ترجمه ی تمام دوستان درست بود.
در پاسخ به سوال فاطمه که پرسیده بود آیا hang out و hang around یک معنی را می دهند؟
خیر. هم ارز نیستند گرچه شبیه به همند.
Hang out یعنی وقت گذراندن ( با دوستان یا فامیل یا آشنایان ) بار مفهومی موجهی دارد. کاری انجام می دهند، مثلا بازی می کنند یا کتب می خوانند یا غذا می پزند. بیکار نیستند.
... [مشاهده متن کامل]
Hang around یعنی علاف بودن و پرسه زدن الکی . به زبان پارسی مقدس : فعل ( پلکیدن ) بهترین ترجمه است ، بار مفهومی بدی دارد.
Stop hanging around that club
اینقدر دور و بر آن کلوپ پرسه نزن ( نپلک ) .
Let's stop hanging around
دست از علافی و ولگردی بردار.
Hang out refers to spending time with someone in a casual and relaxed manner, without any specific plans or expectations. It is often used as a way to get to know someone better or enjoy each other’s company without the pressure of a formal date.
... [مشاهده متن کامل]
گذراندن وقت با کسی به شیوه ای خودمانی و آرامش، بدون هیچ برنامه یا انتظار خاصی.
اغلب به عنوان راهی برای شناخت بهتر شخصی یا لذت بردن از همراهی یکدیگر بدون فشار یک قرار رسمی
مثال؛
Let’s just hang out at the park and enjoy the nice weather.
A person might say, “We’re not dating, we’re just hanging out and getting to know each other. ”
When discussing plans, someone might ask, “Do you want to hang out this weekend?”
hang out ✅در جایی یا با کسی وقت گذراندن
مثال:Who is he hanging out with these days?
او این روزها با کی وقت میگذرونه/میچرخه؟؟
hang around✔الکی یک جایی وقت تلف کردن. یللی تللی رفتن
مثال:I spent most of my youth hanging around the bars of Dublin.
... [مشاهده متن کامل]
من بیشتر جوانی ام را در بارهای دابلین پلاس بودم
مثال:We were just hanging around the mall.
ما تو مرکز خرید داشتیم چرخ میزدیم.
hang on✔
صبر کردن، منتظر بودن
مثال: Do you need the toilet right now or can you hang on for a while?
لازمه همین الان بری دستشویی یا اینکه میتونی یکم دیگه صبر کنی؟؟
وقت گذراندن ( اصطلاح )
عبارت hang out و hang around تقریبا یه مفهومو می رسونن؟
این عبارت ( hang out ) با عبارت hang around تقریبا یه مفهومو می رسونن؟
معاشرت کردن، هم نشینی کردن ( مترادف با associate )
She would never dream of hanging out with such vulgar peopleاو هرگز رویای مصاحبت و همنشینی با چنین اشخاص حقیری را در ذهنش نمی پروراند.
... [مشاهده متن کامل]
She would never dream of associating ( herself ) with such vulgar people
او هرگز رویای هم نشینی با چنین اشخاص حقیری را در ذهنش نمی پروراند.
hang out میشه وقت گذراندن با دوستان و hangout میشه محلی که درش وقت میگذرونن ( پاتوق )
Hang out =to spend time usually being idle or unproductive
I like to hang out and watch movies with my partner
وقت گذراندن با کسی. . .
ولگردی ( گذراندن وقت با دوستان در بیرون )
با دوستان بیرون رفتن
دور هم جمع شدن و باهم وقت گذراندن. لزومی هم نداره فقط بیرون از خونه باشه
در hang out با اینکه آدم روحیش عوض میشه و خوش میگذرونه نیاز به پول خرج کردن و اتلاف زمان داره
1. وقت گذراندن با کسی/کسانی ( عامیانه میشه: پریدن با کسی )
2. دور هم جمع شدن ( به منظور خوش گذراندن مثل پاتوق در جایی )
... [مشاهده متن کامل]
3. پهن کردن لباس روی بند رخت ( معمولا فضای بیرون )
4. آویزان شدن بیرون ( همون دار شدن خودمون از جایی )
. I have got one or two shirts to hang out
. We'd hang out with him all the time
?Do you still hang out with the same guys
. The bar is a favorite hangout for students
. Please hang out the laundry
. Don't hang out of the window or you may fall
Spend a lot of time in a particular place
دورهمی
ماندن در جایی - در معرض دید قرار گرفتن
آویزان کردن لباس - وقت گذراندن
to spend a lot of time in place or with some one
hang something ↔ out : to hang clothes outside in order to dry them
پهن کردن لباس های خیس تا خشک بشه
My boyfriend has a female friend that he won't let me hang out with should I be concerned
دوست پسر من با یک خانمی دوست هستش او اجازه بهم نمیده معاشرت کنم با هاش ، باید من نگران باشم آیا
وقت گذراندن ( با کسی )
– Come and hang out with us tonight
– They enjoyed hanging out with each other
– I don't really know who she hangs out with
اگه سر هم بیاد معنیش میشه پاتوق ( جایی که یه نفر خیلی بهش سر میزنه )
🔴 ( a place one frequently visits ( nouncount] informal] :🔴a place where a person spends a lot of time◀️The park was their favorite hangout
... [مشاهده متن کامل]
◀️"I nursed a beer at a favorite college hangout"
اگه جدا بیاد معانیش میشن اینا :
1. spend time relaxing or socializing informally
◀️ "they're hanging out at the beach"
Similar :
associate / mix / go around / keep company
spend time / mingle / socialize / fraternize / consort
🔴associate with someone
◀️"musicians hang out with their own kind"
2. Protrude and hang loosely downwards
◀️"sometimes I don't wear a tie and let my shirt hang out"
🔴lean out of something
◀️"he was found after the collision hanging out of the defendant's car"
3. hang something on a line or pole or from a window
◀️"the embassies hung out their flags"
Similar :
peg out / peg up / stick up / pin up / drape
fix / fasten
🔴 ( of laundry )
hang from a clothesline to dry
وقت گذران و رفت و آمد کردن با یه نفر
به زبان یاده یعنی از خونتون بری بیرون و ریلکس کنی و خوش بگذرونی ترجیحاً با دوستات ( ملاقات غیررسمی )
1_پریدن :میگن با فلانی میپره! 2_پاتوق 3_بطالت
پاتوقیدن.
دور هم جمع بودن معنی اصلیشه
ولی معنی های دیگه ای هم داره
میشه یه نفر به من تفاوت دقیق بین دو تا واژه hang out و hang around رو توضیح بده
پاتوق
a specific place to spend time in a relaxed way
۱ - پاتوق haunt
۲ - محل کار یا زندگی one's place of business or resort
پِلِکیدن/
( با کسی ) گشتن، وقت گذراندن، بیرون رفتن و. . .
با کسی وقت گدراندن
معاشرت کردن
Hang out کلمه ای کاملا غیر رسمی میباشد
بیرون رفتن
وقت گذراندن
Hang out with friends:بیرون رفتن با دوست ها
به معنی وقت سپری کردن، وقت تیر کردن،
I hang on with my friend till 9 o'clock every night
من هر شب تا ساعت هشت با دوستانم میباشم ( وقت را سپری میکنم )
وقتگ گذرانی
خوش گذرونی کردن
وقت گذراندن با یکدیگر، دور هم جمع شدن، دورهمی گرفتن
to spend time relaxing or enjoying yourself with friends or family
؟ Do you want to come over after work and hang out at my house
؟Haven't you got anything better to do than hang out at the shopping centre
لباس پهن/آویزان کردن
وقت گذراندن پاتوق کردن مسکن کردن
بیرون به سر بردن. . .
spend time with sb ( somebody )
وقت گذراندن ، پاتوق کردن، خوش گذرانی هم میگن. .
Someones who are really chatty, l don't like to hang out with them
کسایی ک زیاد حرف میزنن، رو من دوس ندارم باهاشون وقت بگذرونم : )
وقت گذراندن ، خوش گذرانی
Hang out ( v ) :to spend alot of time in a place or with some one
Ex:They spend the whole dayhanging out by the pool
آنها کل روز را مشغول خوش گذرانی در استخر بودند.
قرار گذاشتن
وقت تلف کردن
مگس پروندن
مسخره بازی دراوردن
بیرون زدن و گشت گذار
آویزان شدن
to spend time with someone
بودن ( در جایی و یا با کسی ) / . وقت گذراندن
بیرون رفتن
دورهمی گرفتن
پرسه زدن. ول گشتن
گذراندن وقت
Spend time
با هم زندگی کردن
دور دور
با هم وقت گذراندن
آویزان کردن
با دوستان بیرون رفتن
When can we hang out again
بیرون رفتن. یک درخواست دوستانه برای رفتن و خوشگذرانی کردن
وقت گذراندن ( بدون انجام کاری )
پاتوق کردن
بیرون رفتن
پِلاس بودن
I want to hang out with you
that's literally just mean I'd like to see someone
یه درخواست واسه ملاقات با یه دوست که شما میخواید اونو میبینید همچنین واسه درخواست یه ملاقات راحتتر وصمیمی تر از catch up بیشتر استفاده میشه
خوش گذراندن
اقامت در جایی
( Stay at some place )
Spend time
گشت زدن
to spend time with someone or at some place
to associate with someone or a group on a regular basis
پرسه زنی
با همیدگه بیرون رفتن
خوش گذرانی
ماندن در جایی
با دوستان جمع شدن و نشستن
در معرض دید قرار دادن
وقت زیادی را در جایی سپری کردن
وقت گذراندن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٧٤)