handicraftsman


هنرور، پیشه ور، صنعتکار، صنعتگر

جمله های نمونه

1. Mozi is the young handicraftsman and small producer's representative, is actually a giant.
[ترجمه گوگل]موزی، صنعتگر جوان و نماینده تولیدکنندگان کوچک، در واقع یک غول است
[ترجمه ترگمان]\"Mozi\"، handicraftsman جوان و نماینده تولید کننده کوچک، واقعا یک غول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The village handicraftsman lost their previous independence of the form of operation, they attached to the buyer-up directly or indirectly in many ways, such as capitals, materials and market.
[ترجمه گوگل]صنعتگران روستا استقلال قبلی خود را از شکل عملیات از دست دادند، آنها به طور مستقیم یا غیر مستقیم از بسیاری جهات مانند سرمایه، مصالح و بازار به خریدار متصل شدند
[ترجمه ترگمان]روستای village استقلال پیشین خود را از قالب عملیات از دست داد، آن ها به طور مستقیم یا غیرمستقیم به بسیاری از راه ها مانند سرمایه، مواد و بازار وابسته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In the Venice window's handicraftsman, is this kind of crowd of inconceivable brave.
[ترجمه گوگل]در صنایع دستی پنجره ونیز، این نوع ازدحام شجاعان غیرقابل تصور است
[ترجمه ترگمان]در the پنجره ونیز، این نوع جمعیتی از شجاعت غیرقابل تصور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In the picture all procedures need the handicraftsman purify it, and its color only involves black, white, ashy accent, therefore the folk and the style of archaize perform well.
[ترجمه گوگل]در تصویر، تمام مراحل نیاز به تطهیر صنعت‌گر دارد و رنگ آن فقط شامل لهجه سیاه، سفید، خاکستری است، بنابراین فولک و سبک آرکایز به خوبی عمل می‌کند
[ترجمه ترگمان]در تصویر همه روندها نیاز به تصفیه کامل دارد و رنگ آن فقط شامل لهجه سیاه، سفید، خاکستری، و بنابراین مردم و سبک archaize به خوبی عمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Cause Paris rebellion take the handicraftsman and the merchant as representative's common people social stratum's dissatisfaction to be frequent.
[ترجمه گوگل]چرا که شورش پاریس صنعت دستی و بازرگان را به عنوان نماینده مردم عادی قشر اجتماعی نارضایتی مکرر می گیرد
[ترجمه ترگمان]علت شورش اهالی پاریس handicraftsman و بلورفروش را به عنوان نماینده مشترک توده مردم، نارضایتی جامعه را به خود جلب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. No matter being scholar, is still peasant and handicraftsman, they flow to everywhere, seek for better development.
[ترجمه گوگل]دانشمند بودن، هنوز دهقان و صنعتگر است، به همه جا سرازیر می شوند، به دنبال توسعه بهتر هستند
[ترجمه ترگمان]هیچ مهم نیست که دانشمند باشد، هنوز هم روستایی و handicraftsman است، به همه جا می رود، دنبال توسعه بهتر می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The powers of son also in now encounter to weaken, have arisen scholar, peasant and handicraftsman flow.
[ترجمه گوگل]قدرت پسر نیز در حال حاضر در مواجهه با تضعیف، به وجود آمده است جریان علما، دهقانان و صنعتگران
[ترجمه ترگمان]قدرت پسر نیز در حال حاضر با ضعیف شدن، یک عالم، جریان روستایی و handicraftsman به وجود آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. China Baoji folk handicraft, Papercut, Characters series, Four blessing has descended upon the house, handicraftsman created.
[ترجمه گوگل]صنایع دستی عامیانه چین بائوجی، برش کاغذ، سری شخصیت ها، چهار برکت بر خانه فرود آمده است، صنعتگر ایجاد کرده است
[ترجمه ترگمان]چینی Baoji، handicraft، Papercut، سریال شخصیت ها، چهار دعای خیر، بر روی خانه فرود آمد و handicraftsman خلق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who is skilled in creating things by hand

پیشنهاد کاربران

بپرس