handcraft

/ˈhændˌkræft//ˈhændˌkræft/

معنی: هنردستی، صنایع یدی
معانی دیگر: (هنرمندانه) با دست ساختن، دست ساز کردن، دست ساخت کردن، رجوع شود به: handicraft

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: variant of handicraft.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: handcrafts, handcrafting, handcrafted
• : تعریف: to fashion or make with the hands.

جمله های نمونه

1. The small items of handcrafted furniture give individuality to the room.
[ترجمه گوگل]اقلام کوچک مبلمان دست ساز به اتاق فردیت می بخشد
[ترجمه ترگمان]اشیا کوچک اسباب و اثاث ماشینی منحصر به فرد اتاق می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This kind of speaker box was handcrafted.
[ترجمه گوگل]این نوع جعبه اسپیکر دست ساز بود
[ترجمه ترگمان]این نوع speaker یه هنر دستی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Evolving Software A key feature of the Industrial Revolution was the replacement of hand-crafted manufacture with mass-production techniques.
[ترجمه گوگل]نرم افزار در حال تکامل یکی از ویژگی های کلیدی انقلاب صنعتی جایگزینی ساخت دست ساز با تکنیک های تولید انبوه بود
[ترجمه ترگمان]تکامل نرم افزار یک ویژگی اصلی انقلاب صنعتی جایگزینی با تکنیک های تولید انبوه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Isabel and her family were very proud of the glazed tiles hand-crafted in the factory.
[ترجمه گوگل]ایزابل و خانواده‌اش به کاشی‌های لعاب‌دار که به صورت دستی در کارخانه ساخته می‌شد افتخار می‌کردند
[ترجمه ترگمان]ایزابل و خانواده اش از کاشی های دار و براق کارخانه خیلی خوشحال بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Handcrafted of green leather with embellishments of brass, the lovely little instrument makes beautiful music.
[ترجمه گوگل]این ساز کوچک دوست داشتنی که از چرم سبز با تزیینات برنجی ساخته شده است، موسیقی زیبایی می سازد
[ترجمه ترگمان]handcrafted چرم سبز با embellishments برنجی، موسیقی زیبا، موسیقی زیبایی می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This hand-craft stage was characterized by the stall system.
[ترجمه گوگل]این مرحله صنایع دستی با سیستم غرفه مشخص می شد
[ترجمه ترگمان]این مرحله طراحی دستی توسط سیستم توالت مشخص شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is a thumb-wind, hand-crafted mechanical watch and is the perfect accessory for stylish summer evenings.
[ترجمه گوگل]این ساعت مکانیکی با باد شست و دست ساز است و اکسسوری عالی برای عصرهای تابستانی شیک است
[ترجمه ترگمان]این یک ساعت مچی - باد، یک ساعت مکانیکی دستی و لوازم جانبی کامل برای عصرهای تابستان شیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Everything goes perfectly with a glass of strawberry-blonde ale or any of the other hand-crafted brews.
[ترجمه گوگل]همه چیز با یک لیوان آب توت فرنگی بلوند یا هر یک از دم‌نوش‌های دست‌ساز دیگر هماهنگ می‌شود
[ترجمه ترگمان]همه چیز به طور کامل با یک لیوان آبجو توت فرنگی یا هر کدام از دست دیگر brews ساخته شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The handcrafted rocking horses have sold well across the United States.
[ترجمه گوگل]اسب های گهواره ای دست ساز در سراسر ایالات متحده فروش خوبی داشته اند
[ترجمه ترگمان]اسب های گهواره ای اش در سراسر ایالات متحده به خوبی فروخته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His soap was handcrafted and tied with rough twine, but he made it from human fat stolen from the local crematorium.
[ترجمه گوگل]صابون او دست ساز بود و با ریسمان خشن بسته می شد، اما او آن را از چربی انسانی دزدیده شده از کوره مرده سوز می ساخت
[ترجمه ترگمان]soap دستی داشت و با نخ زمخت بسته بود، اما او آن را از چربی انسانی که از محل سوزاندن اجساد محلی دزدیده بود، ساخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The hand-crafting of semantic information for a large vocabulary would be a complex and time-consuming job.
[ترجمه گوگل]ساخت دستی اطلاعات معنایی برای یک دایره لغات بزرگ یک کار پیچیده و وقت گیر خواهد بود
[ترجمه ترگمان]استفاده از اطلاعات معنایی برای یک لغت بزرگ، کار پیچیده و زمان بر خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Farm shop, old granary showroom handcrafted country furniture shop, ceramics artist and Art Gallery.
[ترجمه گوگل]مزرعه‌فروشی، نمایشگاه انبار انبار قدیمی، فروشگاه مبلمان روستایی دست‌ساز، هنرمند سرامیک و گالری هنری
[ترجمه ترگمان]کارگاه مزرعه، فروشگاه مبلمان و صنایع دستی مبلمان، گالری هنری و گالری هنری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The handcraft workshop already existed in the age of small - scale economy.
[ترجمه گوگل]کارگاه صنایع دستی قبلاً در عصر اقتصاد در مقیاس کوچک وجود داشت
[ترجمه ترگمان]کارگاه هنرهای دستی قبلا در دوران رکود اقتصادی در مقیاس کوچک وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Animation was a handcraft, an art.
[ترجمه گوگل]انیمیشن یک کاردستی بود، یک هنر
[ترجمه ترگمان]انیمیشن یک هنر دستی و هنری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هنردستی (اسم)
handicraft, basketry, handcraft

صنایع یدی (اسم)
handcraft, minerva

انگلیسی به انگلیسی

• create using the hands, make by hand

پیشنهاد کاربران

کاردستی
مترادف کلمه=art and craft
دست ساز ( چیزی که با مهارت ساخته شده )

بپرس