وابسته بودن hang on=depend on
It all hangs on you now
در حال حاظر همه چیز به تو بستگی داره.
۱ - صبر کن، ( پشت تلفن ) یه لحظه صبر کن=hold on
۲ - آویزان کردن
۳ - محکم و دو دستی چسبیدن به چیزی
۵ - خوب گوش دادن یا توجه و دقت کردن به چیزی
۴ - وابسته بودن ( به کسی یا چیزی )
۵ - ادامه دادن، دوام آوردن
hang out ✔در جایی یا با کسی وقت گذراندن
مثال:Who is he hanging out with these days?
او این روزها با کی وقت میگذرونه/میچرخه؟؟
hang around✔الکی یک جایی وقت تلف کردن. یللی تللی رفتن
مثال:I spent most of my youth hanging around the bars of Dublin.
... [مشاهده متن کامل]
من بیشتر جوانی ام را در بارهای دابلین پلاس بودم
مثال:We were just hanging around the mall.
ما تو مرکز خرید داشتیم چرخ میزدیم.
hang on✅
صبر کردن، منتظر بودن
مثال: Do you need the toilet right now or can you hang on for a while?
لازمه همین الان بری دستشویی یا اینکه میتونی یکم دیگه صبر کنی؟؟
گوشی دستت باشه ( موقع صحبت کردن با تلفن )
بستگی داشتن
کاربر H14 یکی از معانی کاربردی این لغت رو خوب متذکر شده؛ که میشه با دقت گوش فرا دادن:
This article will keep readers hanging on to every word
همون یه دقه صبر کن خودمون
طاقت آوردن
ادامه دادن
دوام آوردن
پایبند بودن
وابسته بودن به
صبر کردن، منتظر ماندن
For example: Hang on a sec
یه لحظه صبر کن
صبرکن
Wait
Give me some time
یکی دیگه از معنی هاش میشه با دقت گوش کردن
Hang on=با دقت گوش کردن
مثال:
Listeners hung on his every word
بشین بریم
now, hang on!
صبر کردن ؛ منتظر نگه داشتن ؛ محکم گرفتن
- Hang on a minute, I'll be back in a moment
– He always keeps us hanging on while he tries to find his keys
– The climber hung on to the ledge, praying for rescue
صبر کردن.
واژه ی دیگری به جای hold on
توازن بر قرار کردن - وفق دادن با چیزی یا کسی
دو دستی چسبیدن به چیزی.
گوشی دستتون باشه!
Wait
Hang up تلفن قطع کردن
Hang on : چسبیدن اویزان بودن
Hang out خوش گذرونی
● محکم بگیرش، سفت نگهش دار
● یه لحظه ( وقتی پشت تلفن میخوایم به کسی بگیم چند لحظه گوشی رو نگه داره )
● چی شد؟ ها؟ ( وقتی از حرف یا صحبت کسی تعجب میکنیم )
● منوط به چیزی بودن، وابسته به چیزی بودن
● خوب دقت کردن ( به رفتار یا گفتار کسی )
( informal ) used on the phone to ask somebody who is calling to wait until they can talk to the person they want
Hang on—I'll just see if he's here.
هنگام تلفن صحبت کردن به معنی گوشی یا قطع کردن است
تحمل داشته باش
پیوند زدن
معطل شدن ، انتظار کشیدن
محکم بگیر خودتو
!Hang on
طاقت بیار، صبر کن
آویزان ماندن ( روی طناب، میله. . . )
منتظر ماندن
Hang on a sec یه ثانیه منتظر بمون
ادامه دادن و دوام داشتن
آویزون کردن
hang my jacket on the hook
صبرکن!. . . وایستا!
Wait یا hold done
سماجت ورزیدن
stick
منتظر نگه داشتن
دوام داشتن ثابت قدم داشتن
Cut the conversation
صبرکردن
wait
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٠)