have words

جمله های نمونه

1. I have words before my eyes, as you might imagine.
[ترجمه گوگل]همانطور که ممکن است تصور کنید کلماتی در برابر چشمانم وجود دارد
[ترجمه ترگمان]همان طور که می توانید تصورش را بکنید چند کلمه حرف دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You know, they have words, you read them?-Smartass, he said.
[ترجمه گوگل]می دانی، آنها کلماتی دارند، آنها را می خوانی؟ - اسمارتاس گفت
[ترجمه ترگمان]میدونی، اونا کلمات دارن، تو اونا رو خوندی؟ گفت: Smartass
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We do not, for example, tend to have words which refer to both sentient beings and to events.
[ترجمه گوگل]برای مثال، ما تمایلی به کلماتی نداریم که هم به موجودات ذی‌شعور و هم به رویدادها اشاره کنند
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، ما تمایل داریم کلماتی را داشته باشیم که به دو موجود حساس و هم برای رویدادها اشاره دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Without it, you have words virtually sprinkled across the page, each project an exercise in speed and frustration.
[ترجمه گوگل]بدون آن، شما کلماتی دارید که عملاً در سراسر صفحه پخش می‌شوند، که هر یک تمرینی در سرعت و ناامیدی است
[ترجمه ترگمان]بدون آن، شما کلمات عملا در سراسر صفحه پخش خواهید شد، هر پروژه تمرین با سرعت و سرخوردگی انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I shall have words with these stupid friends of mine!
[ترجمه گوگل]من با این دوستان احمقم حرف خواهم زد!
[ترجمه ترگمان]من با این دوستان احمق خودم صحبت خواهم کرد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If you have words to me, please tell me quickly!
[ترجمه گوگل]اگر حرفی با من دارید، لطفا سریع به من بگویید!
[ترجمه ترگمان]! اگه با من حرف بزنی، لطفا سریع بهم بگو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Well, fair or not, many languages have words that express such beliefs.
[ترجمه گوگل]خوب، عادلانه یا نه، بسیاری از زبان ها کلماتی دارند که چنین باورهایی را بیان می کنند
[ترجمه ترگمان]خوب، منصفانه است یا خیر، بسیاری از زبان ها کلماتی دارند که چنین باورهایی را بیان می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I want to have words with those two boys at the back of the class.
[ترجمه گوگل]من می خواهم با آن دو پسر پشت کلاس صحبت کنم
[ترجمه ترگمان]می خواهم با آن دو پسر پشت سر کلاس صحبت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She's gone in to have words with him.
[ترجمه گوگل]او وارد شده تا با او حرف بزند
[ترجمه ترگمان]اون رفته که با اون حرف بزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I want to have words with those two girls at the back of the class.
[ترجمه گوگل]من می خواهم با آن دو دختر پشت کلاس صحبت کنم
[ترجمه ترگمان]میخوام با اون دوتا دختر پشت سر کلاس صحبت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Because you have words with your wife is no reason to smash up things.
[ترجمه گوگل]چون حرفی با همسرت داری دلیلی برای به هم ریختن چیزها نیست
[ترجمه ترگمان]چون تو با زنت حرف می زنی دلیلی برای خرد کردن اشیا نداری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Don have words! Basketball is also wonderful, isn't it?
[ترجمه گوگل]حرف نداشته باش! بسکتبال هم فوق العاده است، اینطور نیست؟
[ترجمه ترگمان]حرف نزن! بسکتبال هم عالی است، نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If you break my camera, I'll have words with you.
[ترجمه گوگل]اگر دوربینم را بشکنی، با تو حرف خواهم زد
[ترجمه ترگمان]اگه دوربین منو بشکنی باه ات صحبت می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In between are varieties of control we have words for.
[ترجمه گوگل]در این بین انواع کنترل وجود دارد که ما کلماتی برای آنها داریم
[ترجمه ترگمان]در بین انواع کنترل هستیم که ما برای آن کلمات داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• have an altercation, argue, dispute

پیشنهاد کاربران

بپرس