1. Strictly speaking, therefore, impalement and the use of an escutcheon of pretence is marshalling at its simplest.
[ترجمه گوگل]بنابراین، به طور دقیق، به چوب بستن و استفاده از تظاهر در سادهترین حالت خود بسیار ساده است
[ترجمه ترگمان]به خاطر همین حرف درست و حسابی زدن و استفاده از یک بهانه خانوادگی در ساده ترین حالت صورت می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به خاطر همین حرف درست و حسابی زدن و استفاده از یک بهانه خانوادگی در ساده ترین حالت صورت می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. An impatient, callous thrust which ended in her impalement to the hilt.
[ترجمه گوگل]یک رانش بی حوصله و بی حوصله که به قیچی او به دسته ختم می شد
[ترجمه ترگمان]یک ضربه بی صبر و بی عاطفه که به قبضه شمشیر منتهی می شد به قبضه شمشیر منتهی می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک ضربه بی صبر و بی عاطفه که به قبضه شمشیر منتهی می شد به قبضه شمشیر منتهی می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Target girl is a term sometimes used in circus and vaudeville to denote a female assistant in "impalement" acts such as knife throwing, archery or sharpshooting.
[ترجمه گوگل]دختر هدف اصطلاحی است که گاهی اوقات در سیرک و وودویل برای نشان دادن دستیار زن در اعمال "به چوبه زدن" مانند پرتاب چاقو، تیراندازی با کمان یا تیراندازی به کار می رود
[ترجمه ترگمان]دختر هدف اصطلاحی است که گاهی در سیرک به کار می رود و نمایش می تواند به عنوان دستیار زن در فعالیت های \"impalement\" مانند پرتاب چاقو، تیراندازی و یا تیراندازی استفاده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دختر هدف اصطلاحی است که گاهی در سیرک به کار می رود و نمایش می تواند به عنوان دستیار زن در فعالیت های \"impalement\" مانند پرتاب چاقو، تیراندازی و یا تیراندازی استفاده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Impalement as a method of execution involves a person being pierced with a long stake.
[ترجمه گوگل]چنگ زدن به عنوان یک روش اعدام شامل سوراخ شدن فردی با یک چوب بلند است
[ترجمه ترگمان]impalement به عنوان یک روش اجرا شامل یک فرد است که با یک شرط بلند سوراخ شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]impalement به عنوان یک روش اجرا شامل یک فرد است که با یک شرط بلند سوراخ شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. In some forms of impalement, the stake would be inserted so as to avoid immediate death, and would function as a plug to prevent blood loss.
[ترجمه گوگل]در برخی از اشکال چوب، چوب به گونه ای وارد می شود که از مرگ فوری جلوگیری شود و به عنوان یک پلاگین برای جلوگیری از از دست دادن خون عمل می کند
[ترجمه ترگمان]در برخی اشکال impalement، خطر به گونه ای تعبیه خواهد شد که از مرگ فوری اجتناب شود و به عنوان پلاگ برای جلوگیری از از دست رفتن خون عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در برخی اشکال impalement، خطر به گونه ای تعبیه خواهد شد که از مرگ فوری اجتناب شود و به عنوان پلاگ برای جلوگیری از از دست رفتن خون عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. This method of impalement by lance is also evident in both "The Prophecy" and "Bram Stoker's Dracula" where in each movie we see a scene in which hundreds are impaled in the same upright manner.
[ترجمه گوگل]این روش به چنگ زدن با نیزه هم در «پیشگویی» و هم در «دراکولای برام استوکر» مشهود است، جایی که در هر فیلم صحنهای را میبینیم که در آن صدها نفر به همان حالت قائم به چوب میزنند
[ترجمه ترگمان]این روش of توسط نیزه هم در هر دو \"قاصد\" و \"برام استوکر\" که در هر فیلم صحنه ای را می بینیم که در آن صدها نفر به همان شیوه عمود بر می گردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این روش of توسط نیزه هم در هر دو \"قاصد\" و \"برام استوکر\" که در هر فیلم صحنه ای را می بینیم که در آن صدها نفر به همان شیوه عمود بر می گردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The assistant stands in front of a target board or is strapped to a moving board and the impalement artist throws knives or shoots projectiles so as to hit the board but miss the assistant.
[ترجمه گوگل]دستیار در مقابل تخته هدف می ایستد یا به یک تخته متحرک بسته می شود و هنرمندی که روی تخته می زند چاقو می اندازد یا پرتابه می کند تا به تخته برخورد کند اما دستیار را از دست بدهد
[ترجمه ترگمان]دستیار در مقابل یک تخته مورد هدف قرار می گیرد و یا به یک صفحه متحرک بسته می شود و هنرمند impalement چاقو را پرتاب می کند یا پرتاب می کند تا به تخته ضربه بزند اما دستیار را از دست بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دستیار در مقابل یک تخته مورد هدف قرار می گیرد و یا به یک صفحه متحرک بسته می شود و هنرمند impalement چاقو را پرتاب می کند یا پرتاب می کند تا به تخته ضربه بزند اما دستیار را از دست بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Often, the victim was hoisted into the air after partial impalement.
[ترجمه گوگل]غالباً قربانی پس از قلع و قمع جزئی به هوا بلند می شد
[ترجمه ترگمان]اغلب اوقات، قربانی پس از impalement ناقص در هوا معلق می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اغلب اوقات، قربانی پس از impalement ناقص در هوا معلق می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Perhaps one of the most noteworthy forms of Japanese entertainment was the impalement of vaginas.
[ترجمه حسین کتابدار] شاید یکی از مشهورترین اشکال سرگرمی ژاپنی ها در گذشته، سوراخ کردن واژن ها با یک جسم تیز بوده است.|
[ترجمه گوگل]شاید یکی از قابل توجه ترین اشکال سرگرمی ژاپنی به چنگ زدن واژن باشد[ترجمه ترگمان]شاید یکی از the اشکال سرگرمی ژاپنی the of بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید