insincere

/ˌɪnsɪnˈsɪr//ˌɪnsɪnˈsɪə/

معنی: دو رو، غیر صمیمی، ریاکار، بی صداقت
معانی دیگر: ناهمدل، نایکرنگ، شیله پیله دار، غیرصمیمانه، ناهمدلانه، ریاکارانه، با دو رویی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: insincerely (adv.)
• : تعریف: exhibiting false or dishonest feelings or opinions; hypocritical.
مترادف: disingenuous, duplicitous, hollow, two-faced
متضاد: artless, earnest, genuine, guileless, heartfelt, honest, sincere, solemn, unfeigned
مشابه: counterfeit, deceitful, deceptive, dishonest, dissembling, double-dealing, empty, evasive, false, glib, lying, mealy-mouthed, phony, untruthful

- insincere flattery
[ترجمه گوگل] چاپلوسی غیر صادقانه
[ترجمه ترگمان] تملق پوچ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. insincere words
سخنان غیرصمیمانه

2. an insincere woman whose words should never be trusted
زن دورویی که هرگز نباید به حرف هایش اعتماد کرد

3. flattery is insincere praise
چاپلوسی تعریف غیرصادقانه است.

4. The most exhausting thing in life is being insincere.
[ترجمه گوگل]طاقت فرساترین چیز در زندگی غیرصادق بودن است
[ترجمه ترگمان]مهم ترین چیز زندگی، insincere است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Some people are so terribly insincere you can never tell if they are telling the truth.
[ترجمه Savage] برخی از مردم انقدر دو روز هستند که هر گز نمیتوانی بفهمی که راست میگویند یا نه
|
[ترجمه گوگل]بعضی از مردم آنقدر بی‌صادق هستند که هرگز نمی‌توانی بفهمی که راست می‌گویند یا نه
[ترجمه ترگمان]بعضی از مردم چنان insincere که هیچ وقت نمی توانی بگویی راست می گوید یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I never need you, don't need you then insincere words.
[ترجمه گوگل]من هرگز به تو نیاز ندارم، پس به کلمات غیر صادقانه نیازی به تو ندارم
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت به تو احتیاج ندارم، به تو احتیاجی ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He appears stiff, robotic, insincere even when he is not, and paradoxically unable to mask his ambition.
[ترجمه گوگل]او سفت، روباتیک، غیرصادق به نظر می رسد، حتی اگر نیست، و به طور متناقضی قادر به پنهان کردن جاه طلبی خود نیست
[ترجمه ترگمان]او stiff، robotic و insincere به نظر می رسد حتی وقتی که نیست و به طور متناقضی نمی تواند جاه طلبی خود را پنهان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Positive criticism is a good friend. Insincere flattery is a fake friend. Dr T. P. Chia
[ترجمه گوگل]انتقاد مثبت یک دوست خوب است چاپلوسی غیر صادقانه یک دوست جعلی است دکتر تی پی چیا
[ترجمه ترگمان]انتقاد مثبت یک دوست خوب است چاپلوسی یکی از دوستان قلابی است دکتر تی پی چیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The slapping sea sounds nice but it's insincere, flattering to deceive, flattering to deceive.
[ترجمه گوگل]صدای سیلی زدن دریا خوب است، اما غیر صادقانه است، برای فریب دادن چاپلوس، برای فریب دادن چاپلوس است
[ترجمه ترگمان]دریا آرام به نظر می رسد، اما it، flattering برای گول زدن، چاپلوسی برای فریب دادن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Silvia's smile looks insincere.
[ترجمه گوگل]لبخند سیلویا غیر صادقانه به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]لبخند silvia، insincere به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This line is so overdone it sounds completely insincere.
[ترجمه گوگل]این خط آنقدر زیاده روی است که کاملاً غیر صادقانه به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]این خط به قدری اغراق آمیز به نظر می رسد که کاملا insincere به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The mayor's sympathy seemed insincere.
[ترجمه گوگل]همدردی شهردار غیر صادقانه به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]همدردی شهردار insincere به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Adjectives that describe insincere humility, dissatisfaction, snobbery, courtesy to women, financial embarrassment, sadness, etc.
[ترجمه گوگل]صفاتی که تواضع غیر صادقانه، نارضایتی، فحاشی، ادب با زنان، خجالت مالی، غم و اندوه و غیره را توصیف می کنند
[ترجمه ترگمان]Adjectives که فروتنی ساختگی، نارضایتی، ظاهر بینی، ادب و نزاکت را برای زنان، شرمندگی مالی، ناراحتی و غیره توصیف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A yes man often comes off as insincere and sleazy.
[ترجمه گوگل]یک مرد بله اغلب غیرصادق و شلخته به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]یه مرد مثبت معمولا بهم دروغ و دروغ میگه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دو رو (صفت)
double-faced, hypocritical, disingenuous, insincere, reversible, januslike, janus-faced, two-faced

غیر صمیمی (صفت)
hollow, distant, insincere, double-tongued, hollow-hearted

ریاکار (صفت)
hypocritical, insincere, pharisee

بی صداقت (صفت)
insincere

انگلیسی به انگلیسی

• dishonest, untruthful, hypocritical
someone who is insincere pretends to have feelings that they do not have.

پیشنهاد کاربران

لاتی
۱. ریاکار. دو رو. شیله پیله دار ۲. ریاکارانه. خالی از صداقت
مثال:
an insincere woman whose words should never be trusted
یک زن دو رو {و ریاکار} که هرگز نباید به حرفهایش اعتماد کرد.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : insincerity
✅️ صفت ( adjective ) : insincere
✅️ قید ( adverb ) : insincerely
hollow - hearted
دورو . . ریاکار

بپرس