ill luck


معنی: سیاه بختی، بد شانسی
معانی دیگر: بخت بد

جمله های نمونه

1. Speak little of your ill luck and boast not of your good luck.
[ترجمه گوگل]کمی از شانس بد خود صحبت کنید و به شانس خوب خود افتخار نکنید
[ترجمه ترگمان]کمی از بخت بد و اقبال خودتان حرف بزنید و به بخت و اقبال خودتان افتخار کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She had brought ill luck into her family.
[ترجمه گوگل]او برای خانواده اش بدشانسی آورده بود
[ترجمه ترگمان]او بخت و اقبال خود را برای خانواده اش آورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His ill luck has been whispered about the neighborhood.
[ترجمه گوگل]بخت بد او در مورد محله زمزمه شده است
[ترجمه ترگمان]بخت و اقبال او در این حوالی پچ پچ کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. By ill luck, my flight had been cancelled.
[ترجمه گوگل]از شانس بد، پرواز من لغو شده بود
[ترجمه ترگمان]با بخت بد، پروازم لغو شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Some people are so fond of ill luck that they run half way to meet it.
[ترجمه گوگل]برخی از مردم آنقدر به بدشانسی علاقه دارند که نصف راه را برای رسیدن به آن می دوند
[ترجمه ترگمان]بعضی از مردم این قدر بدشانس هستند که نصف راه را برای ملاقات با آن اداره می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. My ill luck came,'s play onehand.
[ترجمه گوگل]بدشانسی من آمد، یک دست بازی کن
[ترجمه ترگمان]بخت بد من آمد و نقش onehand را بازی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Some people are so fond of ill luck that they half way to meet it.
[ترجمه گوگل]برخی افراد آنقدر به بدشانسی علاقه دارند که نصف راه را برای ملاقات با آن می گذرانند
[ترجمه ترگمان]بعضی از مردم این قدر بدشانس هستند که نصف راه را برای ملاقات با آن دوست دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He imputed his failure to ill luck.
[ترجمه گوگل]او شکست خود را به بدشانسی نسبت داد
[ترجمه ترگمان]او شکست خود را نسبت به بخت بد نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Tuesday the boys had the same ill luck. Also Wednesday.
[ترجمه گوگل]سه شنبه پسرها همین بدشانسی را داشتند همچنین چهارشنبه
[ترجمه ترگمان]سه شنبه بچه ها همان بدشانسی را داشتند چهارشنبه هم همینطور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Even now, however a severe run of ill luck to decide him to appeal to her.
[ترجمه گوگل]حتی در حال حاضر، با این حال، بدشانسی شدیدی که تصمیم می گیرد او را به درخواست تجدید نظر کند
[ترجمه ترگمان]حتی اکنون، با این همه، از بخت بد بخت، تصمیم گرفت که به او مراجعه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. By ill luck it was a rainy evening.
[ترجمه گوگل]از شانس بد، یک عصر بارانی بود
[ترجمه ترگمان]از بخت بد، آن شب بارانی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Tuesday the boys had the same ill luck.
[ترجمه گوگل]سه شنبه پسرها همین بدشانسی را داشتند
[ترجمه ترگمان]سه شنبه بچه ها هم همین احساس را داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. What worse than ill luck?
[ترجمه گوگل]چه چیزی بدتر از بدشانسی؟
[ترجمه ترگمان]چه چیزی بدتر از بدشانسی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Mrs Allen has meanwhile met the Tilneys, and Catherine thinks her day one of ill luck.
[ترجمه گوگل]خانم آلن در همین حین با تیلنی ها ملاقات کرده است و کاترین فکر می کند روز بدشانسی است
[ترجمه ترگمان]در این موقع خانم الن تیلنی ها را دیده، و کاترین هم فکر می کند که روز او بد شانسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Sarah joked dolefully that she and William attracted all the ill luck in the clan.
[ترجمه گوگل]سارا با شوخی شوخی کرد که او و ویلیام همه بدشانسی را در قبیله جذب کردند
[ترجمه ترگمان]سارا با لحن غمگینی گفت که او و ویلیام همه بدشانسی خانواده را مجذوب خودش کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سیاه بختی (اسم)
affliction, misfortune, disaster, ill luck, infelicity

بدشانسی (اسم)
mistake, failure, misfortune, ill luck, contretemps, mischance

پیشنهاد کاربران

بپرس