harem

/ˈherəm//ˈhɑːriːm/

حرمسرا، مشکو، مشکوی، حرم خانه، اندرونی، (از ریشه ی عربی: حریم)، زنان حرمسرا، شبستان، جای مقدس

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a house or section of a house or palace set aside for the female members of a Muslim household, or the occupants themselves.

جمله های نمونه

1. the emir's wives lived in the harem
زنان امیر در حرمسرا زندگی می کردند.

2. The sultan's wives and concubines lived in the harem.
[ترجمه شهریار] همسران و معشوقه های سلطان در حرم سرا اقامت دارند.
|
[ترجمه گوگل]زنان و کنیزهای سلطان در حرمسرا زندگی می کردند
[ترجمه ترگمان]زنان و concubines سلطان در حرمسرا می زیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The sultan's wives and concubines live in the harem.
[ترجمه گوگل]زنان و کنیزهای سلطان در حرمسرا زندگی می کنند
[ترجمه ترگمان]زنان و concubines سلطان در حرمسرا زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Ingrid joins his harem and witnesses ritual murders.
[ترجمه گوگل]اینگرید به حرمسرای خود می پیوندد و شاهد قتل های آیینی است
[ترجمه ترگمان]اینگرید به حرم و شاهدها ملحق می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The size of the harem varies from species to species.
[ترجمه گوگل]اندازه حرمسرا از گونه ای به گونه دیگر متفاوت است
[ترجمه ترگمان]اندازه حرمسرا از گونه به گونه دیگر متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In many species the basic unit is the harem, with one dominant male surrounding himself with a number of breeding females.
[ترجمه گوگل]در بسیاری از گونه ها واحد اصلی حرمسرا است، با یک نر غالب که خود را با تعدادی ماده مولد احاطه کرده است
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از گونه ها، واحد اصلی the است، با یک مرد غالب که خود را با تعدادی از زنان باردار احاطه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Naturally, Eurowoman has harem pants in shot silk, edged in quilted material which matches her costume.
[ترجمه گوگل]به طور طبیعی، Eurowoman شلوار حرمسرا از ابریشم شات، لبه‌های آن از جنس لحافی که با لباس او مطابقت دارد، دارد
[ترجمه ترگمان]طبیعتا، Eurowoman دارای شلوار harem است که از جنس ابریشم است و با استفاده از مواد quilted که با لباس او مطابقت دارد، حاشیه دوزی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Thanks largely to the tradition of the harem and their own recent suppression, Arab women had a strong sense of sisterhood.
[ترجمه گوگل]عمدتاً به لطف سنت حرمسرا و سرکوب اخیر خود، زنان عرب حس خواهری قوی داشتند
[ترجمه ترگمان]به لطف سنت حرمسرا و سرکوب اخیر آن ها، زنان عرب احساسی قوی از sisterhood داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I was born in a harem, and I instinctively understood very young that behind every boundary something terrifying is hiding.
[ترجمه گوگل]من در حرمسرا به دنیا آمدم و به طور غریزی خیلی جوان فهمیدم که پشت هر مرزی چیزی وحشتناک پنهان شده است
[ترجمه ترگمان]من در حرم زاده شده بودم و به طور غریزی بسیار جوان را درک می کردم که پشت هر مرز یک چیز ترسناک پنهان شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A harem stallion defends his mares against the attentions of other males.
[ترجمه گوگل]یک اسب نر حرمسرا از مادیان خود در برابر توجه نرهای دیگر دفاع می کند
[ترجمه ترگمان]یک نریان harem از مادیان های خود در برابر توجه مردان دیگر دفاع می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The replacement by a newcomer of the male harem owner in the gelada is not accompanied by his expulsion.
[ترجمه گوگل]جایگزینی یک مرد تازه وارد صاحب حرمسرا در گلادا با اخراج او همراه نیست
[ترجمه ترگمان]جایگزین شدن توسط یکی از افراد اصلی حرمسرا در the با اخراج او همراه نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To impress and drive away lesser males, the harem bull develops a darker coat and a swollen neck.
[ترجمه گوگل]گاو نر حرمسرا برای تحت تاثیر قرار دادن و دور کردن نرهای کوچکتر، پوششی تیره و گردن متورم پیدا می کند
[ترجمه ترگمان]برای تحت تاثیر قرار دادن و رانندگی مردان کم تر، the یک کت تیره تر و گردن متورم ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A harem owner may have several sets of daughters creamed off in this way.
[ترجمه گوگل]یک صاحب حرمسرا ممکن است چندین دسته دختر را به این ترتیب خامه کند
[ترجمه ترگمان]یک صاحب حرمسرا ممکن است چندین دسته از دختران شیر را به این شکل مهار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This means that harem females are being passed down from father to son in a patrilineal fashion.
[ترجمه گوگل]این بدان معناست که زنان حرمسرا از پدر به پسر به شیوه ای پدری منتقل می شوند
[ترجمه ترگمان]این به این معنی است که زنان حرمسرا از پدر به پسر به روش patrilineal منتقل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This probably evolved from a harem system where the females combined forces to overpower and drive out the dominant male.
[ترجمه گوگل]این احتمالاً از یک سیستم حرمسرا تکامل یافته است که در آن زنان نیروها را برای غلبه و بیرون راندن مرد غالب ترکیب می کردند
[ترجمه ترگمان]این احتمالا از یک سیستم حرمسرا رشد می کند که در آن ماده ها با هم ترکیب می شوند تا غالب شوند و مرد غالب را بیرون برانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• part of a muslim dwelling set aside for the women, seraglio; all the women who live in a harem; female members of a muslim household
a harem is a group of wives or mistresses belonging to one man, especially in muslim societies.

پیشنهاد کاربران

1. حرم. حرمسرا.
2. حارم=اصطلاحی ژاپنی و ثانویه برای اشاره به سبک انیمه و مانگایی که به چند همسری و عشق مثلثی اشاره میکنه.
3. گروهی از حیوانات ماده که یک جفت ( نر ) مشترک دارن.
مثال:
A harem structure is ambiguous. The most distinguishable trait is the group of polyamorous females or males who accompany the protagonist and, in some instances, live with the protagonist. Intimacy is customary but never necessary
...
[مشاهده متن کامل]

we were invited into the harem in the rear of the house
the dominant bulls gather a harem of anything from two to ten cows

گروههای کوچکی از حیوانات ( مانند گورخرها ) که دسته جمعی باهم زندگی میکنند. در این گروهها، یک حیوان نر با چندین حیوان ماده و بچه هایشان زندگی میکند.
منبع: کمبریج ایلتس ۱۱:
She was tracking zebra groups, officially known as harems.
...
[مشاهده متن کامل]

Each harem consist of a stallion and seven or eight mares with juvenile foals

بپرس