hare

/ˈher//heə/

معنی: خرگوش، خرگوش صحرایی، گوشت خرگوش، مسافر بی بلیط، بستوه اوردن
معانی دیگر: (جانور شناسی) خرگوش صحرایی (راسته ی lagomorpha تیره ی leporidae که از خرگوش درشت تر است و لب بالای آن شکاف دارد)، خرگوش لب شکری، رم دادن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: hare, hares
• : تعریف: any of various plant-eating mammals that resemble and are related to the rabbit, but that usu. are larger and have longer ears and hind legs.

- The hare leapt off into the woods.
[ترجمه مهین افتخاری] خرگوش به میان درختان پرید.
|
[ترجمه گوگل] خرگوش به داخل جنگل پرید
[ترجمه ترگمان] خرگوش به درون جنگل پرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Run (or Hold) with the hare and hunt (or run) with the hounds.
[ترجمه گوگل]با خرگوش بدوید (یا نگه دارید) و با سگ های شکاری شکار کنید (یا بدوید)
[ترجمه ترگمان]دویدن (یا نگه داشتن)با خرگوش و شکار (یا دویدن)با سگ های شکاری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He that will have a hare to breakfast must hunt overnight.
[ترجمه گوگل]کسی که یک خرگوش برای صبحانه دارد باید یک شبه شکار کند
[ترجمه ترگمان]او که خرگوش برای صبحانه دارد باید یک شبه شکار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. First catch your hare then cook him.
[ترجمه A.A] اول خرگوش را بگیر بعد بپزش/ معادل فارسی آن : مرغی که در هواست به سیخ نمیکشن
|
[ترجمه گوگل]اول خرگوش خود را بگیرید سپس او را بپزید
[ترجمه ترگمان]اول خرگوش تو را بگیر و بعد او را درست کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You can't run with the hare and hunt with the hounds.
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید با خرگوش بدوید و با سگ های شکاری شکار کنید
[ترجمه ترگمان]تو نمی تونی با خرگوش فرار کنی و با سگ ها شکار کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The tortoise wins the race while the hare is sleeping.
[ترجمه گوگل]لاک پشت در حالی که خرگوش خواب است در مسابقه برنده می شود
[ترجمه ترگمان]لاک پشت در مسابقه پیروز می شود در حالی که خرگوش خواب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. One should not run with the hare and hunt with the hounds.
[ترجمه A.A] آدم نباید با خرگوش بدود و با سگ شکاری ، شکار کند / معادل فارسی آن : آدم نباید به شکار بگه بدو ، به شکارچی بگه بزن
|
[ترجمه گوگل]نباید با خرگوش بدود و با سگ های شکاری شکار کرد
[ترجمه ترگمان]انسان نباید با خرگوش فرار کند و با سگان شکار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The tortosis wins the race while the hare is sleeping.
[ترجمه گوگل]لاک پشت در حالی که خرگوش در خواب است برنده مسابقه است
[ترجمه ترگمان]The در مسابقه پیروز می شود در حالی که خرگوش خواب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hold (or Run) with the hare and run (or hunt) with the hounds.
[ترجمه گوگل]با خرگوش نگه دارید (یا بدوید) و با سگ های شکاری بدوید (یا شکار کنید)
[ترجمه ترگمان]دویدن (یا دویدن)با خرگوش و دویدن (یا شکار)با سگ های شکاری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The hare crouches low on the ground.
[ترجمه گوگل]خرگوش خرگوش روی زمین خم می شود
[ترجمه ترگمان]خرگوش روی زمین چمباتمه می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The hunter's target was a hare.
[ترجمه گوگل]هدف شکارچی یک خرگوش بود
[ترجمه ترگمان]هدف شکارچی خرگوش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A hare started off into the forest.
[ترجمه گوگل]یک خرگوش به سمت جنگل حرکت کرد
[ترجمه ترگمان]یک خرگوش در جنگل به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The hare darted along the edge of the clearing.
[ترجمه گوگل]خرگوش در امتداد لبه ی پاکسازی پرتاب کرد
[ترجمه ترگمان]خرگوش به سرعت از حاشیه محوطه بی درخت بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. David Harries adopted the stage name Dixon Hare when he became a full-time actor.
[ترجمه گوگل]دیوید هریس زمانی که یک بازیگر تمام وقت شد، نام هنری دیکسون هار را برگزید
[ترجمه ترگمان]دیوید Harries هنگامی که به بازیگری تمام وقت تبدیل شد، نام سن او را به نام \"دیکسون\" پذیرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He is as swift of foot as a hare.
[ترجمه گوگل]او مانند خرگوش تندرو است
[ترجمه ترگمان]او به اندازه یک خرگوش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خرگوش (اسم)
hare, rabbit, lapin

خرگوش صحرایی (اسم)
hare

گوشت خرگوش (اسم)
hare

مسافر بی بلیط (اسم)
hare

بستوه اوردن (فعل)
annoy, hurry, pester, haze, worry, harass, beset, hare, harry, plague

انگلیسی به انگلیسی

• any of a number of rodentlike mammals with long ears and long hind legs designed for leaping (related to the rabbit)
run, flee (british)
a hare is an animal like a large rabbit with long ears, long legs, and a small tail.

پیشنهاد کاربران

علاوه بر ترجمه دوستان عزیز این واژه به معنای to run or go swiftly یعنی دویدن یا به سرعت رفتن هم میشود
a fast - running, long - eared mammal that resembles a large rabbit, having very long hind legs and typically found in grassland or open woodland
خرگوش صحرایی ( نام علمی: Lepus ) یا خرگوش لب شکری، یک سرده از خانواده خرگوشان است. این خرگوش ها سرعت زیادی در دویدن دارند که تا ۷۲ کیلومتر بر ساعت هم می رسد.
...
[مشاهده متن کامل]

hare
منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Hare
خرگوش وحشی

بپرس