hopping


معنی: رقص

جمله های نمونه

1. the children were hopping around the flower bed
بچه ها دور باغچه لی لی می کردند.

2. two rabbits were hopping on the lawn
دو خرگوش روی چمن ورجه وورجه می کردند.

3. The little girl ran off, hopping and skipping as she went.
[ترجمه گوگل]دختر کوچولو فرار کرد و در حالی که می رفت می پرید و می پرید
[ترجمه ترگمان]دخترک دوید، و در حین رفتن، جست وخیز کنان و جست وخیز کنان از اتاق بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was hopping from foot to foot.
[ترجمه گوگل]از پا به آن پا می پرید
[ترجمه ترگمان]از پا به پایین می پرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She's always hopping from one project to the next.
[ترجمه ف. دیبافرید] او همیشه از یک پروژه به یه پروژه ی دیگه می پرد
|
[ترجمه گوگل]او همیشه از یک پروژه به پروژه دیگر می پرد
[ترجمه ترگمان]او همیشه از یک پروژه به مرحله بعدی می پرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The children were hopping to play on the ground.
[ترجمه گوگل]بچه ها می پریدند تا روی زمین بازی کنند
[ترجمه ترگمان]بچه ها می خواستند روی زمین بازی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The monkey is hopping on the trees.
[ترجمه گوگل]میمون در حال پریدن روی درختان است
[ترجمه ترگمان]میمون روی درخت ها می پرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Several frogs were hopping about on the lawn.
[ترجمه گوگل]چند قورباغه در حال پریدن روی چمنزار بودند
[ترجمه ترگمان]چند قورباغه روی چمن ها می پریدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The boss is hopping mad about it and 'mad' is the operative word.
[ترجمه گوگل]رئیس از این بابت عصبانی است و «دیوانه» کلمه عملیاتی است
[ترجمه ترگمان]رئیس از این موضوع عصبانی است و دیوانه کلمه اجرایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. That made me hopping mad and determined to prove him wrong.
[ترجمه گوگل]این باعث شد که عصبانی شوم و مصمم باشم به او ثابت کنم که اشتباه می کند
[ترجمه ترگمان]این مرا عصبانی کرد و مصمم شد که او را اشتباه ثابت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He's used to hopping the ball between his hand and ground for several times before serving the ball.
[ترجمه گوگل]او عادت دارد قبل از سرویس دادن توپ، چندین بار توپ را بین دست و زمین بپرد
[ترجمه ترگمان]او قبلا توپ را بین دست و زمین برای چند بار قبل از خدمت به توپ تکان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Now sit still and stop hopping about, will you.
[ترجمه گوگل]حالا بی حرکت بنشین و از پریدن خودداری کن
[ترجمه ترگمان]حالا بشین و در موردش حرف نزن، باشه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Just as well for him, because she was hopping mad.
[ترجمه گوگل]به همان اندازه برای او خوب بود، زیرا او دیوانه می‌پرید
[ترجمه ترگمان]درست به خاطر او، چون عصبانی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Frequent church hopping, intermittent attendance and inappropriate outbursts of anger by the husband can also be signals.
[ترجمه گوگل]جست و خیز مکرر کلیسا، حضور متناوب و طغیان نامناسب عصبانیت توسط شوهر نیز می تواند از علائم باشد
[ترجمه ترگمان]حضور مکرر کلیسا، حضور متناوب و طغیان های نامناسب خشم توسط شوهر نیز می تواند سیگنال ها باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رقص (اسم)
ball, dance, dancing, hopping, frolic, haymaker, pas

تخصصی

[پلیمر] جهش(بار الکتریکی)

انگلیسی به انگلیسی

• busy, extremely active, working vigorously; furious, very angry
extremely, highly; violently

پیشنهاد کاربران

hopping – busy; exciting, usually because of a large crowd of people
* The music at the club was really good, so the club was almost always hopping
and full of people dancing.
کلاب های شلوغ رقص همراه با بالاپایین پریدن
لی لی کردن در رشد حرکتی
پرش
جست و خیز کردن
while the mysterious other female was hopping around the enclosure as if taking her tail out on a test run
به شدت عصبانی
شدیدا خشمگین
لی لی کردن
پریدن
جهنده لی لی کننده
Someone who is very ax active and lively
ورجه وورجه، اینور و آنور پریدن، بازیگوشی کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس