headlamp

/ˈhedlæmp//ˈhedlæmp/

رجوع شود به: headlight

جمله های نمونه

1. Once, she'd taken a hammer to the headlamp of his motorcycle.
[ترجمه گوگل]یک بار چکش را به چراغ موتور سیکلتش برده بود
[ترجمه ترگمان]یک بار یک چکش را به نور موتور سوار کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Refitting the headlamp of a double-decker in the Body Shop.
[ترجمه گوگل]نصب مجدد چراغ جلوی دو طبقه در بادی شاپ
[ترجمه ترگمان]چراغ the دو طبقه بالا را در فروشگاه Body Shop گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Yesterday, I had to change a headlamp bulb on my car.
[ترجمه گوگل]دیروز مجبور شدم لامپ چراغ جلوی ماشینم را عوض کنم
[ترجمه ترگمان] دیروز مجبور شدم یه لامپ رو ماشینم عوض کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There was the usual headlamp in the centre of the dash.
[ترجمه گوگل]چراغ جلوی معمولی در مرکز داشبورد وجود داشت
[ترجمه ترگمان]چراغ معمولی وسط جاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. And don't buy one with the front headlamp glass missing: they're almost impossible to replace.
[ترجمه گوگل]و شیشه چراغ جلو را نخرید: تعویض آنها تقریبا غیرممکن است
[ترجمه ترگمان]و یکی از چراغ های جلو را که گم نشده است نخرید: تعویض آن ها تقریبا غیر ممکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Both the headlamp and the taillight are integrated.
[ترجمه گوگل]چراغ جلو و عقب هر دو یکپارچه هستند
[ترجمه ترگمان]هر دو چراغ خاموش و روشن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The headlamp delay timer will operate only on vehicles equipped with Premium body controllers.
[ترجمه گوگل]تایمر تأخیر چراغ‌های جلو فقط در خودروهای مجهز به کنترل‌کننده‌های بدنه Premium کار می‌کند
[ترجمه ترگمان]زمان سنج تاخیر آبی فقط بر روی وسایل نقلیه مجهز به کنترل کننده های نیروی ویژه عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Correct defective components that could hinder proper headlamp alignment.
[ترجمه گوگل]اجزای معیوب را که می تواند مانع تراز مناسب چراغ های جلو شود را اصلاح کنید
[ترجمه ترگمان]اجزای معیوب اصلاح شده را اصلاح کنید که می تواند مانع از هم تراز مناسب لامپ شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Open the rear cover of the headlamp and pull the installed halogen lamp out.
[ترجمه گوگل]درب عقب چراغ جلو را باز کنید و لامپ هالوژن نصب شده را بیرون بکشید
[ترجمه ترگمان]پوشش عقب چراغ را باز کنید و لامپ هالوژن نصب شده را خاموش کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The headlamp have strict requirement on beam pattern and light flux distribution of gas discharge light source.
[ترجمه گوگل]چراغ‌های جلو دارای الزامات دقیق در الگوی پرتو و توزیع شار نور منبع نور تخلیه گاز هستند
[ترجمه ترگمان]این چراغ الزام شدیدی بر الگوی تیر و توزیع شار نور منبع نور تخلیه گاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Remove the headlamp switch from the instrument panel.
[ترجمه گوگل]سوئیچ چراغ جلو را از پانل ابزار جدا کنید
[ترجمه ترگمان]چراغ headlamp را از پانل ابزار خارج کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Moving headlamp beams that follow the curvature of the road help maintain visibility in these situations.
[ترجمه گوگل]پرتوهای متحرک چراغ‌های جلو که انحنای جاده را دنبال می‌کنند به حفظ دید در این شرایط کمک می‌کنند
[ترجمه ترگمان]روشن کردن تیره ای برق که از انحنای جاده پیروی می کنند به حفظ قابلیت دید در این موقعیت ها کمک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Install bolts to hold fascia to headlamp mounting panel at each side of grille.
[ترجمه گوگل]پیچ‌ها را برای نگه‌داشتن فاسیا به پانل نصب چراغ جلو در هر طرف مشبک نصب کنید
[ترجمه ترگمان]پیچ های نصب کننده را نصب کنید تا در هر طرف پنجره مشبک، قسمت نصب کننده را روشن کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Before eagle-eyed - like, the head lamp headlamp pitches up along the bonnet border arc, appears the wisdom and the individuality is full.
[ترجمه گوگل]قبل از چشمان عقابی - مانند چراغ پیشانی چراغ سر در امتداد قوس لبه کاپوت، حکمت و فردیت کامل به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه عقاب با چشمانی عقاب مانند، چراغ روشن لامپ در امتداد قوس مرز بگذرد، به نظر می رسد که عقل و فردیت پر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] چراغ اصلی اتومبیل

انگلیسی به انگلیسی

• light placed on the front of a vehicle, headlight
a headlamp is the same as a headlight.

پیشنهاد کاربران

headlight / headlamp ( British ) = چراغ جلو
headlamp
نورافکن
قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی:
hood ( American ) / bonnet ( British ) = کاپوت
headlight / headlamp ( British ) = چراغ جلو
taillight / rear light ( British ) = چراغ عقب
front bumper = سپر جلو
...
[مشاهده متن کامل]

rear bumper = سپر عقب
windscreen ( British ) / windshield ( American ) = شیشه جلو
rear window = شیشه عقب
side window = شیشه بغل
windscreen wiper ( British ) / windshield wiper ( American ) = برف پاک کن
roof = سقف
sunroof = پنجره سقفی
roofrack = باربند

trunk ( American ) / boot ( British ) = صندوق عقب
antenna ( American ) / aerial ( British ) = آنتن
tailpipe / exhaust / exhaust pipe = لوله اگزوز
wing ( British ) / fender ( American ) = گلگیر
tire ( American ) / tyre ( British ) = چرخ
hubcap / wheel cover / wheel trim = قالپاق
spare tire / spare tyre = لاستیک زاپاس
chassis = شاسی
number plate ( British ) / license plate ( American ) = پلاک
gas pedal ( American ) / accelerator ( British ) = پدال گاز
brake pedal = پدال ترمز
clutch = کلاچ
emergency brake ( American ) / handbrake ( British ) = ترمز دستی
brake pad = لنت ترمز
wing mirror ( British ) / side - view mirror ( American ) = آینه بغل
rear - view mirror = آینه وسط
steering wheel = فرمان
horn = بوق
ignition = استارت
gear lever ( British ) / gear stick ( British ) / gear shift ( American ) = دسته دنده
instrument panel = صفحه نشانگر آمپر ها
milometer ( British ) / mileometer ( British ) / odometer ( American ) / the clock ( informal ) = کیلومتر شمار
speedometer = سرعت سنج
fuel gauge = آمپر سوخت
tachometer / rev counter = تاکومتر، دور سنج موتور
satnav / sat nav ( satellite navigation ) = مسیریاب، مکان یاب
glove compartment / glove box = جعبه داشبورد
dashboard = داشبورد
seat belt = کمربند ایمنی
door handle = دستگیره در
cooler = کولر
heater = بخاری
air vent = دریچه کولر ( و بخاری )
headrest = پشت سری صندلی
visor = آفتاب گیر
driver's seat = صندلی راننده
passenger seat = صندلی شاگرد
stop light / brake light = چراغ ترمز
reversing light ( British ) / backup light ( American ) = چراغ دنده عقب
turn signal ( American ) / indicator ( British ) / blinker ( informal ) = راهنما
oil filter = فیلتر روغن
air filter = فیلتر هوا
radiator = رادیاتور
fuel tank = باک بنزین
gas cap / filler cap = درپوش باک بنزین
spark plug / sparking plug = شمع
fuel injection system = کاربُراتور
radiator hose = شلنگ رادیاتور
fan belt / serpentine belt / alternator belt = تسمه پروانه، تسمه دینام
timing belt = تسمه تایم
alternator = دینام
cylinder = سیلندر
piston = پیستون
gearbox = گیربکس
coolant = مایع خنک کننده
airbag = کیسه هوا
automatic transmission ( AT ) = دنده اتوماتیک
manual transmission ( MT ) = گیربکس دستی، دنده دستی

چراغ پیشانی، چراغ جلوی خودرو
چراغ جلوی اتومبیل
چراغی که روی پیشانی بسته می شود

بپرس