ریاست جمهوری شروع به آواز خواندن کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The year 1889 was the centennial of the inauguration of George Washington.
[ترجمه گوگل]سال 1889 صدمین سالگرد تحلیف جورج واشنگتن بود
[ترجمه ترگمان]سال ۱۸۸۹، صدمین سالگرد تاسیس جرج واشنگتن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The inauguration of a President of the United States takes place on January 20.
[ترجمه گوگل]مراسم تحلیف رئیس جمهور ایالات متحده در 20 ژانویه برگزار می شود
[ترجمه ترگمان]افتتاح یک رئیس جمهور در ایالات متحده در روز ۲۰ ژانویه برگزار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They later attended the inauguration of the University.
[ترجمه گوگل]آنها بعداً در مراسم افتتاحیه دانشگاه شرکت کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها بعدا در مراسم افتتاحیه دانشگاه شرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. At 73 on the next Inauguration Day, he would be the oldest person ever to assume the presidency.
[ترجمه گوگل]در روز تحلیف بعدی، در سن 73 سالگی، او مسن ترین فردی است که تا کنون ریاست جمهوری را بر عهده می گیرد
[ترجمه ترگمان]در روز افتتاح روز بعد، او مسن ترین فردی خواهد بود که ریاست ریاست جمهوری را بر عهده خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. On Inauguration Day, members of the military and police forces stand shoulder-to-shoulder along Pennsylvania Avenue.
[ترجمه گوگل]در روز تحلیف، اعضای ارتش و نیروهای پلیس شانه به شانه در امتداد خیابان پنسیلوانیا ایستاده اند
[ترجمه ترگمان]در روز افتتاح، اعضای ارتش و نیروهای پلیس شانه به شانه در امتداد خیابان پنسیلوانیا ایستاده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His inauguration cost roughly $ 44 million. Do the math.
[ترجمه گوگل]مراسم تحلیف او تقریباً 44 میلیون دلار هزینه داشت حساب کن
[ترجمه ترگمان]هزینه تحلیف او ۴۴ میلیون دلار بود ریاضی را انجام دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Following his inauguration for a second term, Roosevelt immediately overstepped his mandate.
[ترجمه گوگل]روزولت پس از تحلیف برای دومین دوره ریاست جمهوری خود، فوراً از مأموریت خود فراتر رفت
[ترجمه ترگمان]پس از تحلیف او برای یک دوره دوم، روزولت به سرعت از اختیارات خود تجاوز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was to celebrate the inauguration in Florida speaking up for the black voters who feel disenfranchised.
[ترجمه گوگل]او قرار بود مراسم تحلیف را در فلوریدا جشن بگیرد و از رای دهندگان سیاه پوستی که احساس می کنند از حق رای محروم هستند صحبت کند
[ترجمه ترگمان]او قرار بود مراسم افتتاحیه در فلوریدا را جشن بگیرد که برای رای دهندگانی که خود را محروم کرده بودند صحبت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Jack Kennedy summoning Robert Frost to deliver an inauguration poem and confer a bardic benediction on the new administration.
[ترجمه گوگل]جک کندی رابرت فراست را احضار می کند تا شعری را برای مراسم تحلیف ارائه کند و به دولت جدید ادای احترام کند
[ترجمه ترگمان]جک کندی به رابرت فراست احضار شد تا یک شعر افتتاح کند و در مورد دولت جدید دعای خیر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The tentative quality of the inauguration conceals a determined and set political course.
[ترجمه گوگل]کیفیت آزمایشی مراسم تحلیف یک مسیر سیاسی مشخص و تعیین شده را پنهان می کند
[ترجمه ترگمان]کیفیت آزمایشی تحلیف شخص معین و مشخص را پنهان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Inauguration Walesa was sworn in as President for a five-year term on Dec. 2
[ترجمه گوگل]مراسم تحلیف والسا در 2 دسامبر به عنوان رئیس جمهور برای یک دوره پنج ساله سوگند یاد کرد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که رئیس جمهور برای یک دوره ۵ ساله در ۲ دسامبر به عنوان رئیس جمهور سوگند یاد کرد،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In his inauguration speech Brazauskas declared that upholding the independence of the state was his primary aim.
[ترجمه گوگل]برازاوسکاس در سخنرانی تحلیف خود اعلام کرد که حفظ استقلال دولت هدف اصلی اوست
[ترجمه ترگمان]Brazauskas در سخنرانی افتتاحیه خود اعلام کرد که حمایت از استقلال دولت هدف اولیه او بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گشایش (اسم)
opening, evolvement, inauguration

افتتاح (اسم)
opening, inauguration

انگلیسی به انگلیسی

• formal ceremony marking a beginning, opening ceremony; ceremony in which a person is inducted into office

پیشنهاد کاربران

✍ توضیح: The formal ceremony to mark the beginning of something, especially a leader's term of office 🎤🎉
🔍 مترادف: Ceremony
✅ مثال: The inauguration of the new mayor was attended by thousands of citizens.
آغاز فعالیت رسمی
کلید خوردن یک فعالیت
تحلیف ریاست جمهوری
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : inaugurate
اسم ( noun ) : inauguration / inaugural
صفت ( adjective ) : inaugural
قید ( adverb ) : _
Ivanka trump wore a white pantsuit to the inauguration
ایونکا ترامپ ی کت و شلوار سفید در مراسم تحلیف پوشیده بود
برای مراسم به جای آوردن سوگند ریاست جمهوری به طور دقیق تر و رسمی از این لغت استفاده می گردد.
تحلیف ریاست جمهوری
( تحلیف ) : سوگند یاد کردن، سوگند خوردن
مراسم ادای سوگند ( Inauguration )
مثلا: پزشکان - سربازان - مقامات سیاسی و. . .
مراسم تحلیف ریاست جمهوری
مراسم معارفه
روز سوگند
معارفه
انتخاب شدن
مراسم تحلیف
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس