hang out

/ˈhæŋˈaʊt//hæŋaʊt/

معنی: اویختن، سماجت ورزیدن، مسکن کردن، والمیدن، پاتوغ، محل اجتماع تبه کاران
معانی دیگر: 1- بیرون زدن، خم شدن و بیرون آمدن 2- آویزان و نمایان بودن 3- (خودمانی) ساکن (محلی) بودن 4- (محلی را) پاتوق قرار دادن، مرتبا سرزدن (به جایی) 5- ولگردی کردن، وقت تلف کردن، محل اویختن چیزی مثل رجه، میعادگاه، (امریکا - خودمانی) پاتوق، میعادگاه

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: (informal) to spend a lot of time at a place with no particular purpose.

- The kids hang out on the street corner.
[ترجمه نرگس] بچه ها سر نبش خیابان دورهم جمع می شوند.
|
[ترجمه گلی افجه ] بچه ها کنار خیابان پاتوق کرده بودند
|
[ترجمه Zahra] بچه ها نبش کوچه جمع میشدند
|
[ترجمه آرش] بچه ها گوشه خیابان با هم وقت میگذرانند
|
[ترجمه Ali R] بچه ها سر خیابون صحنه کردن ( جمع شدن )
|
[ترجمه گوگل] بچه ها گوشه خیابون میچرخن
[ترجمه ترگمان] بچه ها گوشه خیابون آویزون شدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to spend time in a relaxed way.

- Come and hang out with us tonight.
[ترجمه الینا ] بیا و امشب با ما جمع باش
|
[ترجمه Ali] بیا و امشب با ما وقت بگذران
|
[ترجمه Tr] با من بمون
|
[ترجمه zari] در آغوش گرفتن و دور هم بودن
|
[ترجمه فاطمه] بیا و امشب با ما وقت بگذرون
|
[ترجمه گوگل] بیا و امشب با ما وقت بگذار
[ترجمه ترگمان] بیا و امشب با ما باش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: a place where a person or group spends a good deal of time, esp. during idle or leisure hours.

- The beach is my hangout in the summer.
[ترجمه نرگس] بچه ها سر نبش خیابان دورهم جمع می شوند.
|
[ترجمه گلی افجه ] بچه ها کنار خیابان پاتوق کرده بودند
|
[ترجمه Zahra] بچه ها نبش کوچه جمع میشدند
|
[ترجمه آرش] بچه ها گوشه خیابان با هم وقت میگذرانند
|
[ترجمه Ali R] بچه ها سر خیابون صحنه کردن ( جمع شدن )
|
[ترجمه گوگل] ساحل پاتوق من در تابستان است
[ترجمه ترگمان] ساحل پاتوق من تو تابستون - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The bus station is a hangout for thieves.
[ترجمه الینا ] بیا و امشب با ما جمع باش
|
[ترجمه Ali] بیا و امشب با ما وقت بگذران
|
[ترجمه Tr] با من بمون
|
[ترجمه zari] در آغوش گرفتن و دور هم بودن
|
[ترجمه فاطمه] بیا و امشب با ما وقت بگذرون
|
[ترجمه گوگل] ایستگاه اتوبوس پاتوق سارقان است
[ترجمه ترگمان] ایستگاه اتوبوس یه محل پر از دزدها - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. You still hang out at the pool hall?
[ترجمه Z azar] شما هنوزم در سالن استخر جمع میشین؟
|
[ترجمه گلی افجه ] شما هنوز هم در سالن بیلیارد وقت گذرانی می کنید
|
[ترجمه girl iran] شما هنوز در سالن استخر جمع میشین؟
|
[ترجمه گوگل]هنوز در سالن استخر می نشینی؟
[ترجمه ترگمان]هنوزم تو سالن بیلیارد بازی می کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I have got one or two shirts to hang out.
[ترجمه پریا شمشیری] من یکی دو پیراهن برای بیرون رفتن دارم
|
[ترجمه گوگل]من یک یا دو پیراهن برای پاتوق دارم
[ترجمه ترگمان]یکی دو پیراهن دارم که باید دراز بکشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Don't hang out of the window or you may fall.
[ترجمه Sphri] از پنجره اویزان نشوید وگرنه می افتید ( سقوط می کنید )
|
[ترجمه گوگل]از پنجره آویزان نشوید وگرنه ممکن است زمین بخورید
[ترجمه ترگمان]از پنجره بیرون نرو، وگرنه ممکن است بیفتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. My job was to hang out the washing.
[ترجمه گلی افجه ] شغل من برای زندگی نظافت کردن بود
|
[ترجمه امید] کار من پهن کردن لباسها بود
|
[ترجمه گوگل]کار من آویزان کردن محل شستشو بود
[ترجمه ترگمان]وظیفه من این بود که شستن ظرف ها رو قطع کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I often used to hang out in supermarkets.
[ترجمه گلی افجه ] من اغلب عادت داشتم در سوپر مارکت ها پرسه بزنم
|
[ترجمه گوگل]من اغلب در سوپرمارکت ها وقت می گذراندم
[ترجمه ترگمان]من اغلب در سوپرمارکت ها می رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Where does he hang out these days?
[ترجمه رعنا] این روزها کجا بود و باش میکند یا کجا رفت و آمد میکند
|
[ترجمه گوگل]این روزها کجا می گذرد؟
[ترجمه ترگمان]این روزها کجا پرسه می زنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We must hang out until help arrives.
[ترجمه MM] ما باید تا زمانی که کمک برسد منتطر بمانیم.
|
[ترجمه گوگل]ما باید تا رسیدن کمک بنشینیم
[ترجمه ترگمان]ما باید تا رسیدن به اینجا با هم باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It dry-cleans beautifully and wrinkles hang out.
[ترجمه گلی افجه ] این خشکی زیبایی را پاک و چروک ها را نمایان می کند
|
[ترجمه گوگل]به زیبایی خشک می شود و چین و چروک را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]آن خشک است و چین و چروک به صورت زیبا تمیز و تمیز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We can just hang out and have a good time.
[ترجمه Sphri] ما میتونیم بزنیم بیرون و زمان خوبی رو سپری کنیم
|
[ترجمه گوگل]ما فقط می توانیم وقت گذرانی کنیم و اوقات خوشی داشته باشیم
[ترجمه ترگمان]میتونیم بریم بیرون و خوش بگذرونیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Where do the youngsters hang out?
[ترجمه گلی افجه ] پاتوق جوانترین ها کجاست ؟
|
[ترجمه گوگل]جوان ها کجا می نشینند؟
[ترجمه ترگمان]جوانان در کجا آویزان می شوند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The local kids hang out at the mall.
[ترجمه hesam] بچه های محلی در بازار پلاس هستند
|
[ترجمه گوگل]بچه های محلی در مرکز خرید می نشینند
[ترجمه ترگمان]بچه های محلی در مرکز خرید به دار آویخته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Do you still hang out with the same crew ?
[ترجمه گلی افجه ] هنوز هم با همان گروه ( خدمه هواپیما یا کشتی ) هستی
|
[ترجمه گوگل]آیا هنوز با همان خدمه معاشرت می کنید؟
[ترجمه ترگمان]هنوزم با یه تیم میمونی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Please hang out the laundry.
[ترجمه گوگل]لطفا لباسشویی را آویزان کنید
[ترجمه ترگمان]لطفا لباس ها رو بندازین بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Guys play basketball, goof off, gamble, hang out, argue and ignore their women.
[ترجمه گوگل]پسرها بسکتبال بازی می کنند، مسخره می کنند، قمار می کنند، می نشینند، بحث می کنند و زنان خود را نادیده می گیرند
[ترجمه ترگمان]بچه ها بسکتبال بازی میکردن، شوخی میکردن، قمار میکردن، جر و بحث میکردن و زنا رو نادیده میگیرن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We'd hang out with him all the time.
[ترجمه گوگل]ما همیشه با او معاشرت می کردیم
[ترجمه ترگمان]ما همیشه با اون بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The bar is a favourite hangout for students.
[ترجمه گوگل]بار یک پاتوق مورد علاقه دانش آموزان است
[ترجمه ترگمان]این بار مکان بسیار محبوبی برای دانشجویان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. So is the Net basically a geek hangout?
[ترجمه گوگل]بنابراین آیا نت اساساً یک پاتوق گیک هاست؟
[ترجمه ترگمان]پس Net Net اساسا یک دسته از hangout geek است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The Embry home is the neighborhood hangout, with kids pouring in and out at all hours.
[ترجمه گوگل]خانه Embry پاتوق محله است و بچه‌ها در همه ساعت‌ها سرازیر و بیرون می‌روند
[ترجمه ترگمان]خانه امبری، مکان hangout همسایگی با کودکانی است که در تمام ساعت ها در حال ریختن و خروج هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The Alvord Lake area is now a favorite hangout for homeless campers and drug dealers.
[ترجمه گوگل]منطقه دریاچه الورد اکنون یک پاتوق مورد علاقه برای کمپینگان بی خانمان و فروشندگان مواد مخدر است
[ترجمه ترگمان]منطقه Alvord لیک در حال حاضر مکان بسیار محبوبی برای افراد بی خانمان در کمپ آوارگان و فروشندگان مواد مخدر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. The bar is a favorite hangout for soldiers from the nearby base.
[ترجمه گوگل]بار یک پاتوق مورد علاقه برای سربازان از پایگاه نزدیک است
[ترجمه ترگمان]این بار مکان بسیار محبوبی برای سربازان از پایه نزدیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. They started for a Communist Party hangout.
[ترجمه گوگل]آنها برای یک پاتوق حزب کمونیست شروع کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها شروع به راه رفتن به سمت مکان hangout حزب کمونیست کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. It was a hangout of the privileged classes, smug, snobbish, and perfectly content to remain small.
[ترجمه گوگل]پاتوق طبقات ممتاز، از خود راضی، اسنوب و کاملا راضی به کوچک ماندن بود
[ترجمه ترگمان]آنجا مکان بسیار خوبی از افراد مرفه، خودبین، خودخواه، و کاملا راضی بود که کوچک بمانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. This street is a major hangout for junkies.
[ترجمه گوگل]این خیابان پاتوق اصلی افراد معتاد است
[ترجمه ترگمان]این خیابان محل خوبی برای junkies است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. Ths station served as a hangout for the town delinquents.
[ترجمه گوگل]این ایستگاه به عنوان یک پاتوق برای بزهکاران شهر عمل می کرد
[ترجمه ترگمان]ایستگاه ths به عنوان محلی به عنوان محلی برای the شهر خدمت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. It has the reputation of being a mob hangout.
[ترجمه گوگل]این شهرت دارد که یک پاتوق اوباش است
[ترجمه ترگمان]شهرت این که اونجا پاتوق اراذل و اوباش باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. Their hangout is the bar around the corner.
[ترجمه گوگل]پاتوق آنها نوار گوشه ای است
[ترجمه ترگمان]محل Their بار در گوشه و کنار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. This bar is our favorite hangout.
[ترجمه گوگل]این بار پاتوق مورد علاقه ماست
[ترجمه ترگمان] اینجا پاتوق مورد علاقه ماست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. Only recently opened, it is already a hangout for Hong Kong film and TV stars.
[ترجمه گوگل]به تازگی افتتاح شده است و در حال حاضر پاتوق ستارگان سینما و تلویزیون هنگ کنگ است
[ترجمه ترگمان]تنها به تازگی بازگشایی شده است، هم اکنون مکان خوبی برای فیلم هنگ کنگ و ستاره های تلویزیون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. Let's go somewhere other than your fave hangout or mine.
[ترجمه گوگل]بیایید به جایی غیر از پاتوق مورد علاقه شما یا من برویم
[ترجمه ترگمان]بیا بریم یه جای دیگه غیر از اون hangout مورد علاقه تو یا من
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اویختن (فعل)
hang, append, hang out, dangle, loll, slouch

سماجت ورزیدن (فعل)
hang out, hang on

مسکن کردن (فعل)
hang out

والمیدن (فعل)
hang out

پاتوغ (اسم)
joint, recourse, station, nest, haunt, flash house, port of call, hangout, howff, rendezvous, resort

محل اجتماع تبه کاران (اسم)
haunt, hangout

انگلیسی به انگلیسی

• dwelling place, "pad" (slang); place one frequently visits
hang around, spend time in a certain place; spend time with certain people; reside, live; put something outside (on a clothes line etc.); display in full view (sign, notice, etc.)
place where a person frequently goes (especially for recreation)

پیشنهاد کاربران

ترجمه ی تمام دوستان درست بود.
در پاسخ به سوال فاطمه که پرسیده بود آیا hang out و hang around یک معنی را می دهند؟
خیر. هم ارز نیستند گرچه شبیه به همند.
Hang out یعنی وقت گذراندن ( با دوستان یا فامیل یا آشنایان ) بار مفهومی موجهی دارد. کاری انجام می دهند، مثلا بازی می کنند یا کتب می خوانند یا غذا می پزند. بیکار نیستند.
...
[مشاهده متن کامل]

Hang around یعنی علاف بودن و پرسه زدن الکی . به زبان پارسی مقدس : فعل ( پلکیدن ) بهترین ترجمه است ، بار مفهومی بدی دارد.
Stop hanging around that club
اینقدر دور و بر آن کلوپ پرسه نزن ( نپلک ) .
Let's stop hanging around
دست از علافی و ولگردی بردار.

Hang out refers to spending time with someone in a casual and relaxed manner, without any specific plans or expectations. It is often used as a way to get to know someone better or enjoy each other’s company without the pressure of a formal date.
...
[مشاهده متن کامل]

گذراندن وقت با کسی به شیوه ای خودمانی و آرامش، بدون هیچ برنامه یا انتظار خاصی.
اغلب به عنوان راهی برای شناخت بهتر شخصی یا لذت بردن از همراهی یکدیگر بدون فشار یک قرار رسمی
مثال؛
Let’s just hang out at the park and enjoy the nice weather.
A person might say, “We’re not dating, we’re just hanging out and getting to know each other. ”
When discussing plans, someone might ask, “Do you want to hang out this weekend?”

hang out ✅
در جایی یا با کسی وقت گذراندن
مثال:Who is he hanging out with these days?
او این روزها با کی وقت میگذرونه/میچرخه؟؟
hang around✔
الکی یک جایی وقت تلف کردن. یللی تللی رفتن
مثال:I spent most of my youth hanging around the bars of Dublin.
...
[مشاهده متن کامل]

من بیشتر جوانی ام را در بارهای دابلین پلاس بودم
مثال:We were just hanging around the mall.
ما تو مرکز خرید داشتیم چرخ میزدیم.

hang on✔
صبر کردن، منتظر بودن
مثال: Do you need the toilet right now or can you hang on for a while?
لازمه همین الان بری دستشویی یا اینکه میتونی یکم دیگه صبر کنی؟؟

وقت گذراندن ( اصطلاح )
عبارت hang out و hang around تقریبا یه مفهومو می رسونن؟
این عبارت ( hang out ) با عبارت hang around تقریبا یه مفهومو می رسونن؟
معاشرت کردن، هم نشینی کردن ( مترادف با associate )
She would never dream of hanging out with such vulgar people
او هرگز رویای مصاحبت و همنشینی با چنین اشخاص حقیری را در ذهنش نمی پروراند.

...
[مشاهده متن کامل]

She would never dream of associating ( herself ) with such vulgar people
او هرگز رویای هم نشینی با چنین اشخاص حقیری را در ذهنش نمی پروراند.

hang out میشه وقت گذراندن با دوستان و hangout میشه محلی که درش وقت میگذرونن ( پاتوق )
Hang out =to spend time usually being idle or unproductive
I like to hang out and watch movies with my partner
وقت گذراندن با کسی. . .
ولگردی ( گذراندن وقت با دوستان در بیرون )
با دوستان بیرون رفتن
دور هم جمع شدن و باهم وقت گذراندن. لزومی هم نداره فقط بیرون از خونه باشه
در hang out با اینکه آدم روحیش عوض میشه و خوش میگذرونه نیاز به پول خرج کردن و اتلاف زمان داره
1. وقت گذراندن با کسی/کسانی ( عامیانه میشه: پریدن با کسی )
2. دور هم جمع شدن ( به منظور خوش گذراندن مثل پاتوق در جایی )
...
[مشاهده متن کامل]

3. پهن کردن لباس روی بند رخت ( معمولا فضای بیرون )
4. آویزان شدن بیرون ( همون دار شدن خودمون از جایی )
. I have got one or two shirts to hang out
. We'd hang out with him all the time
?Do you still hang out with the same guys
. The bar is a favorite hangout for students
. Please hang out the laundry
. Don't hang out of the window or you may fall

hang outhang out
Spend a lot of time in a particular place
دورهمی
ماندن در جایی - در معرض دید قرار گرفتن
آویزان کردن لباس - وقت گذراندن
to spend a lot of time in place or with some one
hang something ↔ out : to hang clothes outside in order to dry them
پهن کردن لباس های خیس تا خشک بشه
My boyfriend has a female friend that he won't let me hang out with should I be concerned
دوست پسر من با یک خانمی دوست هستش او اجازه بهم نمیده معاشرت کنم با هاش ، باید من نگران باشم آیا
وقت گذراندن ( با کسی )
– Come and hang out with us tonight
– They enjoyed hanging out with each other
– I don't really know who she hangs out with
اگه سر هم بیاد معنیش میشه پاتوق ( جایی که یه نفر خیلی بهش سر میزنه )
🔴 ( a place one frequently visits ( noun
count] informal] :
🔴a place where a person spends a lot of time
◀️The park was their favorite hangout
...
[مشاهده متن کامل]

◀️"I nursed a beer at a favorite college hangout"
اگه جدا بیاد معانیش میشن اینا :
1. spend time relaxing or socializing informally
◀️ "they're hanging out at the beach"
Similar :
associate / mix / go around / keep company
spend time / mingle / socialize / fraternize / consort
🔴associate with someone
◀️"musicians hang out with their own kind"
2. Protrude and hang loosely downwards
◀️"sometimes I don't wear a tie and let my shirt hang out"
🔴lean out of something
◀️"he was found after the collision hanging out of the defendant's car"
3. hang something on a line or pole or from a window
◀️"the embassies hung out their flags"
Similar :
peg out / peg up / stick up / pin up / drape
fix / fasten
🔴 ( of laundry )
hang from a clothesline to dry
وقت گذران و رفت و آمد کردن با یه نفر
به زبان یاده یعنی از خونتون بری بیرون و ریلکس کنی و خوش بگذرونی ترجیحاً با دوستات ( ملاقات غیررسمی )

1_پریدن :میگن با فلانی میپره! 2_پاتوق 3_بطالت
پاتوقیدن.
دور هم جمع بودن معنی اصلیشه
ولی معنی های دیگه ای هم داره
میشه یه نفر به من تفاوت دقیق بین دو تا واژه hang out و hang around رو توضیح بده
پاتوق
a specific place to spend time in a relaxed way
۱ - پاتوق haunt
۲ - محل کار یا زندگی one's place of business or resort
پِلِکیدن/
( با کسی ) گشتن، وقت گذراندن، بیرون رفتن و. . .
با کسی وقت گدراندن
معاشرت کردن

Hang out کلمه ای کاملا غیر رسمی میباشد
بیرون رفتن
وقت گذراندن
Hang out with friends:بیرون رفتن با دوست ها

به معنی وقت سپری کردن، وقت تیر کردن،
I hang on with my friend till 9 o'clock every night
من هر شب تا ساعت هشت با دوستانم میباشم ( وقت را سپری میکنم )
وقتگ گذرانی
خوش گذرونی کردن
وقت گذراندن با یکدیگر، دور هم جمع شدن، دورهمی گرفتن
to spend time relaxing or enjoying yourself with friends or family
؟ Do you want to come over after work and hang out at my house
؟Haven't you got anything better to do than hang out at the shopping centre
لباس پهن/آویزان کردن
وقت گذراندن پاتوق کردن مسکن کردن
بیرون به سر بردن. . .
spend time with sb ( somebody )
وقت گذراندن ، پاتوق کردن، خوش گذرانی هم میگن. .
Someones who are really chatty, l don't like to hang out with them
کسایی ک زیاد حرف میزنن، رو من دوس ندارم باهاشون وقت بگذرونم : )
وقت گذراندن ، خوش گذرانی
Hang out ( v ) :to spend alot of time in a place or with some one
Ex:They spend the whole dayhanging out by the pool
آنها کل روز را مشغول خوش گذرانی در استخر بودند.

قرار گذاشتن
وقت تلف کردن
مگس پروندن
مسخره بازی دراوردن

بیرون زدن و گشت گذار
آویزان شدن
to spend time with someone
بودن ( در جایی و یا با کسی ) / . وقت گذراندن
بیرون رفتن

دورهمی گرفتن
پرسه زدن. ول گشتن
گذراندن وقت
Spend time
با هم زندگی کردن
دور دور
با هم وقت گذراندن
آویزان کردن
با دوستان بیرون رفتن
When can we hang out again
بیرون رفتن. یک درخواست دوستانه برای رفتن و خوشگذرانی کردن
وقت گذراندن ( بدون انجام کاری )
پاتوق کردن
بیرون رفتن
پِلاس بودن
I want to hang out with you
that's literally just mean I'd like to see someone
یه درخواست واسه ملاقات با یه دوست که شما میخواید اونو میبینید همچنین واسه درخواست یه ملاقات راحتتر وصمیمی تر از catch up بیشتر استفاده میشه
خوش گذراندن
اقامت در جایی
( Stay at some place )
Spend time
گشت زدن
to spend time with someone or at some place
to associate with someone or a group on a regular basis
پرسه زنی
با همیدگه بیرون رفتن
خوش گذرانی
ماندن در جایی

با دوستان جمع شدن و نشستن
در معرض دید قرار دادن
وقت زیادی را در جایی سپری کردن
وقت گذراندن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٧٤)

بپرس