[ترجمه ابوالقاسم امینی] او آن جوان لات را با یک مشت نقش بر زمین کرد.
|
[ترجمه ()] وی با یک مشت خویش آن جوان لات را نقش بر زمین کرد
|
[ترجمه گوگل]او با مشت به هولیگان ضربه زد [ترجمه ترگمان]مشت خود را مشت کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. A hooligan persecuted her with telephone calls.
[ترجمه گوگل]یک اوباش با تماس های تلفنی او را تحت تعقیب قرار داد [ترجمه ترگمان]یک ولگرد با تماس های تلفنی او را آزار می داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The hooligan ended up dead in a car accident.
[ترجمه گوگل]هولیگان در سانحه رانندگی جان خود را از دست داد [ترجمه ترگمان] اون اوباش توی یه حادثه رانندگی کشته شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The hooligan said he had iced the woman.
[ترجمه گوگل]هولیگان گفت که زن را یخ زده است [ترجمه ترگمان] اون اوباش گفت که اون زن رو یخ زده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The death-faced hooligan had his arm around her now, comforting her, consoling her.
[ترجمه گوگل]هولیگان با چهره مرگ اکنون بازویش را دور او حلقه کرده بود و او را دلداری می داد [ترجمه ترگمان]حالا که مرد ولگرد دستش را دور او حلقه کرده بود، او را دلداری می داد و دلداریش می داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It is possible that some elements of the Hooligan dress-style were derived from the clothes favoured by costermongers in mid-nineteenth-century London.
[ترجمه گوگل]این احتمال وجود دارد که برخی از عناصر سبک لباس هولیگان از لباس های مورد علاقه بازار فروشان در اواسط قرن نوزدهم لندن گرفته شده باشد [ترجمه ترگمان]این امکان وجود دارد که برخی از عناصر سبک لباس hooligan از لباس های favoured در اواسط قرن نوزدهم در لندن به دست می آیند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Every club worth its salt has a hooligan element, so what has happened to ours?
[ترجمه گوگل]هر باشگاهی که ارزش نمکش را دارد یک عنصر هولیگانی دارد، پس برای باشگاه ما چه آمده است؟ [ترجمه ترگمان]هر باشگاهی ارزش آن را دارد که نمک بخواهد، بنابراین چه بر سر ما آمده است؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Becoming a hooligan within the Rowdies group is not a simple matter.
[ترجمه گوگل]هولیگان شدن در گروه Rowdies موضوع ساده ای نیست [ترجمه ترگمان]تبدیل شدن به یک hooligan در گروه rowdies یک موضوع ساده نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Manifestly, we have no effective deterrent for hooligan crime, or we would not be debating the issue.
[ترجمه گوگل]بدیهی است که ما هیچ عامل بازدارنده موثری برای جنایت هولیگان نداریم وگرنه در این مورد بحث نمی کنیم [ترجمه ترگمان]Manifestly، ما هیچ مانع موثر برای جنایت hooligan نداریم، یا در مورد این موضوع بحث نخواهیم کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The hooligan froze, and withdrew.
[ترجمه گوگل]هولیگان یخ کرد و عقب نشینی کرد [ترجمه ترگمان]مرد ولگرد سر جایش خشک شد و بیرون رفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. You are really a hooligan to do such a thing.
[ترجمه گوگل]شما واقعاً هولیگان هستید که چنین کاری را انجام دهید [ترجمه ترگمان]تو واقعا یک اوباش هستی که چنین کاری را انجام می دهی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. What other types of trouble do you think Hooligan gets involved in?
[ترجمه گوگل]فکر می کنید هولیگان درگیر چه مشکلات دیگری می شود؟ [ترجمه ترگمان]فکر می کنید چه نوع مشکل دیگری در این زمینه وجود دارد؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He was really handsome, what a handsome hooligan he was.
[ترجمه گوگل]او واقعاً خوش تیپ بود، چه هولیگان خوش تیپی بود [ترجمه ترگمان]او واقعا زیبا بود، چه جوان خوشگلی بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He grabbed the hooligan and shot him out of the door.
[ترجمه گوگل]او هولیگان را گرفت و با شلیک گلوله از در بیرون زد [ترجمه ترگمان]و از در بیرون رفت و او را از در بیرون کشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• thug, mobster, criminal, hoodlum a hooligan is a young person who behaves in a noisy and violent way in public places.
پیشنهاد کاربران
A hooligan is someone who engages in rowdy, disruptive, or violent behavior, often in a group. It is commonly used to describe someone who causes trouble or disturbances in public settings. کسی که معمولاً به صورت گروهی رفتارهای پر سر و صدا و احتمالاً خشن، ساختار شکنانه یا پرخاشگر انجام می دهد. ... [مشاهده متن کامل]
معمولاً برای توصیف کسی که باعث ایجاد مشکل یا اختلال در محیط های عمومی می شود استفاده می شود. مثال؛ The hooligans started a brawl at the soccer match. In a discussion about social behavior, one might say, “Teenagers sometimes engage in hooliganism as a way to rebel against authority. ” A person might use the term jokingly and say, “I’m a hooligan when it comes to staying up late, I just can’t resist. ”
اراذل و اوباش داخل استادیوم - لات و لوت های بین تماشاگران استادیوم
لات، قلدر، قلچماق [به صورت جمع] اوباش، اراذل و اوباش ( از فرهنگ پویا )
HOLlGANمعنی این حرف به فارسی چی میشود
کسانی که در مسابقه های ورزشی وحشی گری و شرارت می کنند و مسابقه را بر هم می زنند
لات و لوت
( بویژه در رویدادهای ورزشی ) شرور ، اوباش، اراذل و اوباش ، تماشاگر نما A violent bullying person especially at sporting events