in the air


1- جاری، متداول 2- معلق، بلاتکلیف

جمله های نمونه

1. There's quite a chill in the air this morning.
[ترجمه گوگل]امروز صبح هوا کاملاً سرد است
[ترجمه ترگمان]امروز صبح هوا کاملا سرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Riot police fired in the air and lashed out with clubs to disperse hundreds of demonstrators.
[ترجمه گوگل]پلیس ضد شورش برای متفرق کردن صدها تظاهرکننده تیراندازی هوایی کرد و با چماق حمله کرد
[ترجمه ترگمان]پلیس ضد شورش در هوا شلیک کرد و برای متفرق کردن صدها تظاهرکننده چماق به چوب زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The flag was aflutter in the air.
[ترجمه گوگل]پرچم در هوا به اهتزاز درآمد
[ترجمه ترگمان]پرچم در هوا تکان می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The winning captain held the trophy in the air.
[ترجمه گوگل]کاپیتان برنده جام را در هوا نگه داشت
[ترجمه ترگمان]ناخدای برنده جایزه را در هوا نگه داشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. No trace of wings in the air, but I have been over.
[ترجمه گوگل]هیچ اثری از بال در هوا نیست، اما من تمام شده ام
[ترجمه ترگمان]هیچ ردی از بال و بال در هوا وجود ندارد، اما من تمام شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A miasma of pollution hung in the air above Mexico City.
[ترجمه گوگل]میاسمای آلودگی در هوای بالای مکزیکوسیتی آویزان بود
[ترجمه ترگمان]A آلودگی در هوا بالای شهر مکزیک آویزان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I have been building castles in the air with you.
[ترجمه گوگل]من با تو قصرهایی در هوا می ساختم
[ترجمه ترگمان]من قلعه های سنگی را با تو می سازم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There's a chill in the air this morning.
[ترجمه گوگل]امروز صبح یک سرما در هواست
[ترجمه ترگمان]امروز صبح هوا سرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A blue wisp of cigarette smoke curled in the air.
[ترجمه گوگل]تکه آبی دود سیگار در هوا پیچید
[ترجمه ترگمان]رشته های آبی رنگ سیگار در هوا پیچیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There was a sudden stillness in the air.
[ترجمه گوگل]سکون ناگهانی در هوا حاکم شد
[ترجمه ترگمان]سکوتی ناگهانی در فضا حک مفرما شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He walked along briskly, twirling his cane in the air.
[ترجمه گوگل]با تند تند راه می رفت و عصایش را در هوا می چرخاند
[ترجمه ترگمان]شتابان راه می رفت و عصایش را در هوا می چرخاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There was a slight chill in the air .
[ترجمه گوگل]یک سرما خفیف در هوا بود
[ترجمه ترگمان]در هوا لرزشی به وجود آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. At least 20 people were killed in the air crash.
[ترجمه گوگل]در این سانحه هوایی حداقل 20 نفر کشته شدند
[ترجمه ترگمان]حداقل ۲۰ نفر کشته شدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Drop the gun, put your hands in the air, and don't make any sudden movements.
[ترجمه گوگل]اسلحه را بیندازید، دستان خود را در هوا بگذارید و هیچ حرکت ناگهانی انجام ندهید
[ترجمه ترگمان]اسلحه را بنداز، دستاتو ببر بالا و هیچ حرکتی نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He was killed in the air crash.
[ترجمه گوگل]او در سانحه هوایی کشته شد
[ترجمه ترگمان] توی یه حادثه هوایی کشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• contained by the atmosphere; lacking any foundation

پیشنهاد کاربران

روی هواست.
مشخص نیست، معلوم نیست.
درمعرض هوای آزاد
همه می تونستن حسش کنند، همه جا
در جریان ، جاری ، پیش رو ، در شرف وقوع ،
محسوس و. . . . . .
در جریان

بپرس