hunt down


1- تعقیب کردن و کشتن یا گرفتن 2- دنبال چیزی گشتن و یافتن

جمله های نمونه

1. The government agency was created to hunt down war criminals.
[ترجمه حـامــد] این اداره ی دولتی برای تعقیب مجرمین جنگی تاسیس شده است
|
[ترجمه گوگل]سازمان دولتی برای تعقیب جنایتکاران جنگی ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]این اداره دولتی برای شکار مجرمان جنگی ایجاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The hounds will soon hunt down the stag.
[ترجمه گوگل]سگ های شکاری به زودی گوزن را شکار خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]سگ ها به زودی گوزن را شکار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The job of the secret police was to hunt down spies and traitors.
[ترجمه احمد رضا] کار پلیس مخفی ( کار آگاه ) این بود که خائن ها و جاسوس ها را شناسایی و دستگیر بکند
|
[ترجمه گوگل]وظیفه پلیس مخفی تعقیب جاسوسان و خائنان بود
[ترجمه ترگمان]کار پلیس مخفی این بود که جاسوسان و خائنان را شکار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They may hunt down a historic building they read about in the morning paper.
[ترجمه گوگل]آنها ممکن است یک ساختمان تاریخی را که در روزنامه صبح درباره آن خوانده اند شکار کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها ممکن است یک ساختمان تاریخی را که در روزنامه صبح می خوانند، شکار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Also, the design of software and hardware to hunt down a free channel and local call signal is analysed.
[ترجمه گوگل]همچنین طراحی نرم افزار و سخت افزار برای شکار کانال رایگان و سیگنال تماس محلی تحلیل می شود
[ترجمه ترگمان]همچنین، طراحی نرم افزار و سخت افزار برای پایین کردن یک کانال آزاد و سیگنال فراخوان محلی تحلیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They set themselves to hunt down the traitor.
[ترجمه گوگل]آنها خود را به دنبال شکار خائن گذاشتند
[ترجمه ترگمان] خودشون تصمیم گرفتن که خائن رو شکار کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In Quest for Saddam, games hunt down the former Iraqi leader in tongue in cheek fashion.
[ترجمه گوگل]در تلاش برای صدام، بازی‌ها رهبر سابق عراق را با زبانی به شکل گونه‌ای شکار می‌کنند
[ترجمه ترگمان]در عملیات صدام برای صدام، بازی ها رهبر سابق عراق را به شکل گونه به گونه ای شکار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Both are massive, dark-colored, extra-plannar beings who unendingly hunt down those who have cheated death, seeking to bring about their rightful and inevitable demise.
[ترجمه گوگل]هر دو موجوداتی عظیم، تیره رنگ و فوق برنامه‌ریزی هستند که بی‌وقفه کسانی را که مرگ را فریب داده‌اند، شکار می‌کنند و به دنبال مرگ واقعی و اجتناب‌ناپذیر خود هستند
[ترجمه ترگمان]هر دوی آن ها عظیم، تیره رنگ و plannar هستند که در جستجوی کسانی هستند که مرگ را فریب داده اند و به دنبال مرگ حتمی و اجتناب ناپذیر خود هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Researchers have had to hunt down special varieties of antibodies that can recognize a broad range of viral targets, but it is uncertain whether even these will work in a vaccine.
[ترجمه گوگل]محققان مجبور شده‌اند انواع خاصی از آنتی‌بادی‌ها را که می‌توانند طیف گسترده‌ای از اهداف ویروسی را شناسایی کنند، جستجو کنند، اما مشخص نیست که آیا حتی این آنتی‌بادی‌ها در یک واکسن کار می‌کنند یا خیر
[ترجمه ترگمان]محققان باید انواع خاصی از آنتی بادی را شکار کنند که می تواند طیف وسیعی از اهداف ویروسی را تشخیص دهد، اما مشخص نیست که آیا این ها در یک واکسن کارساز خواهند بود یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He also agrees to hunt down the only two people who are capable of foiling the plot: Steve and Sandy Fletcher.
[ترجمه گوگل]او همچنین موافقت می کند که تنها دو نفر را که قادر به خنثی کردن این طرح هستند، شکار کند: استیو و سندی فلچر
[ترجمه ترگمان]او همچنین موافقت می کند که تنها دو نفری که قادر به خنثی کردن این توطئه هستند را شکار کند: استیو و سندی فلچر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Head out with your tracker, Billy Bob, to hunt down a wide variety of prey.
[ترجمه گوگل]با ردیاب خود، بیلی باب، به بیرون بروید تا طیف گسترده ای از طعمه ها را شکار کنید
[ترجمه ترگمان]سر تا ماس با tracker سر و کار دارد، بیلی باب برای شکار انواع مختلف طعمه شکار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It took me ages to hunt down a pair of shoes to match my new dress.
[ترجمه گوگل]چند سال طول کشید تا یک جفت کفش مناسب با لباس جدیدم پیدا کنم
[ترجمه ترگمان]سال ها طول کشید تا یک جفت کفش برای مسابقه لباس جدیدم شکار کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. CHAOS - Sorceror who was trying to hunt down Haborym, but was killed by Denim and his battalion.
[ترجمه گوگل]هرج و مرج - جادوگری که سعی داشت هابوریم را شکار کند، اما توسط دنیم و گردانش کشته شد
[ترجمه ترگمان]CHAOS - Sorceror که سعی می کرد down را شکار کند، اما توسط Denim و گردان او کشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The police are trying to hunt down the burglar.
[ترجمه گوگل]پلیس در تلاش برای تعقیب سارق است
[ترجمه ترگمان]پلیس داره سعی می کنه که دزد رو پیدا کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They were trying to hunt down an escaped prisoner.
[ترجمه گوگل]آنها سعی داشتند یک زندانی فراری را شکار کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها سعی می کردند که یک زندانی فراری را شکار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• pursue and capture, pursue and kill, seek and find, track down

پیشنهاد کاربران

دنبال کردن
تعقیب کردن
قلع و قمع کردن
همون معنی شکار کردن رو میده با این تفاوت که اگر بخوایم از بالای ارتفاعی چیزی رو شکار کنیم میگیم hunt it down .
1 - to succeed in finding ( something )
موفق در پیدا کردن چیزی
It may take me a while to hunt down the phone number.
2 - to find someone after searching hard
پیدا کردن کسی پس از جستجوی سخت و فراوان
Detectives have finally managed to hunt down the thieves.
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/hunt-down
to succeed in finding ( something )
( بالاخره، در نهایت ) پیدا کردن
he hunted me down
بالاخره تونست منو پیدا کنه.
to search for somebody until you catch or find them, especially in order to punish or harm them
با توجه به تعریف آکسفورد به نظرم پیگرد البته الزاماً نه قانونی مناسب باشد. محمدرضا ایوبی صانع

بپرس