harass

/həˈræs//ˈhærəs/

معنی: اذیت کردن، بستوه اوردن، عاجز کردن، تعرض کردن، خسته کردن، حملات پی درپی کردن
معانی دیگر: (با پرسش های پی درپی یا قرض سنگین یا غم و غیره) آزار دادن، به ستوه آوردن، مستاءصل کردن، پاپی شدن، ستوهیدن، هشدر کردن، کاس کردن، (با یورش یا حملات پی در پی) بیچاره کردن، صدمه زدن به، عذاب دادن، (دشمن را) ایذا کردن، حملات ایذایی کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: harasses, harassing, harassed
مشتقات: harassingly (adv.), harassment (n.)
(1) تعریف: to trouble or disturb repeatedly or persistently.
مترادف: badger, bedevil, beset, besiege, harry, hassle
مشابه: annoy, bait, beleaguer, bother, heckle, irritate, nag, nettle, persecute, pester, pick on, pursue, ride, taunt, torment, trouble, vex, worry

- Hecklers harassed the speaker until he fell silent.
[ترجمه مجید] اخلال گران سخنران را آزار دادند تا اینکه ساکت شد.
|
[ترجمه گوگل] هکلرز گوینده را اذیت کرد تا اینکه او ساکت شد
[ترجمه ترگمان] تا اینکه ساکت شد hecklers را آزار می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The early female medical students were harassed by their fellow male students.
[ترجمه علی جادری] دانشجویان دختر پزشکی توسط دانشجویان پسر هم دوره ای خود مورد آزار قرار می گرفتند .
|
[ترجمه گوگل] دانشجویان دختر اولیه پزشکی توسط دانشجویان پسر خود مورد آزار و اذیت قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان] دانشجویان ابتدایی پزشکی از سوی دانشجویان مرد خود مورد آزار و اذیت قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I would be able to finish this quicker if you would stop harassing me.
[ترجمه مجید] اگر به آزار دادن من خاتمه می دادی، قادر بودم این کار را سریعتر تمام کنم.
|
[ترجمه گوگل] اگر دست از آزار و اذیت من بردارید، می‌توانم این کار را سریع‌تر تمام کنم
[ترجمه ترگمان] اگر دست از آزار دادن من برداری، این کار را سریع تر انجام می دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to hinder or exhaust (an opponent) by repeated attacks.
مترادف: beset, harry
مشابه: assail, assault, attack, besiege, exhaust

- We will harass the enemy until they surrender.
[ترجمه گوگل] دشمن را تا زمانی که تسلیم نشوند آزار خواهیم داد
[ترجمه ترگمان] تا وقتی که اونا تسلیم بشن دشمن رو نابود می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. all the griefs that harass the distress'd
(ساموئل جانسون) همه ی فلاکت هایی که مسکینان را رنج می دهد.

2. He has sent hither swarms of officers to harass our people.
[ترجمه گوگل]او گروهی از افسران را برای آزار و اذیت مردم ما به اینجا فرستاده است
[ترجمه ترگمان]او swarms را به این طرف و آن طرف فرستاده که افراد ما را آزار دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He says his aim is not to harass police, but to improve relations between law enforcement and the public.
[ترجمه گوگل]او می گوید که هدفش آزار و اذیت پلیس نیست، بلکه بهبود روابط بین مجریان قانون و مردم است
[ترجمه ترگمان]او می گوید که هدف او آزار و اذیت پلیس نیست، بلکه بهبود روابط بین نیروهای انتظامی و مردم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Yet he made no attempt to harass the driver into any illegitimate speed.
[ترجمه گوگل]با این حال او هیچ تلاشی برای آزار و اذیت راننده با سرعت نامشروع نکرد
[ترجمه ترگمان]با این حال هیچ کوششی برای آزار دادن راننده به سرعت نامشروع نمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The enemy did not harass us much while we were constructing our batteries.
[ترجمه گوگل]در زمانی که ما در حال ساخت باتری بودیم، دشمن زیاد ما را مورد آزار و اذیت قرار نداد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که ما در حال ساخت batteries بودیم، دشمن ما را به ستوه نیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Walking sticks and umbrellas menace me, wagging fingers harass my sleep.
[ترجمه گوگل]عصا و چترها مرا تهدید می کنند، تکان دادن انگشتان خوابم را آزار می دهد
[ترجمه ترگمان]چوب متحرک و چترهای ساحلی مرا تهدید می کند، و انگشت هایم را به خواب فرو می برم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Isolated rebel bands continue to harass government troops in the hills.
[ترجمه گوگل]گروه های شورشی منزوی به آزار و اذیت نیروهای دولتی در تپه ها ادامه می دهند
[ترجمه ترگمان]گروه های شورشی منزوی به آزار و اذیت نیروهای دولتی در این تپه ها ادامه می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Billing agencies harass poor people for the payment of the bills for purchases that might have taken place six months before.
[ترجمه گوگل]آژانس های صورتحساب مردم فقیر را برای پرداخت قبوض برای خریدهایی که ممکن است شش ماه قبل انجام شده باشد، آزار می دهند
[ترجمه ترگمان]آژانس های صدور صورت حساب افراد فقیری را برای پرداخت صورتحساب هایی که ممکن است شش ماه قبل انجام شده باشد، آزار می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I feel harass by all the work at the office.
[ترجمه گوگل]من با تمام کار در دفتر احساس آزار می کنم
[ترجمه ترگمان]از کار کردن در اداره احساس آزار و آزار دادن می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This harasser may become involved in sexual extortion, and may frequently harass just to see how targets respond—those who don't resist may even become targets for rape.
[ترجمه گوگل]این آزاردهنده ممکن است درگیر اخاذی جنسی شود، و ممکن است مکرراً فقط برای اینکه ببیند اهداف چگونه پاسخ می‌دهند، مورد آزار و اذیت قرار گیرد—کسانی که مقاومت نمی‌کنند ممکن است حتی به هدف تجاوز جنسی تبدیل شوند
[ترجمه ترگمان]این harasser ممکن است در زورگیری جنسی دخیل باشند، و ممکن است فقط برای دیدن اینکه چگونه اهداف واکنش می دهند، آزار برسانند - آن هایی که مقاومت نمی کنند ممکن است حتی به اهداف تجاوز تبدیل شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Also, try and sneak some Seekers past and harass his Harvesters.
[ترجمه گوگل]همچنین، سعی کنید چند سالک را به صورت مخفیانه پشت سر بگذارید و دروگران او را مورد آزار و اذیت قرار دهید
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، سعی کن از روی جست و جوی دیگر جست و جو کنی و harvesters را آزار بدهی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You need to harass, and you need to protect.
[ترجمه گوگل]شما باید اذیت کنید و باید محافظت کنید
[ترجمه ترگمان]تو نیاز به آزار داری، و باید از خودت محافظت کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Harass, threaten, insult, or behave belligerently towards others.
[ترجمه گوگل]آزار، تهدید، توهین، یا رفتار خصمانه نسبت به دیگران
[ترجمه ترگمان]harass، تهدید، توهین، یا رفتار belligerently نسبت به دیگران
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Harass Harvesters where he does not have his War Factory.
[ترجمه گوگل]مزاحم دروگران جایی که او کارخانه جنگی خود را ندارد
[ترجمه ترگمان]harass harvesters که در آن کارخانه جنگ خود را ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The mystical organization syndicate, conspires to harass the social order.
[ترجمه گوگل]سندیکای سازمان عرفانی، برای آزار نظم اجتماعی توطئه می کند
[ترجمه ترگمان]اتحادیه های صنفی عرفانی، به توطئه می پردازند تا نظم اجتماعی را به ستوه آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اذیت کردن (فعل)
grind, annoy, hurt, pester, grieve, worry, offend, hock, harass, tease, badger, bedevil, chivvy, chive, indemnify, tousle, needle

بستوه اوردن (فعل)
annoy, hurry, pester, haze, worry, harass, beset, hare, harry, plague

عاجز کردن (فعل)
annoy, hassle, harass, bay, disable, importune, weaken, make unable

تعرض کردن (فعل)
attack, harass, remonstrate

خسته کردن (فعل)
weary, harass, bore, fatigue, exhaust, strain, tire, fag, jade

حملات پی در پی کردن (فعل)
harass

تخصصی

[حقوق] اذیت کردن، آزار دادن

انگلیسی به انگلیسی

• bother, hassle, torment
if you harass someone, you continually trouble them or annoy them.

پیشنهاد کاربران

1. به ستوه آوردن. عاجز کردن. ایجاد مزاحمت کردن 2. دست به عملیات ایذایی زدن. حمله های مکرر کردن
harassed
به ستوه آورنده. عاجز کننده
مثال:
an expression of harassed fatigue
یک حالت چهره ی {حاکی} از خستگیِ به ستوه آورنده
اذیت کردن، پا پی شدن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : harass
✅️ اسم ( noun ) : harassment
✅️ صفت ( adjective ) : harassed
✅️ قید ( adverb ) : _
( دشمن را ) ایذا کردن، حملات ایذایی کردن،
( با یورش یا حملات پی در پی ) اذیت کردن، خسته کردن
The earlier encounter this month happened on April 2, when a Revolutionary Guards Corps ship, the Harth 55, accompanied by three fast - attack vessels, ⭐harassed two Coast Guard cutters as they were conducting routine security patrols in the international waters of the southern Persian Gulf, the Navy said in a separate statement
...
[مشاهده متن کامل]

NEW YORK TIMES@
🔵🔵🔵
به ستوه آوردن
Goal celebrations by the team were in contrast to the scene outside Ahmad bin Ali Stadium, where pro - government fans ⭐harassed anti - government national team supporters

به ستوه آوردن
Trouble, disturb or annoy sb continually
ازار و اذیت
عرصه را برای کسی تنگ کردن

بپرس