1. my mother was a great homemaker
مادرم خانهدار فوقالعادهای بود.
2. my mother was a real homemaker
مادرم واقعا کدبانو بود.
3. Homemakers improve their food and nutrition knowledge, food shopping and budget management skills, and dietary practices.
[ترجمه ترگمان]آنها غذای خود را افزایش میدهند و دانش غذایی، مهارتهای مدیریت مواد غذایی، و شیوههای رژیم غذایی را بهبود میبخشند
[ترجمه گوگل]مواد شوینده خانگی مواد غذایی و دانش تغذیه، مهارت های خرید غذایی و مدیریت بودجه و شیوه های تغذیه را بهبود می بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. For years she was a homemaker raising three children.
[ترجمه ترگمان]سالها بود که او یک زن خانهدار بود که سه بچه را پرورش میداد
[ترجمه گوگل]برای سالها او یک زن خانه دار بود که سه فرزند داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Sorry frustrated homemakers - and take heart, luncheon tycoons - that's not quite true.
[ترجمه ترگمان]ببخشید خانم frustrated و دل خوش، tycoons، این خیلی درست نیست
[ترجمه گوگل]متاسفانه خانم های ناخوشایند متاسف هستند - و قهرمانان، غواصان ناهار را می گیرند - این کاملا درست نیست
...