headlight

/ˈhedˌlaɪt//ˈhedlaɪt/

معنی: چراغ جلو، چراغ، چراغ جلو ماشین
معانی دیگر: (اتومبیل و لوکوموتیو و غیره) چراغ جلو، چراه جلو ماشین

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a powerful light mounted on the front of a vehicle.

جمله های نمونه

1. The headlight on the near side isn't working.
[ترجمه گوگل]چراغ جلو در سمت نزدیک کار نمی کند
[ترجمه ترگمان]چراغ طرف دیگر کار نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A single headlight was suddenly visible far below them.
[ترجمه گوگل]یک چراغ جلو ناگهان بسیار زیر آنها نمایان شد
[ترجمه ترگمان]یک چراغ یک چراغ به طور ناگهانی از زیر آن ها دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Trent rode in first gear, headlight tunnelling into the forest gloom through which the rain bucketed.
[ترجمه گوگل]ترنت با دنده اول سوار شد و چراغ جلو به داخل تاریکی جنگل که باران از میان آن سطل می‌آمد، تونل زد
[ترجمه ترگمان]ترنت با دنده اول حرکت کرد و با نقب زدن به تاریکی جنگل، که باران بر آن می بارید، برخورد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She leaned forward with each headlight, hoping it was Norm.
[ترجمه گوگل]با هر چراغ جلو خم شد، امیدوار بود که نورم باشد
[ترجمه ترگمان]با هر نور به جلو خم شد و امیدوار بود که نورم باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I'll flash my headlight to make sure he sees us.
[ترجمه گوگل]چراغ جلوم را فلش می زنم تا مطمئن شوم ما را می بیند
[ترجمه ترگمان]چراغ را روشن می کنم تا مطمئن شوم او ما را می بیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Vehicle headlight affects not only automobile's appearance, but also driving safety "
[ترجمه گوگل]چراغ جلوی خودرو نه تنها بر ظاهر خودرو، بلکه بر ایمنی رانندگی نیز تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]سیستم ایمنی وسایل نقلیه نه تنها ظاهر خودرو را تحت تاثیر قرار می دهد بلکه ایمنی رانندگی را نیز تحت تاثیر قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In a moment the red glare from the headlight streamed up the snow-covered track before the siding and glittered on the wet, black rails.
[ترجمه گوگل]در یک لحظه تابش خیره کننده قرمز از چراغ جلو از مسیر پوشیده از برف قبل از سایدینگ عبور کرد و روی ریل های خیس و سیاه درخشید
[ترجمه ترگمان]در یک لحظه برق سرخی که از نور چراغ می تابید روی جاده پوشیده از برف جریان داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. On your car you got a busted headlight.
[ترجمه گوگل]در ماشین شما یک چراغ جلو شکسته است
[ترجمه ترگمان]تو ماشینت چراغ گیر آوردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It had one headlight, no starter motor, and earned the nickname, "the tin can. "
[ترجمه گوگل]این یک چراغ جلو داشت، بدون موتور استارت، و نام مستعار "قطع حلبی" را به خود اختصاص داد
[ترجمه ترگمان]یک چراغ ماشین داشت، نه موتور starter، و اسم مستعار را به دست آورد، \"قوطی حلبی\" را به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The headlight was broken off the car.
[ترجمه امیررضا فرهید] چراغ جلویی ماشین شکسته بود
|
[ترجمه گوگل]چراغ جلو ماشین قطع شده بود
[ترجمه ترگمان]نور چراغ اتومبیل را شکسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I get off look, his car headlight crashed my car tail lamp, cullet sprayed one land.
[ترجمه گوگل]پیاده می شوم، چراغ جلوی ماشینش با چراغ عقب ماشینم تصادف کرد، گلوله یک زمین را پاشید
[ترجمه ترگمان]از ماشین پیاده شدم، چون چراغ ماشینش چراغ ماشین من رو خراب کرد، cullet روی یه زمین پاشیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Headlight dangling due to plastic snapping . Because part was not replaced properly.
[ترجمه گوگل]آویزان شدن چراغ جلو به دلیل شکستن پلاستیک چون قطعه به درستی تعویض نشده است
[ترجمه ترگمان]Headlight به علت snapping پلاستیکی آویزان شده اند چون قسمتی از آن جای خود را عوض نکرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Tell me what is headlight switch?
[ترجمه گوگل]به من بگو کلید چراغ جلو چیست؟
[ترجمه ترگمان]بگو چراغ چراغ چیه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is very important to mount a headlight cleaner on automobile for the automobile security.
[ترجمه گوگل]برای امنیت خودرو نصب پاک کننده چراغ جلو روی خودرو بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]بالا بردن چراغ زمانی بر روی اتومبیل برای امنیت اتومبیل بسیار مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چراغ جلو (اسم)
headlight

چراغ (اسم)
light, headlight, lamp

چراغ جلو ماشین (اسم)
headlight

تخصصی

[عمران و معماری] چراغ اصلی اتومبیل

انگلیسی به انگلیسی

• light placed on the front of a vehicle, headlamp
a car's headlights are the large bright lights at the front.

پیشنهاد کاربران

مثال:
he dipped his headlights
او {نور} چراغهای جلوی ( اتومبیل ) اش را پایین آورد.
headlight ( n ) ( hɛdlaɪt ) ( also headlamp ) =a large light, usually one of two, at the front of a vehicle; the beam from this light
headlight
headlight / headlamp ( British ) = چراغ جلو
headlight
قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی:
hood ( American ) / bonnet ( British ) = کاپوت
headlight / headlamp ( British ) = چراغ جلو
taillight / rear light ( British ) = چراغ عقب
front bumper = سپر جلو
...
[مشاهده متن کامل]

rear bumper = سپر عقب
windscreen ( British ) / windshield ( American ) = شیشه جلو
rear window = شیشه عقب
side window = شیشه بغل
windscreen wiper ( British ) / windshield wiper ( American ) = برف پاک کن
roof = سقف
sunroof = پنجره سقفی
roofrack = باربند

trunk ( American ) / boot ( British ) = صندوق عقب
antenna ( American ) / aerial ( British ) = آنتن
tailpipe / exhaust / exhaust pipe = لوله اگزوز
wing ( British ) / fender ( American ) = گلگیر
tire ( American ) / tyre ( British ) = چرخ
hubcap / wheel cover / wheel trim = قالپاق
spare tire / spare tyre = لاستیک زاپاس
chassis = شاسی
number plate ( British ) / license plate ( American ) = پلاک
gas pedal ( American ) / accelerator ( British ) = پدال گاز
brake pedal = پدال ترمز
clutch = کلاچ
emergency brake ( American ) / handbrake ( British ) = ترمز دستی
brake pad = لنت ترمز
wing mirror ( British ) / side - view mirror ( American ) = آینه بغل
rear - view mirror = آینه وسط
steering wheel = فرمان
horn = بوق
ignition = استارت
gear lever ( British ) / gear stick ( British ) / gear shift ( American ) = دسته دنده
instrument panel = صفحه نشانگر آمپر ها
milometer ( British ) / mileometer ( British ) / odometer ( American ) / the clock ( informal ) = کیلومتر شمار
speedometer = سرعت سنج
fuel gauge = آمپر سوخت
tachometer / rev counter = تاکومتر، دور سنج موتور
satnav / sat nav ( satellite navigation ) = مسیریاب، مکان یاب
glove compartment / glove box = جعبه داشبورد
dashboard = داشبورد
seat belt = کمربند ایمنی
door handle = دستگیره در
cooler = کولر
heater = بخاری
air vent = دریچه کولر ( و بخاری )
headrest = پشت سری صندلی
visor = آفتاب گیر
driver's seat = صندلی راننده
passenger seat = صندلی شاگرد
stop light / brake light = چراغ ترمز
reversing light ( British ) / backup light ( American ) = چراغ دنده عقب
turn signal ( American ) / indicator ( British ) / blinker ( informal ) = راهنما
oil filter = فیلتر روغن
air filter = فیلتر هوا
radiator = رادیاتور
fuel tank = باک بنزین
gas cap / filler cap = درپوش باک بنزین
spark plug / sparking plug = شمع
fuel injection system = کاربُراتور
radiator hose = شلنگ رادیاتور
fan belt / serpentine belt / alternator belt = تسمه پروانه، تسمه دینام
timing belt = تسمه تایم
alternator = دینام
cylinder = سیلندر
piston = پیستون
gearbox = گیربکس
coolant = مایع خنک کننده
airbag = کیسه هوا
automatic transmission ( AT ) = دنده اتوماتیک
manual transmission ( MT ) = گیربکس دستی، دنده دستی

مه شکن
چراغی که روی سر نصب میشه
surgical headlight چراغ سر جراحی
headlight ( قطعات و اجزای خودرو )
واژه مصوب: چراغ جلو
تعریف: چراغ بزرگ اصلی در جلوی خودرو که از آن برای روشنایی و افزایش دید راننده استفاده می شود
one of two lights on the front of a vehicle used for driving at night
دو چراغ جلوی ماشین
چراغ جلو خودرو
یکی از دو چراغ کنار ماشین برای رانندگی در شب
One of the two lights on the front of a vehicle, used for driving at night.
نوربالا ماشین
چراغ

پروژکتور
چراغ جلوی ماشین

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس