hotchpotch

/ˈhɒt͡ʃpɒt͡ʃ//ˈhɒt͡ʃpɒt͡ʃ/

معنی: اش شله قلمکار، اش درهم و برهم
معانی دیگر: (خوراکپزی) آش گوشت و سبزیجات مختلف، آش شله قلمکار، رجوع شود به: hodgepodge

جمله های نمونه

1. His essay was a hotchpotch of other people's ideas.
[ترجمه آرپناهی] مقاله او ترکیبی ( ملغمه ای ) از نظرات سایر مردمان بود.
|
[ترجمه گوگل]مقاله او تلفیقی از ایده های دیگران بود
[ترجمه ترگمان]مقاله او آش شله قلمکار عجیبی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. New Age thinking seems to be a hotchpotch of old and new ideas.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد تفکر عصر جدید مجموعه ای از ایده های قدیمی و جدید است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که تفکر عصر جدید a از ایده های قدیمی و جدید باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. What an ill-organized, hotchpotch, casually assembled, patchwork life.
[ترجمه گوگل]چه زندگی بد سازماندهی شده، هوچیگری، مونتاژ شده و تکه تکه ای
[ترجمه ترگمان]چیزی که این طور منظم و منظم و مرتب و مرتب و مرتب و وصله دوزی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is very much of a hotchpotch.
[ترجمه گوگل]این بسیار یک هوچ پاچ است
[ترجمه ترگمان]آش درهم وبرهم خیلی زیاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Garton pensively stirred the hotchpotch of his hair.
[ترجمه گوگل]گارتون متفکرانه گیسوان موهایش را هم زد
[ترجمه ترگمان]اندیش ناک و اندیش ناکی the را تکان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They are all a hotchpotch of greatness and littleness, of virtue and vice, of nobility and baseness.
[ترجمه Il Duce] همه شان تلفیق درهمی از بزرگی و کوچکی، پرهیزگاری و گناه و نجابت وفرومایگی هستند
|
[ترجمه گوگل]آنها همگی جولانگاه بزرگی و کوچکی، فضیلت و رذیلت، شرافت و پستی هستند
[ترجمه ترگمان]همه آن ها a بزرگی از عظمت و فضیلت و فساد و پستی و پستی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They are all a hotchpotch of outstandingness and of virtue and vice, of nobility and baseness.
[ترجمه گوگل]آنها همگی مملو از برجستگی و فضیلت و رذیلت، شرافت و پستی هستند
[ترجمه ترگمان]همه این ها آش hotchpotch و فضیلت و فساد و پستی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You can try some spicy hotchpotch.
[ترجمه گوگل]می توانید مقداری هوچ پاچ تند را امتحان کنید
[ترجمه ترگمان]تو می تونی یه خرده بوقلمون تند رو امتحان کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This whole hotchpotch is such that you cannot find your way in it.
[ترجمه گوگل]تمام این هاچ پاچ به گونه ای است که نمی توانید راه خود را در آن پیدا کنید
[ترجمه ترگمان]این آش شله قلمکار طوری است که شما نمی توانید راه خود را در آن پیدا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The genetic material in them is indeed a hotchpotch derived from avian, human and swine sources, but all eight segments come most recently from pigs.
[ترجمه گوگل]مواد ژنتیکی موجود در آنها در واقع یک هوچ پاچ است که از منابع مرغی، انسانی و خوکی به دست می‌آید، اما هر هشت بخش اخیراً از خوک‌ها می‌آیند
[ترجمه ترگمان]ماده ژنتیکی موجود در آن ها در واقع a است که از منابع انسانی، انسان و خوک مشتق شده است، اما همه هشت بخش به تازگی از خوک آمده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Ape's final 115 votes are a not particularly appetizing hotchpotch.
[ترجمه گوگل]115 رای پایانی میمون، اشتها آور نیست
[ترجمه ترگمان]۱۱۵ رای نهایی بوزینه چندان اشتها آور نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In particular Donal Lunny's assured production allows for moments of rain-washed clarity in what could've been a groggy hotchpotch.
[ترجمه گوگل]به‌ویژه تولید مطمئن Donal Lunny اجازه می‌دهد لحظاتی از شفافیت باران شسته شده را در چیزی که می‌توانست یک هوچ پاچ خشمگین باشد
[ترجمه ترگمان]به طور خاص، تولید مطمئن Donal s اجازه می دهد که لحظات روشنی از باران - شسته شده در چیزی که ممکن است a groggy باشد را داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I recommend Ladies' Street. It's famous for the spicy hotchpotch.
[ترجمه گوگل]من خیابان بانوان را توصیه می کنم به خاطر هوچ پاچ تند معروف است
[ترجمه ترگمان] من توصیه می کنم \"خیابان\" خانم ها برای آش شله قلمکار مشهور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Successful French metrological diplomacy meant that in the ensuing decades the metric system supplanted a hotchpotch of regional units in all bar a handful of nations.
[ترجمه گوگل]دیپلماسی مترولوژیکی موفق فرانسه به این معنی بود که در دهه‌های بعدی، سیستم متریک جایگزین یک سری واحدهای منطقه‌ای در همه کشورها شد
[ترجمه ترگمان]دیپلماسی موفق فرانسوی به این معنا بود که در دهه های بعد از آن، سیستم متریک جای خود را به تعدادی از واحدهای منطقه ای در هر بار یک مشت از کشورها گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اش شله قلمکار (اسم)
patchwork, hodgepodge, jambalaya, mishmash, hotchpotch

اش درهم و برهم (اسم)
hotchpotch

انگلیسی به انگلیسی

• confused mixture, jumble; thick stew of vegetables or meat; hotchpot (law)
a hotchpotch is a disorderly mixture of different types of things; an informal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس