hasidic

جمله های نمونه

1. But unlike other Hasidic sects, Lubavitch does not shun the outside world.
[ترجمه گوگل]اما بر خلاف دیگر فرقه های حسیدی، لوباویچ از دنیای بیرون دوری نمی جوید
[ترجمه ترگمان]اما برخلاف سایر فرقه های Hasidic، Lubavitch از جهان خارج دوری نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A member of a Hasidic community founded in Russia in the late 18th century that stresses the importance of religious study.
[ترجمه گوگل]یکی از اعضای یک جامعه حسیدی که در اواخر قرن هجدهم در روسیه تأسیس شد و بر اهمیت مطالعه دینی تأکید دارد
[ترجمه ترگمان]در اواخر قرن ۱۸ عضوی از جامعه Hasidic در روسیه تاسیس شد که بر اهمیت مطالعه مذهبی تاکید دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Hasidic Jews from Brooklyn founded the Washington Deluxe and Vamoose Bus.
[ترجمه گوگل]یهودیان حسیدی اهل بروکلین اتوبوس واشنگتن دلوکس و واموس را تأسیس کردند
[ترجمه ترگمان]یهودیان Hasidic اهل بروکلین the Washington و vamoose را تاسیس کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Across the globe, in Brooklyn, N. Y., some Hasidic Jews used Twitter to track the fate of a rabbi held hostage in the building.
[ترجمه گوگل]در سراسر جهان، در بروکلین، نیویورک، برخی از یهودیان حسیدی از توییتر برای ردیابی سرنوشت خاخامی که در ساختمان گروگان گرفته شده بود استفاده کردند
[ترجمه ترگمان]در سرتاسر جهان، در بروکلین، ان Y برخی از یهودیان Hasidic از تویی تر برای پی گیری سرنوشت یک خاخام در این ساختمان استفاده کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She no longer looked like a sophisticated woman but, rather, like a schoolgirl from a Hasidic family.
[ترجمه گوگل]او دیگر شبیه یک زن پیچیده به نظر نمی رسید، بلکه شبیه یک دختر مدرسه ای از یک خانواده حسیدی بود
[ترجمه ترگمان]او دیگر شبیه یک زن معمولی نبود بلکه بیشتر شبیه یک دختر مدرسه ای بود که از خانواده های حسیدی بیرون آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Danny is the son of Reb Saunders, the pious and revered head of a great Hasidic dynasty.
[ترجمه گوگل]دنی پسر رب ساندرز، رئیس وارسته و مورد احترام یک سلسله بزرگ حسیدی است
[ترجمه ترگمان]دانی پسر of ساندرز، رئیس محترم و محترم یک سلسله سلطنت بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The real thrust of the film is its examination of New York's Hasidic community.
[ترجمه گوگل]محور اصلی فیلم بررسی جامعه حسیدی نیویورک است
[ترجمه ترگمان]ضربه واقعی این فیلم، بررسی خود از جامعه Hasidic نیویورک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Today, many Jewish women cover their hair in synagogues, yet only certain sects such as Hasidic Jews continue the practice in everyday life by wearing a wig.
[ترجمه گوگل]امروزه بسیاری از زنان یهودی در کنیسه ها موهای خود را می پوشانند، با این حال تنها فرقه های خاصی مانند یهودیان حسیدی با پوشیدن کلاه گیس این عمل را در زندگی روزمره ادامه می دهند
[ترجمه ترگمان]امروزه بسیاری از زنان یهودی موی خود را در synagogues پوشش می دهند، با این حال، تنها برخی از فرقه های خاص مانند یهودیان Hasidic در زندگی روزمره با پوشیدن کلاه گیس به تمرین ادامه می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to or belonging to the mystical jewish sect founded in 18th-century poland by baal shem-tov

پیشنهاد کاربران

فرقه از یهود
وابسته به هاسیدیسم ، از فرقه های ( جنبش های ) عرفانی یهودی که در لهستان قرن ۱۸ آغاز شد.

بپرس