intervener


مداخله کننده، پامیان گذارنده، بمیان اینده

جمله های نمونه

1. The intervener has a right to remuneration in so far as the intervention is reasonable and undertaken in the course of the intervener's profession or trade.
[ترجمه گوگل]مداخله گر تا آنجایی که مداخله معقول باشد و در مسیر حرفه یا تجارت مداخله گر انجام شود، حق دریافت پاداش دارد
[ترجمه ترگمان]The حق دارد تا آنجا که مداخله منطقی است و در دوره حرفه یا تجارت intervener انجام گیرد، غرامت دریافت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The system of accessory intervener in our country is born out of Civil Procedure Law Code of Soviet. And it develops on its own way on the basis of digesting and absorbing.
[ترجمه گوگل]سیستم مداخله جانبی در کشور ما برگرفته از قانون آیین دادرسی مدنی شوروی است و بر اساس هضم و جذب به خودی خود رشد می کند
[ترجمه ترگمان]سیستم لوازم جانبی لوازم جانبی در کشور ما از قانون آیین دادرسی مدنی شوروی زاده شده است و آن به روش خودش براساس درک کردن و جذب کردن رشد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Unfortunately, it is also the world's most effective intervener.
[ترجمه گوگل]متأسفانه، مؤثرترین مداخله گر جهان نیز هست
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، این the effective جهان نیز هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Unfortunately, it also the world's most effective intervener.
[ترجمه گوگل]متأسفانه، آن نیز مؤثرترین مداخله گر جهان است
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، آن the effective جهان نیز هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ralph had two theories about this intervener.
[ترجمه گوگل]رالف دو نظریه در مورد این مداخله گر داشت
[ترجمه ترگمان]رالف دو نظریه درباره این intervener داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If at the time of intervening the intervener lacks full legal capacity, the obligation to hand over is subject to the defence which would be available under VII. – 6:101 (Disenrichment).
[ترجمه گوگل]اگر در زمان مداخله مداخله گر فاقد صلاحیت کامل قانونی باشد، تعهد به تسلیم منوط به دفاعی است که طبق VII موجود است – 6:101 (غنی سازی)
[ترجمه ترگمان]اگر در زمان مداخله the فاقد ظرفیت قانونی کامل باشد، تعهد نسبت به دست دادن تابع دفاع است که در زمان هفتم در دسترس خواهد بود ۶: ۱۰۱ (Disenrichment)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The intervener may conclude legal transactions or perform other juridical acts as a representative of the principal in so far as this may reasonably be expected to benefit the principal.
[ترجمه گوگل]مداخله‌گر می‌تواند معاملات حقوقی را منعقد کند یا اعمال حقوقی دیگری را به‌عنوان نماینده اصیل انجام دهد تا جایی که به طور منطقی انتظار می‌رود که این امر به نفع اصیل باشد
[ترجمه ترگمان]The ممکن است تراکنش های قانونی را به پایان برسانند یا اعمال حقوقی دیگری را به عنوان نماینده موکل انجام دهند تا به طور منطقی انتظار می رود که این عمل به نفع اصل باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. After intervening the intervener must without undue delay report and account to the principal and hand over anything obtained as a result of the intervention.
[ترجمه گوگل]پس از مداخله، مداخله‌گر باید بدون تأخیر بی‌رویه گزارش و حساب خود را به مدیر عامل ارائه دهد و هر چیزی را که در نتیجه مداخله به‌دست می‌آید تحویل دهد
[ترجمه ترگمان]پس از مداخله، intervener باید بدون تاخیر غیرموجه، گزارش و حساب در مورد هر چیزی که به عنوان نتیجه مداخله به دست آید، حساب و حساب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The function of the system of accessory intervener mainly lies in maintaining social justice, promoting economical litigation and avoiding contradictive judgment.
[ترجمه گوگل]کارکرد سیستم مداخله گر کمکی عمدتاً در حفظ عدالت اجتماعی، ترویج دعاوی اقتصادی و پرهیز از قضاوت متناقض نهفته است
[ترجمه ترگمان]عملکرد سیستم لوازم جانبی عمدتا در حفظ عدالت اجتماعی، ترویج دادرسی اقتصادی و اجتناب از قضاوت تبعیض آمیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There exist big institution gaps such as the gaps of the non-nationalization degree, the marketization degree and the intervener degree of government between developing regions and eastern re- gion.
[ترجمه گوگل]شکاف های بزرگ نهادی مانند شکاف های درجه غیرملی شدن، درجه بازاری شدن و درجه مداخله گر دولت بین مناطق در حال توسعه و منطقه شرقی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]شکاف های بزرگی در این قبیل وجود دارد مانند شکاف های درجه non، درجه marketization و درجه intervener دولت بین مناطق در حال توسعه و شرق - gion
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حقوق] وارد ثالث

انگلیسی به انگلیسی

• person or thing which comes between; mediator; person who interferes

پیشنهاد کاربران

بپرس