1. hatred arouses hatred; love, love
کینه ورزی کینه می انگیزد و عشق عشق.
2. deeply-rooted hatred
تنفر دارای ریشه ی عمیق (ریشه دار)
3. her hatred changed to affection
تنفر او تبدیل به محبت شد.
4. implacable hatred
کینه ی از بین نرفتنی
5. intense hatred
تنفر شدید
6. their hatred recoiled on themselves
تنفر آنان به خودشان برگشت.
7. shafts of hatred
تیرهای (حاکی از) تنفر
8. the killing hatred of those two families
کینه ی مرگبار آن دو خانواده
9. there was hatred in her words
از حرف هایش بوی انزجار می آمد.
10. a relish of hatred in her look
نشانه ای از نفرت در نگاه او
11. a stranger to hatred
ناآشنا به تنفر
12. comradeship can fester into hatred
رفاقت می تواند به تنفر بیانجامد.
13. he had a profound hatred for dictatorship
او نسبت به دیکتاتوری نفرت عمیقی داشت.
14. he had covered his hatred under a smile
او نفرت خود را زیر لبخندی پوشانده بود.
15. he had masked his hatred
او تنفر خود را نهان کرده بود.
16. the abatement of mutual hatred
کاهش انزجار متقابل
17. their divorce fueled the hatred between the two families
طلاق آنها،تنفر آن دو خانواده را دامن زد.
18. he was rabid in his hatred of his rival
دیوانه وار از حریف خود متنفر بود.
19. his murder rekindled the ancient hatred between the two tribes
قتل او کینه ی دیرینه بین آن دو قبیله را دوباره مشتعل کرد.
20. she looked at us with hatred
او با تنفر به ما نگاه کرد.
21. to sow the seeds of hatred
تخم تنفر را (در دل ها) کاشتن
22. he is incontinent of jealousy and hatred
او قادر به داشتن حسادت و کینه نیست.
23. the victors' arrogance intensified the people's hatred
نخوت فاتحین نفرت مردم را بیشتر کرد.
24. a scorpion's sting is not out of hatred . . .
نیش عقرب نه از ره کین است . . .
25. he soon became an object of the people's hatred
به زودی آماج تنفر مردم شد.
26. the nazis infused the youth with chauvinism and hatred of foreigners
نازی ها میهن پرستی (افراطی) و تنفر از خارجیان را در جوانان تقویت می کردند.
27. we must show our love and affection but kennel our anger and hatred
ما باید عشق و محبت خود را نشان بدهیم ولی خشم و تنفر خود را مهار کنیم.
28. They were charged with inciting racial hatred.
[ترجمه گوگل]آنها به تحریک نفرت نژادی متهم شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها به تحریک تنفر نژادی متهم شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
29. Her cruelty kindled hatred in my heart.
[ترجمه گوگل]ظلم او نفرت را در قلبم برانگیخت
[ترجمه ترگمان]قساوت قلب او در قلب من شعله ور شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
30. He uses the metaphor of fire to represent hatred.
[ترجمه گوگل]او از استعاره آتش برای نشان دادن نفرت استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]او از استعاره آتش برای نشان دادن نفرت استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید