his

/hɪz//hɪz/

معنی: خودمانی، مال او، ... او، برای او، مال انمرد، ضمیر ملکی سوم شخص مفردمذکر
معانی دیگر: (ضمیر و صفت ملکی سوم شخص مفرد مذکر) مال او، -ش، (h بزرگ) مال خدا، مال عیسی، مال او مرد

بررسی کلمه

ضمیر ( pronoun )
• : تعریف: that thing or those things belonging to that male person or animal previously mentioned.

- My birthday is in April, and his is in January.
[ترجمه solaleh] روز تولد من در ماه آوریل است و او روز تولدش در ماه ژانویه است
|
[ترجمه سورنا] تولد من در آوریل و تولد او ( مذکر ) در ژانویه است
|
[ترجمه گوگل] تولد من در آوریل است و او در ژانویه
[ترجمه ترگمان] روز تولد من در ماه آوریل است و او در ژانویه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The best ideas at these meetings are always his.
[ترجمه Hyouka] بهترین اندیشه ها ( نظرات ) در این جلسات همیشه از آنِ اوست ( مال اوست ) .
|
[ترجمه گوگل] بهترین ایده ها در این جلسات همیشه اوست
[ترجمه ترگمان] بهترین ایده ها در این جلسات همیشه او هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
• : تعریف: belonging to that male person or animal previously mentioned.

- My brother wants to sell his house.
[ترجمه نازنین] برادر من خونش رو میفروشه
|
[ترجمه سریرا] برادر من میخواهد خانه اش را بفروشد
|
[ترجمه گوگل] برادرم می خواهد خانه اش را بفروشد
[ترجمه ترگمان] برادرم میخواد خونه ش رو بفروشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The stallion injured his leg.
[ترجمه Hyouka] اسب نر ( نریان ) پایش را زخمی کرد.
|
[ترجمه گوگل] نریان پایش را زخمی کرد
[ترجمه ترگمان] نریان پایش را زخمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. his (intellectual) brilliance impressed everyone
هوش سرشار او همه را تحت تاثیر قرار داد.

2. his 2-year enlistment ended
دوران خدمت دوساله ی او به پایان رسید.

3. his abrasive remarks
حرف های دلخور کننده ی او

4. his abrupt departure
عزیمت غیرمنتظره ی او

5. his absence was inconspicuous
غیبت او جلب توجه نکرد.

6. his accusatory statements
اظهارات اتهام آمیز او

7. his acid remarks
اظهارات تند و نیش دار او

8. his acid way of dealing with people
رفتار تندخویانه ی او با مردم

9. his acrimony was uncalled for
خشونت او بی دلیل بود.

10. his action was a concession of defeat
عمل او به منزله ی اعتراف به شکست بود.

11. his action was viewed in a disadvantageous light by many
خیلی هابه عمل او با نظر نامساعد نگریستند.

12. his actions bear careful watching
اعمال او در خور نظارت دقیق است (باید دقیقا اعمال او را بررسی کرد).

13. his actions brought his nation into contempt
اعمال او موجب سرافکندگی ملت او شد.

14. his actions have repelled the voters
اعمال او رای دهندگان را از او زده کرده است.

15. his actions offended everyone
رفتار (اعمال) او همه را رنجاند.

16. his actions were completely without warrant
اعمال او به هیچ وجه قابل توجیه نبودند.

17. his activities will keep american politics roiled
فعالیت های او وضع سیاسی امریکا را متلاطم نگه خواهد داشت.

18. his addiction to reading
عادت او به کتاب خوانی

19. his address lasted two hours
نطق او دو ساعت طول کشید.

20. his adherence to religion
پیروی او از مذهب

21. his ad-libs were very funny
بذله گویی های (خارج از متن) او بسیار خنده دار بود.

22. his administration was corrupt
حکومت او فاسد بود.

23. his admission of guilt filled everyone with surprise
اعتراف او به گناه همه را غرق شگفتی کرد.

24. his adoptive country
کشوری که به عنوان وطن اختیار کرده بود

25. his adroitness in solving problems
زبردستی او در حل مسائل

26. his advice was invaluable
پند او بسیار ارزشمند بود.

27. his advocacy of reform policies
پشتیبانی او از سیاست های اصلاحی

28. his affability was a pretense
مهربانی او ساختگی بود.

29. his age entitles him to a pension
سن،او را مشمول دریافت حقوق بازنشستگی می کند.

30. his aim was bad and he hit the donkey instead of the deer
هدفگیری او بد بود و به جای آهو الاغ را زد.

31. his airplane has the capability of flying faster than sound
این هواپیما توانایی پرواز مافوق صوت را دارد.

32. his airplane was escorted by six fighter planes
هواپیمای او توسط شش جنگنده همراهی می شد.

33. his airy promises
قول های توخالی او

34. his alchemy in changing the story into a play
معجزه ی او در تبدیل داستان به نمایشنامه

35. his allegations were unfounded
ادعاهای او بی اساس بود.

36. his alleged friends gave him away
به اصطلاح دوستانش او را لو دادند.

37. his allotment was smaller
حصه ی او کوچکتر بود.

38. his amplifications made the story long and boring
شرح و بسط او داستان را طولانی و خسته کننده کرد.

39. his ancestry ascends to shah abbas
نسب او به شاه عباس می رسد.

40. his anger was evident
خشم او آشکار بود.

41. his anger waxed
خشمش رو به فزونی گذاشت.

42. his angry tone turned us off
لحن خشم آلود او ما را دلزده کرد.

43. his answer was a hefty punch on my chin
پاسخش مشت محکمی بر چانه ام بود.

44. his answer was negative
پاسخ او منفی بود.

45. his answers came pat
بی معطلی پاسخ می داد.

46. his answers piqued my curiosity
پاسخ های او کنجکاوی مرا برانگیخت.

47. his answers were clipped and terse
پاسخ های او شمرده و موجز بودند.

48. his apology cleared the air
پوزش او وضع را آرام کرد.

49. his apparent lack of a sense of responsibility
فقدان ظاهری حس مسئولیت در او

50. his appeal was not granted
درخواست پژوهش او رد شد.

51. his appearance compels one's curiosity
قیافه ی او کنجکاوی آدم را برمی انگیزد.

52. his appearance in church
حضور او در کلیسا

53. his appearance on stage was greeted by hoots of scorn
ظهور او بر صحنه با فریاد حاکی از تحقیر مواجه شد.

54. his appointment to the job is a probability
انتصاب او به این شغل محتمل است.

55. his appointment was approved by the board of trustees
انتصاب او مورد تایید هئیت امنا قرار گرفت.

56. his appraisal of the international markets
برآورد او از وضع بازارهای بین المللی

57. his apprenticeship lasted seven years
شاگردی او هفت سال طول کشید.

58. his apprenticeship was behind him
(دوران) شاگردی او سپری شد.

59. his area of specialization is english literature
رشته ی تخصصی او ادبیات انگلیسی است.

60. his argument appealed to me
استدلال او مرا گرفت.

61. his argument fetched hassan round
استدلال او حسن را مجاب کرد.

62. his argument was quite convincing a corker!
استدلال او کاملا مجاب کننده و بسیار خوب بود.

63. his arguments in defence of free trade were cogent
استدلال های او در دفاع از تجارت آزاد مجاب کننده بود.

64. his arguments in favor of raising the tax
دلایل او در طرفداری از بالا بردن مالیات

65. his arguments lacked consistency
بحث های او پیوستگی منطقی نداشت.

66. his arguments were thoroughly convincing
استدلال های او کاملا متقاعد کننده بود.

67. his arguments were tilted in favor of socialists
استدلال های او به سود سوسیالیست ها سوگیری شده بود.

68. his aristocratic manners
رفتار اشراف منشانه ی او

69. his arm described an arc in the air
دستش در هوا قوسی را ترسیم کرد.

70. his arm hung dead at his side
دستش لمس و بیحال در یک طرف آویخته بود.

مترادف ها

خودمانی (ضمير)
mine, her, his, theirs, its, my, ours, their, your

مال او (ضمير)
her, his

... او (ضمير)
her, his, hers

برای او (ضمير)
his

مال انمرد (ضمير)
his

ضمیر ملکی سوم شخص مفردمذکر (ضمير)
his

کلمات اختصاری

عبارت کامل: Hospital Information System
موضوع: پزشکی
سیستم اطلاعات بیمارستان (HIS) به معنای پیاده سازی سیستم یکپارچه تولید اطلاعات لازم برای مدیریت تمامی فعالیت های مربوط به سلامت، از قبیل برنامه ریزی، نظارت، هماهنگی و تصمیم گیری می باشد. پشتیبانی از فعالیت های بیمارستان در سطوح کاربردی، تاکتیکی واستراتژیک است، وظیفه HIS این است که از کامپیوتر و وسایل ارتباطی برای جمع آوری، ذخیره، .هدف از HIS استقرار یک سیستم پردازش، بازیابی وارتباط دادن مراقبت بیمار واطلاعات اداری برای تمامی فعالیت های مربوط به بیمارستان استفاده نماییم. در یک سیستم اطلاعات بیمارستانی، داده هاباید به صورت منسجم در پایگاه داده ها ذخیره شوند و در دسترس کاربران مجاز، در محل و در زمانی که داده ها مورد نیاز است و در فرمتی که با نیازهای خاص کاربر منطبق باشد، قرارداده شوند. به طور کلی موارد زیر اهداف چنین سیستمی هستند :
1.استفاده موثرتراز منابع محدودی که برای مراقبت از بیمار در دسترس هستند
2.بهبود کیفیت خدمت رسانی به بیمار
3.پشتیبانی از تحقیق
4.پشتیبانی از آموزش

گسترش این سیستم در دهه ۹۰ در جوامع مختلف از جمله ایران اهمیت و جایگاه آن را بیشتر روشن می نماید .پیاده سازی این سیستم در بیمارستان های مناطق مختلف کشور بیانگر فراهم شدن زیرساخت فرهنگی، تکنولوژی مناسب جهت ایجاد و تکمیل سیستم های بهداشتی مطابق بااستانداردهای جهانی می باشد. در سال های اخیر با پیشرفت سریع تکنولوژی HIS صورت جدیدتری به خود گرفته که نه تنها از مقوله مدیریتی بلکه از مقوله بالینی مورد توجه بسیار قرار گرفته است .وجود تجهیزات مجهز به امکانات کامپیوتری کلینیکی و همچنین نر م افزارهای طراحی شده همانند مخصوص بخشهای کلینیکی و پاراکلینیکی و استفاده جوامع پیشرفته پزشکی از این گونه نرم افزارها و استفاده از آن در ارتباطات بین المللی و لزوم حفظ محرمانگی و خصوصی سازی، در حیطه HIS موجب شده که این مجموعه پیچیده اطلاعات و فن آوری به سمت معماری اطلاعات یکپارچه پیش رود.

انگلیسی به انگلیسی

• belonging to a specific male
you use his to indicate that something belongs or relates to a man, boy, or male animal that has already been mentioned, or to refer to someone whose sex is not known or stated.
you also use his in titles when you are referring to a man.

پیشنهاد کاربران

معنیhis میشه اون پسر
ماننده :his going to the park
یعنی اون پسر به پارک رفت
مال او
مثال: John is bringing his dog to the park.
جان سگش را به پارک می آورد.
او، اون، ایشان
His book is on the table.
کتاب او روی میز است.
از آنِ او ( در معنای برای/مال او )
روز تولد من آوریل وتولدش در ژانویه
His با H بزرگ یعنی متعلق به خدا، مال خدا
از آن مرد
تخصیص گر his
تخصیص گر his صفت ملکی ضمیر he است و برای نشان دادن مالکیت چیزی است که به مرد یا پسری بر میگردد که یا قبلا در جمله به اسم آن مرد/پسر اشاره شده یا اینکه تشخیص مرجع بسیار واضح است. مثلا:
...
[مشاهده متن کامل]

i like his cooking ( من آشپزی او را دوست دارم. )
alex is sitting over there with his daughter ( الکس با دخترش آنجا نشسته. )
منبع: سایت بیاموز

?When, s his math test
امتحان ریاضی اون پسر چه روزی هست؟
منابع• http://Abadis.www.A.S
مال او _ - ش
مال او، برای او ( مذکر )
his یعنی مال او، برای او
his یعنی مال خودش و یا مال او
مثال he doesnt have his fries
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
👇
او سیب زمینی خودش را ندارد
او برای یک مرد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس