hypocritical

/ˌhɪpɪˈkrɪtɪkl̩//ˌhɪpəˈkrɪtɪkl̩/

معنی: ساخته، متظاهر، دو رو، با ریا، ریاکار
معانی دیگر: ریاکار، متظاهر، دورو، باریا

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: marked by, tending toward, or engaged in hypocrisy.

- It's hypocritical of her to criticize me for having a messy room when hers is just as messy.
[ترجمه Arezu] دو رویی اوست که از من به دلیل داشتن اتاق بهم ریخته انتقاد میکند در حالی که اتاق خودش به همان اندازه بهم ریخته
|
[ترجمه گوگل] این ریاکارانه است که از من به خاطر داشتن یک اتاق نامرتب انتقاد می کند در حالی که اتاق او به همان اندازه نامرتب است
[ترجمه ترگمان] ریاکارانه است که از من انتقاد کند که یک اتاق کثیف دارم که مال او هم به کلی درهم و برهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. his speech was full of hypocritical cant
نطق او پر بود از حرف های پوچ و عوام فریبانه.

2. Of course I was wrong; it would be hypocritical to pretend otherwise.
[ترجمه صبا سلگی] البته که من اشتباه میکردم ، این دو رویی من را می رساند اگر جور دیگری تظاهر کنم
|
[ترجمه گوگل]البته من اشتباه کردم تظاهر به غیر این امر ریاکارانه خواهد بود
[ترجمه ترگمان]البته من اشتباه می کردم، اما تظاهر نمی کردم که چنین وانمود کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Their accusations of corruption are hypocritical - they have been just as corrupt themselves.
[ترجمه گوگل]اتهامات آنها به فساد ریاکارانه است - آنها به همان اندازه فاسد بوده اند
[ترجمه ترگمان]اتهام آن ها مبنی بر فساد ریاکارانه است - آن ها فقط به اندازه خود فاسد شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It would be hypocritical to say I travel at 70mph simply because that is the law.
[ترجمه گوگل]این ریاکارانه است که بگوییم من با سرعت 70 مایل در ساعت سفر می کنم، صرفاً به این دلیل که این قانون است
[ترجمه ترگمان]اگر بگویم که با سرعت ۷۰ مایل بر ساعت سفر می کنم به این دلیل است که این قانون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Heidlers are an unpleasantly hypocritical pair.
[ترجمه گوگل]هیدلرها یک جفت ریاکار ناخوشایند هستند
[ترجمه ترگمان]The یک جفت hypocritical unpleasantly
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It's hypocritical of these universities to call their football players student-athletes.
[ترجمه گوگل]ریاکاری این دانشگاه هاست که فوتبالیست های خود را دانشجو ورزشکار خطاب کنند
[ترجمه ترگمان]برای این دانشگاه ها ریاکاری است که بازیکنان فوتبال خود را به ورزش کاران خود معرفی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The government were accused of being hypocritical and deceitful.
[ترجمه گوگل]دولت متهم به ریاکاری و فریبکاری بود
[ترجمه ترگمان]دولت به ریاکاری و deceitful متهم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It would be hypocritical of me to have a church wedding when I don't believe in God.
[ترجمه Abolfazl] این ریاکاری من هست داشتن یک عروسی کلیسایی، درحالی که به خدا باور ندارم
|
[ترجمه گوگل]اگر به خدا اعتقاد ندارم، عروسی در کلیسا برگزار کنم
[ترجمه ترگمان]اگر من به خدا ایمان نداشته باشم، یک عروسی کلیسا خواهم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It's hypocritical to say one thing and do another.
[ترجمه گوگل]این ریاکاری است که یک چیز بگوییم و یک چیز دیگر انجام دهیم
[ترجمه ترگمان]ریاکاری است که یک چیز را بگویم و کار دیگری بکنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The hypocritical contrast between this elegant exterior and the sordid inner man is presented in a pedestrian and predictable manner.
[ترجمه گوگل]تضاد ریاکارانه بین این بیرونی زیبا و مرد درونی کثیف به شیوه ای پیاده و قابل پیش بینی ارائه می شود
[ترجمه ترگمان]این تضاد ریاکارانه بین این ظاهر آراسته و زننده در یک روش پیاده و قابل پیش بینی نشان داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She was to marry this mountebank, this hypocritical toad of a Sir Thomas.
[ترجمه گوگل]او قرار بود با این کوهستان، این وزغ ریاکار یک سر توماس ازدواج کند
[ترجمه ترگمان]قرار بود با این mountebank ازدواج کند، این وزغ ریاکار سر تاماس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. What a bunch of hypocritical mealy-mouthed people!
[ترجمه گوگل]چه انبوهی از مردم بد دهن منافق!
[ترجمه ترگمان]! عجب مشت آدم mouthed hypocritical
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She mocks the snobbish, hypocritical and materialistic views of many people and their narrow views.
[ترجمه گوگل]او دیدگاه های سخیف، ریاکارانه و مادی گرایانه بسیاری از مردم و دیدگاه های محدود آنها را به سخره می گیرد
[ترجمه ترگمان]او عقاید خودخواهانه، ریاکارانه و مادی بسیاری از مردم و دیدگاه های narrow را مسخره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It would be hypocritical to assert that the public sector provides better standards.
[ترجمه گوگل]ادعای اینکه بخش عمومی استانداردهای بهتری را ارائه می دهد، ریاکارانه خواهد بود
[ترجمه ترگمان]اگر ادعا کنیم که بخش دولتی استانداردهای بهتری را فراهم می کند، ریاکارانه خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Several senators said it was hypocritical to ban imported weapons but not U. S. -made ones.
[ترجمه گوگل]چندین سناتور گفتند که ممنوع کردن تسلیحات وارداتی اما نه ساخت آمریکا، ریاکارانه است
[ترجمه ترگمان]چندین تن از سناتورها گفتند که ممنوعیت سلاح های وارداتی ریاکارانه است، اما نه یو اس آن هایی که ساخته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ساخته (صفت)
made, artificial, forged, built, constructed, created, manufactured, produced, hypocritical, faked, ready-made, wrought

متظاهر (صفت)
ostentatious, braggart, boastful, hypocritical, pretending, simulating, making believe, prudish

دو رو (صفت)
double-faced, hypocritical, disingenuous, insincere, reversible, januslike, janus-faced, two-faced

با ریا (صفت)
hypocrite, hypocritical

ریاکار (صفت)
hypocritical, insincere, pharisee

انگلیسی به انگلیسی

• insincere, duplicitous, false, two-faced
if someone is being hypocritical, they are pretending to have beliefs, principles, or feelings that they do not really have.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Excessively critical or fault - finding; overly judgmental 🧐
🔍 مترادف: Overcritical
✅ مثال: His hypercritical nature made it difficult for anyone to satisfy him.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : hypocrite / hypocrisy
✅️ صفت ( adjective ) : hypocritical
✅️ قید ( adverb ) : hypocritically
Double face
a person who acts in contradiction to his or her stated beliefs or feelings.
بوقلمون صفت
ریاکار

بپرس