gyration

/dʒaɪˈreɪʃn̩//ˌdʒaɪˈreɪʃn̩/

معنی: گردش، چرخش
معانی دیگر: گردش (به دور خود یا به دور دایره)، حرکت مارپیچی، فرفره، چرخه، چرخک، گردان، چرخشی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the act of gyrating; rotation.
مشابه: revolution, roll

جمله های نمونه

1. The butterflies were performing aerial gyrations.
[ترجمه گوگل]پروانه ها در حال انجام چرخش های هوایی بودند
[ترجمه ترگمان]پروانه ها در حال اجرا gyrations هوایی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Prince continued his enthusiastic gyrations on stage.
[ترجمه گوگل]پرینس به چرخش های پرشور خود روی صحنه ادامه داد
[ترجمه ترگمان]شاهزاده پس از ادامه سخنان پرشور خود روی صحنه سخنان پرشور خود را ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Enough blades gyration diameter for easily cutting long and narrow profile shapes or pipes.
[ترجمه گوگل]قطر چرخش تیغه ها برای برش آسان شکل ها یا لوله های پروفیل بلند و باریک کافی است
[ترجمه ترگمان]تیغه به اندازه کافی قطر دارند که به راحتی شکل و یا لوله ها را کوتاه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When the load is lifted, unload the gyration handle and turn it.
[ترجمه گوگل]هنگامی که بار برداشته شد، دستگیره چرخش را تخلیه کرده و آن را بچرخانید
[ترجمه ترگمان]هنگامی که بار برداشته شد، دسته gyration را تخلیه کرده و آن را تحویل دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The obtained characteristic ratio of mean-square radius of gyration and its temperature coefficients for the long Poly(dimethylsilylene)chains with side groups approach the asymptotic value of
[ترجمه گوگل]نسبت مشخصه به‌دست‌آمده از میانگین مربع شعاع چرخش و ضرایب دمایی آن برای زنجیره‌های بلند پلی (دی متیل سیلیلن) با گروه‌های جانبی به مقدار مجانبی نزدیک می‌شود
[ترجمه ترگمان]نسبت مشخصه به دست آمده از شعاع میانگین مربعی of و ضرایب دمای آن برای زنجیره بلند (dimethylsilylene)با گروه های فرعی به مقدار مجانب نزدیک شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The application of the double - gyration device on LAMOST fiber positioning unit is introduced.
[ترجمه گوگل]کاربرد دستگاه دو چرخشی بر روی واحد موقعیت یابی فیبر LAMOST معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]کاربرد دستگاه دوگانه - gyration در واحد موقعیت یابی فیبر LAMOST معرفی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The equivalent radius two - gyration ventilating duct is a design project of new type of movable duct.
[ترجمه گوگل]کانال تهویه شعاع دو چرخشی معادل یک پروژه طراحی از نوع جدید کانال متحرک است
[ترجمه ترگمان]شعاع معادل دو - ventilating یک پروژه طراحی نوع جدید از لوله متحرک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. When you want to turn to scrub the gyration grooming.
[ترجمه گوگل]هنگامی که شما می خواهید به نوبه خود به اسکراب gyration نظافت
[ترجمه ترگمان]زمانی که می خواهید turn را تمیز کنید، آرایش gyration را تمیز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Finally, perhaps there will be a welcome end to the wild gyrations in our economic fortunes.
[ترجمه گوگل]در نهایت، شاید پایان خوشی برای چرخش های وحشی در ثروت های اقتصادی ما وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]در نهایت، شاید یک پایان خوش بین the وحشی در سرنوشت اقتصادی ما وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She got up and they completed a rather formal foxtrot amid the strange gyrations of the more experimental couples.
[ترجمه گوگل]او بلند شد و در میان چرخش‌های عجیب زوج‌های تجربی‌تر، یک فاکستروت نسبتاً رسمی را انجام دادند
[ترجمه ترگمان]از جا برخاست و در میان the عجیب و عجیب زوج های more، یک foxtrot نسبتا رسمی را به پایان رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In this case, a charged particle has a simple cyclotron gyration.
[ترجمه گوگل]در این حالت، یک ذره باردار دارای یک چرخش سیکلوترون ساده است
[ترجمه ترگمان]در این حالت، یک ذره باردار یک gyration ساده cyclotron دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You expect me to react to all that head - shake and body gyration?
[ترجمه گوگل]از من انتظار دارید که به آن همه سر واکنش نشان دهم - تکان دادن و چرخش بدن؟
[ترجمه ترگمان]تو انتظار داری که من نسبت به همه اون سر و and واکنش نشون بدم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The simulation results indicate that this method can improve gyration precision and stability.
[ترجمه گوگل]نتایج شبیه‌سازی نشان می‌دهد که این روش می‌تواند دقت و پایداری چرخش را بهبود بخشد
[ترجمه ترگمان]نتایج شبیه سازی نشان می دهد که این روش می تواند دقت و ثبات gyration را بهبود بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The molar mass, polydispersity, root mean square radius of gyration, molecular conformation enjoyed rising as well.
[ترجمه گوگل]جرم مولی، پراکندگی چندگانه، ریشه میانگین شعاع مربع چرخش، ترکیب مولکولی نیز از افزایش برخوردار بودند
[ترجمه ترگمان]جرم مولی، polydispersity، جذر میانگین مربع gyration، ترکیب مولکولی از افزایش به خوبی برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گردش (اسم)
flow, progress, operation, movement, travel, period, airing, circulation, turn, excursion, twirl, paseo, revolution, promenade, race, wrest, canter, roll, trip, circuit, circumvolution, itineracy, itinerancy, stroll, saunter, gyration, hike, jaunt, meander, nutation

چرخش (اسم)
trepan, turn, twirl, revolution, whirl, wrest, wheel, roll, tumble, evolution, rotation, wrench, spin, swirl, gyration, troll, volte-face

تخصصی

[عمران و معماری] چرخ - گردش
[ریاضیات] چرخش، دوران، ژیراسیون

انگلیسی به انگلیسی

• circular movement, whirling, rotation
gyration is the act of gyrating.

پیشنهاد کاربران

بپرس