impeachable

/ˌɪmˈpiːt͡ʃəbəl//ˌɪmˈpiːt͡ʃəbəl/

قابل بردن به دادگاه اداری، قابل اتهام، قابل استیضاح، مشکوک، قاب تردید، قابل تعقیب

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of impeach.

جمله های نمونه

1. an impeachable act
کاری که به خاطر آن می توان کارمند را به دادگاه ویژه برد

2. The government officer committed an impeachable offence.
[ترجمه گوگل]افسر دولت مرتکب جرمی قابل استیضاح شد
[ترجمه ترگمان]این افسر دولتی مرتکب جرم سنگینی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I personally think the president committed impeachable offences.
[ترجمه گوگل]من شخصاً فکر می کنم رئیس جمهور مرتکب جرایم قابل استیضاح شده است
[ترجمه ترگمان]من شخصا فکر می کنم که رئیس جمهور مرتکب جرم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But many other people regard his actions deplorable. I personally think the president committed impeachable offences.
[ترجمه گوگل]اما بسیاری از افراد دیگر اقدامات او را تاسف بار می دانند من شخصاً فکر می کنم رئیس جمهور مرتکب جرایم قابل استیضاح شده است
[ترجمه ترگمان]اما بسیاری از مردم اقدامات او را deplorable تلقی می کنند من شخصا فکر می کنم که رئیس جمهور مرتکب جرم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. On September Ken Starr sent his 445-page report to Congress, alleging eleven impeachable offenses.
[ترجمه گوگل]کن استار در سپتامبر گزارش 445 صفحه ای خود را به کنگره ارسال کرد که در آن یازده جرم قابل استیضاح مطرح شده بود
[ترجمه ترگمان]در سپتامبر کن استار گزارش ۴۴۵ صفحه خود را به کنگره ارسال کرد و حدود یازده مورد جرم را مطرح کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Chairman Hyde refused to set a standard for what constituted an impeachable offense, or to call any witnesses with direct knowledge of the matters in dispute.
[ترجمه گوگل]رئیس هاید از تعیین معیاری برای آنچه که جرم قابل استیضاح است، یا احضار شاهدانی با آگاهی مستقیم از موضوعات مورد اختلاف خودداری کرد
[ترجمه ترگمان]رئیس هاید از تنظیم یک استاندارد برای آنچه که یک جرم محسوب می شود امتناع کرد و یا هر شاهد را با آگاهی مستقیم از موضوعات مورد اختلاف فرا خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Thus, Congress cannot remove an executive official except for impeachable offenses.
[ترجمه گوگل]بنابراین، کنگره نمی تواند یک مقام اجرایی را جز برای جرایم قابل استیضاح عزل کند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، کنگره نمی تواند یک مقام اجرایی بجز جرایم impeachable را حذف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But many other people regard his actions as deplorable . I personally think the president committed impeachable offences .
[ترجمه گوگل]اما بسیاری از افراد دیگر اقدامات او را تاسف بار می دانند من شخصاً فکر می کنم رئیس جمهور مرتکب تخلفات قابل استیضاح شده است
[ترجمه ترگمان]اما بسیاری از مردم رفتار او را اسفناک می دانند من شخصا فکر می کنم که رئیس جمهور مرتکب جرم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In time, would failure to answer congressional queries come to be treated as an impeachable dereliction of a constitutional duty to "give to Congress information on the State of the Union"?
[ترجمه گوگل]با گذشت زمان، آیا پاسخ ندادن به سؤالات کنگره به عنوان یک بی توجهی قابل استیضاح از یک وظیفه قانون اساسی برای "دادن اطلاعات به کنگره در مورد وضعیت اتحادیه" تلقی می شود؟
[ترجمه ترگمان]در زمان حاضر، شکست در پاسخ به درخواست های کنگره به عنوان یک قصور در قانون اساسی برای \"دادن به اطلاعات کنگره در مورد وضعیت اتحادیه\" مطرح خواهد شد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• capable of being impeached, liable to be impeached; accusable
in the united states, an impeachable crime or offence is one for which a public official can be impeached.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : impeach
✅️ اسم ( noun ) : impeachment
✅️ صفت ( adjective ) : impeachable
✅️ قید ( adverb ) : _

بپرس