histamine

/ˈhɪstəˌmin//ˈhɪstəmiːn/

معنی: ترکیبی بفرمول
معانی دیگر: (زیست شناسی) هیستامین (آمین به فرمول c5h9n3 که در همه ی مواد آلی وجود دارد)، ترکیبی بفرمول c5h9n3

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: histaminic (adj.)
(1) تعریف: an organic crystalline compound, produced esp. during an allergic reaction, that lowers blood pressure, dilates blood vessels, and increases stomach secretions. (Cf. antihistamine.)

(2) تعریف: a chemically derived form of this compound used for medicinal and diagnostic purposes.

جمله های نمونه

1. Carbachol, gastrin, and histamine all bind to specific receptors on parietal cell plasma membranes.
[ترجمه گوگل]کارباکول، گاسترین و هیستامین همگی به گیرنده های خاصی روی غشای پلاسمایی سلول جداری متصل می شوند
[ترجمه ترگمان]Carbachol، gastrin و هیستامین همه به گیرنده های ویژه ای در غشا پلاسما می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This drug is both a histamine and a serotonin antagonist, and it also has anticholinergic properties.
[ترجمه گوگل]این دارو هم هیستامین و هم آنتاگونیست سروتونین است و هم خاصیت آنتی کولینرژیک دارد
[ترجمه ترگمان]این دارو هم یک آنتی histamine است و هم یک آنتی serotonin، و هم چنین دارای خواص ضد التهابی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Increased histamine secretion was not, however, associated with increased acid or pepsin output at day
[ترجمه گوگل]با این حال، افزایش ترشح هیستامین با افزایش تولید اسید یا پپسین در روز همراه نبود
[ترجمه ترگمان]افزایش ترشح هیستامین، با این حال، با افزایش اسید یا خروجی pepsin در روز، مرتبط نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When cimetidine was given together with histamine, blockade of histamine 2 receptor may have reversed histamine stimulated growth.
[ترجمه گوگل]هنگامی که سایمتیدین همراه با هیستامین تجویز شد، مسدود شدن گیرنده هیستامین 2 ممکن است رشد تحریک شده هیستامین را معکوس کند
[ترجمه ترگمان]وقتی cimetidine با هیستامین شناخته می شود، blockade of ۲ may growth را معکوس می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Carbenoxolone has now largely been replaced by the histamine blockers cimetidine ranitidine.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر کاربنوکسولون تا حد زیادی با مسدود کننده های هیستامین سایمتیدین رانیتیدین جایگزین شده است
[ترجمه ترگمان]Carbenoxolone در حال حاضر به طور گسترده توسط the blockers histamine جایگزین شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Combination of a histamine H 2 receptor antagonist with a prokinetic agent may therefore provide an alternative treatment for reflux oesophagitis.
[ترجمه گوگل]بنابراین، ترکیب یک آنتاگونیست گیرنده هیستامین H2 با یک عامل پروکینتیک ممکن است یک درمان جایگزین برای ازوفاژیت ریفلاکس ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]بنابراین ترکیب یک آنتی receptor histamine با یک عامل prokinetic ممکن است یک درمان جایگزین برای reflux oesophagitis فراهم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Effects of cimetidine and histamine of the cells were calculated as a percentage of the untreated controls.
[ترجمه گوگل]اثر سایمتیدین و هیستامین سلول ها به عنوان درصدی از گروه شاهد درمان نشده محاسبه شد
[ترجمه ترگمان]اثرات of و هیستامین از سلول ها به عنوان درصدی از کنترل غیر عمل آوری شده حساب شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Such effects may be blocked by administration of histamine receptor antagonists, such as cimetidine.
[ترجمه گوگل]چنین اثراتی ممکن است با تجویز آنتاگونیست های گیرنده هیستامین مانند سایمتیدین مسدود شود
[ترجمه ترگمان]چنین اثراتی را می توان با مدیریت آنتاگونیست های گیرنده هیستامین، مانند cimetidine، مسدود نمود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Each contains histamine, which floods through the body producing symptoms including swelling, redness and cramps.
[ترجمه گوگل]هر کدام حاوی هیستامین است که در بدن جریان می یابد و علائمی از جمله تورم، قرمزی و گرفتگی را ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]هر یک حاوی هیستامین هستند، که از طریق بدن تولید کننده، شامل تورم، قرمزی و گرفتگی عضلات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In the many stomach histamine is stored predominantly in the mast cells.
[ترجمه گوگل]در بسیاری از معده هیستامین عمدتا در ماست سل ها ذخیره می شود
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از بیماری های معده، هیستامین را عمدتا در سلول های دکل ذخیره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Histamine secretion was decreased about sixfold in all groups at day 7 compared with day
[ترجمه گوگل]ترشح هیستامین در همه گروه ها در روز 7 در مقایسه با روز حدود 6 برابر کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]ترشح Histamine در حدود sixfold در تمام گروه ها در روز ۷ در مقایسه با روز کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There are four major types of histamine receptor, H H H3 and H4 in human body. Histamine plays its biologic role primarily through its receptors.
[ترجمه گوگل]چهار نوع اصلی گیرنده هیستامین، H H H3 و H4 در بدن انسان وجود دارد هیستامین نقش بیولوژیکی خود را عمدتاً از طریق گیرنده های خود ایفا می کند
[ترجمه ترگمان]چهار نوع اصلی histamine، H [ H ] H [ H ] H [ ۳ ] و H۴ در بدن انسان وجود دارد Histamine نقش بیولوژیکی خود را عمدتا از طریق گیرنده های خود بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Objective To study the role of histamine in the mechanism of neurogenic pulmonary edema ( NPE ).
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه نقش هیستامین در مکانیسم ادم ریوی عصبی (NPE)
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه نقش هیستامین در مکانیزم تورم ریه neurogenic (NPE)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Methods:Histamine and acetylcholine were used to induce the guinea pig model of asthma. The animals inhaled scoparone for therapy.
[ترجمه گوگل]روش‌ها: از هیستامین و استیل کولین برای القای مدل آسم خوکچه هندی استفاده شد حیوانات برای درمان، اسکوپارون را استنشاق کردند
[ترجمه ترگمان]روش ها: Histamine و استیل کولین برای ایجاد مدل pig هندی مورد استفاده قرار گرفتند حیوانات scoparone را برای درمان تنفس کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ترکیبی بفرمول (اسم)
histamine

تخصصی

[بهداشت] هیستامین

انگلیسی به انگلیسی

• amine compound which is released during an allergic reaction

پیشنهاد کاربران

ماده شیمیایی که باعث خارش عطسه و سایر علایم آلرژی میشود

بپرس