in order that

/ɪnˈɔːrdərðæt//ɪnˈɔːdəðæt/

معنی: برای اینکه، برای
معانی دیگر: تا این که، به منظور

جمله های نمونه

1. A state which dwarfs its men,in order that they may be more docile instruments in its hands even for beneficial purposes will find that with small men no great thing can really be accomplished.
[ترجمه گوگل]دولتی که مردانش را کوتوله می‌کند، تا بتوانند ابزار مطیع‌تری در دستانش باشند، حتی برای اهداف سودمند، درمی‌یابد که با انسان‌های کوچک هیچ چیز بزرگی واقعاً محقق نمی‌شود
[ترجمه ترگمان]دولتی که مردان خود را کوچک می کند تا شاید ابزار docile در دست آن باشد، حتی برای اهداف مفید، پیدا خواهد کرد که با مردان کوچک هیچ کار بزرگی نمی تواند انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In order that every student might understand it, the teacher explained that passage again and again.
[ترجمه گوگل]برای اینکه هر دانش آموزی بتواند آن را بفهمد، معلم آن قسمت را بارها و بارها توضیح داد
[ترجمه ترگمان]به ترتیبی که هر دانش آموز می توانست آن را درک کند، معلم آن مسیر را بارها و بارها توضیح داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Would you add in these items, please, in order that we complete the list?
[ترجمه گوگل]لطفاً به این موارد اضافه کنید تا لیست را تکمیل کنیم؟
[ترجمه ترگمان]آیا شما می توانید این موارد را اضافه کنید، لطفا، لطفا این فهرست را تکمیل کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In order that training should be effective it must be planned systematically.
[ترجمه گوگل]برای اینکه آموزش موثر باشد باید به طور سیستماتیک برنامه ریزی شود
[ترجمه ترگمان]برای اینکه آموزش باید موثر باشد، باید به صورت سیستماتیک برنامه ریزی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She repeated the instructions slowly in order that he should understand.
[ترجمه گوگل]او دستورالعمل ها را به آرامی تکرار کرد تا او بفهمد
[ترجمه ترگمان]او دستورها را به آرامی تکرار کرد تا او بتواند درک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In order that training be effective . . .
[ترجمه گوگل]تا آموزش موثر باشد
[ترجمه ترگمان]برای اینکه آموزش موثر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He left early in order that he should/would/might arrive on time.
[ترجمه گوگل]او زود رفت تا به موقع برسد
[ترجمه ترگمان]او زود رفت تا به موقع برسد \/ ممکن است به موقع برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We only married in order that the child should be legitimate.
[ترجمه گوگل]ما فقط برای این ازدواج کردیم که بچه مشروع باشد
[ترجمه ترگمان]ما فقط با این ترتیب ازدواج کردیم که کودک باید مشروع باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. All those concerned must work together in order that agreement can be reached on this issue.
[ترجمه گوگل]همه دست اندرکاران باید با یکدیگر همکاری کنند تا بتوان در این زمینه به توافق رسید
[ترجمه ترگمان]تمامی کسانی که نگران هستند باید با یکدیگر هم کاری کنند تا توافقنامه در این مورد به توافق برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She believes that it was right to leave in order that somebody more deserving could receive her place.
[ترجمه گوگل]او بر این باور است که این کار درستی بود که او را ترک کرد تا کسی که شایسته تر است بتواند جای او را بگیرد
[ترجمه ترگمان]او معتقد است که حق با او ست که به این ترتیب از اینجا خارج شود تا کسی بهتر از او بتواند جای او را بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The technical department provided a base for him in order that he could pursue Technical Studies over and above normal classes.
[ترجمه گوگل]بخش فنی پایگاهی را برای او فراهم کرد تا بتواند دروس فنی را بیش از کلاس های عادی دنبال کند
[ترجمه ترگمان]بخش فنی پایگاهی برای او فراهم کرد تا بتواند مطالعات فنی را بیش از حد معمول انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This wage is used to support workers in order that they can continue to exert labour-power week in week out.
[ترجمه گوگل]این دستمزد برای حمایت از کارگران استفاده می شود تا بتوانند به اعمال نیروی کار در هفته در هفته ادامه دهند
[ترجمه ترگمان]این دست مزد برای حمایت از کارگران به کار می رود تا آن ها بتوانند به اعمال شاقه در هفته در هفته ادامه دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Nowadays we need the iron fist of policing in order that we might sleep soundly in our beds.
[ترجمه گوگل]این روزها ما به مشت آهنین پلیس نیاز داریم تا در رختخوابمان راحت بخوابیم
[ترجمه ترگمان]امروز ما به مشت آهنین خودشان احتیاج داریم تا بتوانیم در بس تر خواب راحت بخوابیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The latter tend to offer less favourable terms, in order that they may have a slice of the cake.
[ترجمه گوگل]دومی تمایل به ارائه شرایط کمتر مطلوب دارند، تا بتوانند تکه ای از کیک را داشته باشند
[ترجمه ترگمان]دومی تمایل دارد شرایط کمتری را ارائه دهد، به منظور اینکه آن ها یک تکه کیک داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They should be numbered on all drafts in order that revisions will be easily referred to in the writing process.
[ترجمه گوگل]آنها باید در تمام پیش نویس ها شماره گذاری شوند تا به راحتی در فرآیند نوشتن به تجدید نظرها اشاره شود
[ترجمه ترگمان]آن ها باید در همه نسخه های خطی شماره گذاری شوند تا تجدید نظر به راحتی در فرآیند نوشتن به آن ها ارجاع شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

برای اینکه (حرف اضافه)
for, in order that

برای (حرف اضافه)
on, to, toward, for, for the sake, in order that

انگلیسی به انگلیسی

• so that, in order to

پیشنهاد کاربران

بپرس